عبدالكريم آقايي وندا
نام پدر : بگراس
دانشگاه : صنعتي شريف
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مهندسي مكانيك (طراحي جامدات)
مكان تولد : اميديه (خوزستان)
تاريخ تولد : 1342/03/07
تاريخ شهادت : 1365/01/11
مكان شهادت : هورالعظيم

وي در تاريخ هفتم خردادماه 1342 در هفده شهريور نمره هفده سابق آغاجاري پا به عرصه وجود نهاد. پدر وي فردي كارگر نسبت به افراد خانواده بسيار رحيم و مهربان بود نام وي را كريم نهاد.

شهيد عبدالكريم دوران كودكي را سپري و در سن شش سالگي به محيط مدرسه وارد شد. وي را در دبستان شهيد موسي رحيمي (ابن سينا سابق) ثبت نام نموده و از همان آغاز دانش آموزي تيزهوش و كوشا بود. دروس را در همان كلاس درس از آموزگارش مي آموخت.

شهيد عبدالكريم در سن 10 سالگي حدود كلاس چهارم بود كه در كلاس آموزش قرآن كه در مسجد جامع اميديه زير نظر يكي از روحانيون به نام حجت الاسلام بهرامي در سال 1351 در رژيم شاهنشاهي تشكيل گرديده بود شركت و كلاس مذكور را با موفقيت به پايان رسانيد و كتابي هم به عنوان جايزه دريافت نموده وي پس از اتمام دوره ابتدايي دوره آموزش راهنمايي را نيز با موفقيت در مدرسه راهنمايي شهيد حيدري (اميرصيادي سابق) به پايان رسانيده و پا به دروه متوسطه گذارد. اين دوره را نيز با موفقيت و با نمرات بسيار عالي در رشته رياضي فيزيك در دبيرستان شهيد فارسيمدان در سال 1360 به پايان رسانيد.

وي پس از اخذ ديپلم بلادرنگ به عنوان كادر رسمي وارد سپاه پاسداران منطقه آغاجاري گرديد و در بخش عقيدتي سياسي به عنوان مربي به فعاليت مشغول شد. در همين دوران يعني در سال 1361 به مدت 6 ماه جهت فراگيري آموزش هاي لازم به مدرسه علميه رسالت قم اعزام شد و اين دوره را با موفقيت كامل به پايان رسانيد و در سال 1362 مجدداً به مدت 3 ماه جهت تكميل دوره قبلي از طرف سپاه به دانشگاه الزهرا تهران اعزام شد و اين دوره را نيز زير نظر اساتيد بزرگي چون استاد عاليقدر حجت الاسلام و المسلمين مصباح يزدي با موفقيت و شايستگي به اتمام رسانيد و در بازگشت به منطقه به عنوان مربي عقيدتي به انجام وظيفه مشغول شد. در خلال همين مدت بارها جهت تعليم و آموزش قرآن و احكام به رزمندگان اسلام عازم خطوط مقدم جبهه حق عليه باطل شد. تا اينكه بالاخره بعد از گذشت 3 سال تمام و انجام خدمت صادقانه و اتمام خدمت سربازي در سپاه صرفاً به خاطر ادامه تحصيلات عاليه موقتاً سپاه را ترك و خود را مهيا و آماده ورود به دانشگاه نمود. با جديت و پشتكار فوق تصور مشغول مطالعه دروس پيش دانشگاهي شد چون قصد و نيت اين را داشت كه در رشته مهندسي فني در كنكور شركت نمايد لذا به آموزش رسم فني اقدام و نزد يكي از دوستان صميمي اش مراحل مقدماتي و عالي اين درس را با جديت فراگرفت سرانجام پس از برگزاري كنكور با امتياز بسيار جالبي در آن رشته اي كه دوست مي داشت موفق به ورود به دانشگاه صنعتي شريف در رشته مهندسي مكانيك طراحي جامدات گرديد.

اما نحوه انتخاب اين رشته هم از طرف شهيد عبدالكريم بسيار عجيب بود چونكه تا قبل از سال 1363 اصلاً‌ در خط و خيال ورود به دانشگاه نبود تا اينكه روزي متوجه شدم وي مقدمات آماده شدن جهت شركت در كنكور را فراهم مي آورد. با تعجب پرسيدم چي شد؟ ‌مگر مي خواهي به دانشگاه بروي؟ وي گفت: بله خواب ديده ام مي دانم قبول مي شوم. گفتم: چه خوابي؟ اول امتناع كرد بعد از اصرار زياد من گفت: يك روز خواب بودم در خواب امام عزيز رهبر كبير انقلاب را ديدم كه آمد و گفت: پاشو بلند شو و درس صنعتي بخوان لذا من تصميم دارم به دانشگاه بروم.

توضيحاً‌ اينكه ناگفته نماند وي بعد از پرس و جوهاي فراوان كه از جهت ترديد در كلمه صنعت داشت به خاطر درك صحيح او از نظر امام رشته مكانيك دانشگاه صنعتي شريف را انتخاب نمود. خلاصه كلام اينكه وي پس از موفقيت در رشته فوق الذكر با آغاز سال تحصيلي 1365-1364 عازم دانشگاه شد. پس از گذراندن موفقيت آميز ترم به منزل بازگشت. اين بازگشت مقارن بود با عمليات ظفرمند والفجر هشت و فتح پرشكوه شهر فاو كه نمي دانم چه تحولي در درون وي اتفاق افتاد كه در بين رفتن به دانشگاه و جبهه مردد مانده بود. هر بار كه سؤال مي كردم چرا دانشگاه نمي روي؟ مي گفت: چه عجله اي داريد؟ مي روم! بالاخره درست دو هفته قبل از رفتن به جبهه وقتي كه دوباره از سؤال كردم در جوابم گفت: والله خودم هم نمي دانم چرا اصلاً درمانده ام كه چه كنم؟ بالاخره تا اينكه در تاريخ 25/12/1364 همراه كاروان راهيان كربلاي اعزامي آغاجاري عازم جبهه نبرد حق عليه باطل شد. پس از فراگيري آموزشي كوتاه مدت در قروه كردستان پس از تقسيم به منطقه عملياتي هورالعظيم (شطعلي) اعزام شد تا اينكه در تاريخ 11/1/1365 پس از يك درگيري رويارو با دشمن صهيونيستي به آرزوي ديرينه اش يعني شهادت نائل و به ديدار حضرت حق شتافت.

خصائل و اخلاق شهيد عبدالكريم آقايي وندا

او به حق كريم بود و بسيار محجوب، كمتر حرف مي زد و خيلي متين و تودار بود. در وقت ضرورت مطلبي را ابراز مي داشت او جانب مسائل شرعي را به جد رعايت مي نمود و اصرار بر اين داشت كه ديگران هم اين مسائل را رعايت نمايند.

او فردي متقي بود يادم مي آيد در سال 1362 كه ماه مبارك رمضان در مرداد ماه بود وي با لبان روزه در جبهه حق عليه باطل حضور علي وار داشت. در برخورد با مسائل خلاف شرع با هركس حتي اگر افراد خانواده اش بود جانب امر به معروف و نهي از منكر را رعايت مي نمود.

كريم اسوه صداقت و صراحت بود و به حق كه روح والايي داشت.

نخستين مشخصه كريم اعتماد به نفس والاي او در كنار اعتقاد به خدايش بود. به ندرت اتفاق مي افتاد كه ببيني كريم در امري ترديد كند يا بخواهد تصميم گيري در امري را به تعويق بيندازد. بهترين تصميم را در كوتاه ترين وقت اتخاذ مي كرد و به سرعت به مرحله عمل مي رساند. هرگاه در امر تصميم گيري مي خواست به دوراهي برسد قبل از اينكه به دو دلي و دوراهي ختم شود خيلي زود به مشورت مي پرداخت و اگر باز هم نتيجه نمي داد طبق معمول متوسل به استخاره مي شد. اين بهترين دليل است كه كريم هيچگاه اعتماد به نفس خود را جداي از اعتماد و اعتقاد به خداوند نمي دانست.

در پاسخگويي به سؤالات اعتقادي با بياني روان و شيرين و توأم با مثال هاي متنوع به خصوص سادگي كلام تبحري خاص داشت تا احساس نمي كرد كه جواب پرسش را دريافته اي به سادگي رهايت نمي كرد تا قانعت بنمايد و بتواني آن را با جانت عجين نموده و در مواقع ضرورت براي ديگران بازگو نمايي. او عاشق ياد گرفتن و ياد دادن بود، بخصوص وقتي مي ديدي يافته ها و علوم خود را به مرحله عمل مي رساند، بيشتر شيفته او مي شدي. مطالعه را براي اوقات فراغت به كار نمي برد چرا كه در اعتقاد او مطالعه جزء لاينفك زندگيش بود. همانطوري كه براي حيات روح و باروري معنويت انسان ضروري مي انگاشت. هميشه از عدم مطالعه بعضي از مسلمين بخصوص دوستان اظهار ناراحتي مي كرد. اما خودش آني از مطالعه غفلت نمي كرد و هميشه توصيه به مطالعه و تحصيل علم مي نمود.

يادم مي آيد در مدتي كه با چند تن ديگر از دوستان در قم مشغول به تحصيل بوديم استاد هر روز بعدازظهر درسي داشتند به نام منظومه ملاهادي سبزواري و فراگيري اين درس را به اختيارمان گذاشته بود، زيرا طلاب مي دانند كه درس سنگيني است و لااقل بايد مدتي در حوزه دروسي را طي نمود تا قادر به درك اين درس شد. با اين وجود تنها كسي كه از ميان ما 6 نفر داوطلب حضور در اين كلاس شد كريم بود كه بعدازظهر به تنهايي به كلاس درس مي رفت و قسمت عمده آن ها را درك نموده و مي نوشت كه حتي باعث حيرت استاد شد. در محضر استاد بي كم و كاست تمام درس را به ذهن مي سپرد و فقط مختصر مطالعه اي بعداً‌ روي درس بعنوان مرور انجام مي داد. حافظه اش چنان قوي بود كه استاد و حتي خود ما بر اين امر واقف بوديم. كريم اين استعداد خود را هميشه مديون الطاف الهي مي دانست و از آن هميشه به يكي از آيات خداوند ياد مي كرد هرگز به ياد ندارم كه بر اين استعداد قوي حافظه خود غرور پيدا كند كه بقيه دوستان نيز بر اين مطلب صحه مي گذارند اصولاً چيزي به نام غرور علمي در قاموس و فرهنگ كريم وجود نداشت. چرا كه او خود را جز در مسير خدا نمي ديد. از خصوصيات ديگر كريم بعد عبادي مي باشد. او در انجام فرايض بسيار مقيد بود بخصوص در خواندن نماز اول وقت و همچنين تعقيبات نماز كه هيچگاه آن را ترك نمي نمود. وقتي از نماز و مناجات با خداوند فارغ مي شد به عين و مشهود پاكي روح و تقوي را در چهره اش مي ديدي. روزه گرفتن را به امساك صرف محدود نمي كرد و پيوسته در ايام ماه مبارك رمضان به دعا مي پرداخت و بعد از ماه مبارك رمضان هفته اي لااقل دو روز روزه بود. از فريضه مهم امر به معروف و نهي از منكر هيچ وقت غفلت نمي كرد و در مواقع پيشامد امري به موقع و با لحني برادرانه به امر به معروف مي پرداخت. گاهي اوقات آنقدر صريح و به موقع با نگاه نافذش چنان به وي امر به معروف و نهي از منكر مي كرد كه هركس مي تواند بفهمد كه هدف ايشان چيست.

البته نبايد از بعد سياسي كريم غافل بود او مطالعه عميقي در شناخت صهيونيسم و اهداف پليد آن نموده بود چندين كتاب را در اين زمينه به دقت مطالعه نموده بود و قصد داشت جزوه اي را در اين زمينه به نگارش درآورد. او مي دانست كه هدف اصلي از حذف اسرائيل غاصب چيست و در اين رابطه به روشن گري ديگران نهايت جديت را بكار مي برد. يادم مي آيد يك روز كتاب القضيه الفلسطين را كه نوشته اكرام زعيتر و ترجمه حجت الاسلام رفسنجاني مي باشد را داشت مطالعه مي كرد. من كنجكاو شدم و پرسيدم چيست؟ گفت: درباره فلسطين مي باشد.

بعد بطور خلاصه و روشن، گويا و واضح چكيده اي از آنچه خوانده بود را برايم نقل نموده و بعد نتيجه گيري از آن گرفت. آنقدر زيبا و دلنشين مطالب را بيان مي كرد كه من مشتاق شدم كتاب را بخوانم. روز بعد ديدم نمونه كتاب را خريده و برايم هديه آورده است. وقتي به قصد شوخي خواستم پول كتاب را بدهم با نگاه پرمعني هميشگي خود به من فهماند كه هدف اصلي اش از هديه كتاب چه بوده است. غرضم اين بود كه بگويم كريم شيفته شناختن و شناساندن بود. او سازنده بود و عاشق سازندگي، بخصوص سازندگي نسل نوپاي انقلاب آن گونه كه مي ديدي بيشتر ايام مشغول ارشاد و راهنمايي است.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.