نورعلي ابراهيمي
نام پدر : نادعلي
دانشگاه : علوم پزشكي مشهد
رشته تحصيلي : دندان پزشكي
مكان تولد : محمودآباد - روستاي زرداب (مازندران)
تاريخ تولد : 1347/02/03
تاريخ شهادت : 1365/10/20
مكان شهادت : شلمچه

شهید نورعلی ابراهیمی در تاریخ سوم اردیبهشت سال 1347 در روستای زرداب محمودآباد به دنیا آمد. مذهبی بودن و خصلت های پاک روستایی و بدور از رنگ و ریای تمدن های پوسیده ی دنیایی خانواده ی شهید بر کسی پوشیده نیست. خانواده ای مذهبی با علاقه ی ویژه به حضور در مساجد و مجالس مذهبی و توجه خاص به عزاداری و ابراز ارادت نسبت به امام حسین(ع) و یاران شهیدش در تربیت فرزندان این خانه نیز بی تاثیر نبود. در عین رنج و تلاش بی وقفه در تحصیل، معاش روزی حلال، ادای خمس و زکات و تربیت فرزندانی شایسته تعلل نمی کردند. در خانه ای که دایما صدای اذان جهت اقامه نماز به گوش برسد شهید این خانه نیز با نماز شب و نجواهای شبانه اش همسنگران را به نماز فرا می خواند.

به سن هفت سالگی که رسید در و دیوار مدرسه بی قرار حضور او بودند. شاید هیچ وقت باورش نمی شد که شاگردش روزی به مدارج عالی خواهد رسید و مهمان خدا خواهد شد. به هر حال دبستان ابوسعید زرداب (مالک اشتر فعلی) پنج سال بر عزیزمان میزبانی کرد. دوران راهنمایی را نیز در روستای عبدالله آباد سپری کرد و برای همکلاسانش سه سال پر خاطره را به یادگار گذاشت. در دوران متوسطه رشته تجربی را انتخاب نموده بود که محوطه و کلاس های دبیرستان شهید رجایی آمل طنین گام های استوارش را فراموش نخواهند کرد و بر خود می بالند که لیاقت پذیرایی اش را داشتند. در خرداد سال 1365 موفق به اخذ دیپلم گردید و جهت شرکت در آزمون ورودی دانشگاه علوم اسلامی رضوی عازم آن ارض اقدس شد و ضریح آن امام مظلوم و غریب را در آغوش کشید و قطعا طلب شهادت نیز از آن امام داشت که به هر حال پذیرفته شد.

در کنکور سراسری دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی نیز با رتبه 364 در رشته دندان پزشکی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد که در این توفیق همه شادمانیش به زیارتی بود که می گفت به حرم امن رضوی باز خواهم یافت.

همچنین ماه ها پس از شهادتش در تابستان 1366 به فاصله یک هفته دو نامه به دستمان رسید که از شهید دعوت شده بود تا در رشته پزشکی بورسیه سپاه و ارتش به تحصیل بپردازد. اما دانشگاه امام حسین(ع) شاگرد اول های مکتب امام را ربوده بود.

در سال 57 (سال وقوع انقلاب) دانش آموز سال چهارم ابتدایی بود. با پا نهادن به سنین نوجوانی وجوانی در انجمن های اسلامی مدرسه و روستا خصوصا در پایگاه بسیج سپاه پاسداران حضور فعال و محسوس داشت. در جلسات درس قرآن روستا که همه شب های جمعه دایر می شد (البته ادامه دارد) شرکت می کرد.

خوش خلق و متبسم و گشاده رو و خدا ترس بود. علاقه به کودکان و خردسالان در او خصلتی مشهود بود چون می گفت کودکان معصوم هستند.شاید کسی نباشد که در طول حیات 18 ساله اش رنجش خاطری از او به یاد داشته باشد. در چند مورد برای دفاع از انقلاب و امام عصبانی شده بود.

تا ساعت ها از نیمه شب گذشته مطالعه می کرد و هنگام خواب وضو می گرفت و چند آیه از قرآن تلاوت می کرد و به رختخواب می رفت. معمولا با وضو مطالعه می کرد چون می گفت: وضو باعث تقویت حافظه می باشد. نذر کرده بود که اگر در رشته پزشکی قبول شود در ایام تحصیل شبی یک آیه را از حفظ کند.

تمام و کمال در خط ولایت و رهبری بوده و کم ترین انحراف فکری و علمی و عملی در وجودش ظاهر نبود و از مخالفان سر سخت گروهک های وابسته خصوصا منافقین بوده و هیچ گاه در مبارزه علیه آنان کوتاهی نمی کرد.

از آن جایی که عزیز ما همگام با انقلاب اسلامی به دوران جوانی قدم گذارده شاید بتوان تصور کرد که هر روزه در زندگی شهید تحولی روحی به وقوع می پیوست. بارها از ایشان شنیده شد که می گفت: معصوم(ع) فرمود کسی که دو روزش مساوی باشد ضرر کرده است. لذا اقبال به خودسازی، طهارت روح، عزت نفس، توجه به نماز و قرائت دعاها خصوصا تداوم در خواندن زیارت عاشورا عمده تحولاتی بود که دائم در ایشان حلول داشت. تقاضای شهادت از خدا در قنوت داشت و می گفت: خدا نکند که مارش عملیات نواخته شود و من در آن عملیات کربلای 5 نباشم.

جمعا سه مرتبه به جنگ اعزام شد که هر سه مرتبه از طرف بسیج سپاه پاسداران اعزام گردید. منطقه ی حضورشان نیز جبهه های جنوب بود. مدتی در ایلام(مقصد عملیات در چنگوله که انجام نشد) هورالعظیم در منطقه ی عملیات بدر و در آخرین اعزام که در تاریخ 1365/6/15 انجام شد به همراه راهیان کربلای 6 در هفت تپه مستقر بودند که این ماموریت قریب پنج ماه طول کشید تا در عملیات کربلای 5 در شلمچه شرکت کرده و به شهادت رسید.

این مطیع و مقلد امام خمینی(ره) جنگ را نعمت می دانست و از این که بهترین ایام عمرش را در جبهه سپری می کرد خدا را شاکر بود، چون در این نبرد ابهت قدرت شکسته می شد و انقلاب ما نیز به جهان صادر می گردید.

آخرین باری که جبهه می رفت خطاب به مادرش گفت: خوش دارم بند کفش مرا ببندی و مرا به جبهه روانه کنی و در آخرین نامه های خود نوشته بود عروسی خواهرم را زودتر برگزار کنید و منتظر من نباشید و آدرس وصیت نامه و دست نوشته هایش را داد.

به دلیل طولانی شدن ماموریت در آخرین اعزام بچه ها را به مرخصی فرستادند تا پس از برگشت در عملیات شرکت دهند. در روز برگشت به محض ورود به هفت تپه نفسی تازه کرد و گفت: در منزل که بودم احساس می کردم که مهمان هستم و حالا احساس می کنم که در منزل حضور دارم. داوطلب انجام کارهای چادر و شست و شوی ظروف رزمندگان بود و از این لذت می برد. شب عملیات کربلای 4 تا صبح با کفش و تجهیزات و آماده بود اما نصیب نشد ولی چند روز بعد در عملیات کربلای 5 به عنوان کمک آر پی چی انجام وظیفه نمود.

در این زمینه چندان میدان نگرفته بود اما از دست نوشته های مختصری که از او بر جای مانده حاکی از قدرت قلم و تفکر بالای اوست. پس از نماز مغرب و عشاء سوار کامیون شدند تا به کنار اسکله دریاچه ماهی بروند، فرمانده گروهان بالا آمد و گفت: بچه ها اگر رفتید ما را هم با خود ببرید و نورعلی هم با صدای بلند گفت: تاریخ شهادت 65/10/20 و در همان شب هنوز ساعت از نیمه گذشته و نگذشته دعوت حق را لبیک گفت و مهمان خدا شد. جنازه ی او را دیدند که به پشت خوابیده و لبخند به لب دارد(به گفته هم سنگر شهیدش)شاید به مرگ و به دنیا و به دنیا دوستان می خندد و خلاصه این که با جمع یاران شهیدش در آن سمت دریاچه ماهی به مدت 9 سال مهمان بود و سرانجام در مرداد 1374 رایحه ی دل انگیز رجعتش مشام خسته ی ما را نوازش داد.

با والدین رابطه بسیار صمیمی داشته و همیشه مراعات آن ها را می نموده و به راضی نگه داشتنشان مداومت و مراقبت می کرد. نسبت به عموم مردم با حسن ظن برخورد می کرده که بازتاب این برخورد در روز تشییع جنازه اش هویدا شد.

در اوقات فراغت معمولا مطالعه، حضور در پایگاه بسیج یا کتابخانه محل و گاهی هم همنشینی با دوستان بسیجی و اعضای جلسه قرآن را داشت.

وقایع نگاری سال به سال برای کسی آن هم پس از گذشت ده سال کاریست بس دشوار اما در شرح حالش همین بس که هر چه به سن جوانی نزدیک تر می شد بی علاقگی به دنیا بیش تر در جانش ریشه می دوانید. روزی که قبولی اش در دانشگاه را فهمید عکس العملش خیلی خاص بود. وضو گرفتیم تا به چادر بزرگی که در مسجد گردان امام حسین(ع) بود برای ادای فریضه مغرب و عشاء برویم. جلوتر از راه از روزنامه ای که همراه رزمندگان بود نام نورعلی را دیدم که در رشته دندانپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد. وقتی به مسجد رسیدم گفتم: اگر مژده بده ای بدهم چه می دهی؟ گفت: هیچ! گفتم دانشگاه مشهد قبول شدی. گفت: خوشحالم که هر از گاهی به پابوس امام غریب(ع) نائل می آیم.

آن گونه که ما دیدیم همه در فقدان و شهادت این شهید سوختند. در ایامی که مفقودالاثر بودند همگان از خدا می خواستند که ایشان اسیر بوده باشند و از اسارت برگردند و هنوز هم که سال ها از شهادت آن عزیز می گذرد یاد و نام شیرینش نقل محفل دوستان و ارادتمندان است.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.