حسينعلي ذاكري معين آبادي
نام پدر : رحمت اله
دانشگاه : علوم پزشكي تهران
مقطع تحصيلي : دكترا
رشته تحصيلي : پزشكي
مكان تولد : قم (قم)
تاريخ تولد : 1333/06/01
تاريخ شهادت : 1361/01/03
وصيت نامه شهيد حسينعلي ذاكري
تاريخ : 1360/12/12

بسم ربّ الشهداء و الصديقين

بسم الله الرّحمن الرّحيم

"أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ، آيا مردم چنين پنداشتند كه به صرف اينكه گفتند: ما ايمان به خدا آورديم، رهايشان كنند و بر اين دعوي هيچ امتحانشان نكنند؟"«سوره عنكبوت، آيه 2»

خدمت پدر و مادر عزيزم سلام عرض كرده و سلامتي آنان و تمام مؤمنين و مؤمنان و مسلمين و مسلمات را از خداوند قادر متعال خواستارم و با اميد به دعاي شما در دل شب و طلب ياري از خدا براي رزمندگان اسلام در جهاد في سبيل الله ما نيز در منطقه انتظار فرج و فجر طالع را مي كشيم تا كي طلوع فجر آغاز شود و شب تاريك و ظلماني روزگار، عمر راه به صبح قريب پيدا كند. خدا داند كه اليس صبح بقريب: آيا صبح زندگي نزديك نيست؟ كه الله اعلم: خدا داند كه قسمت چه باشد.

پدر عزيز، مادر گرام دعايمان كنيد و به درگاه خدا روي آوريد و از او بخواهيد كه اسلام را ياري و مسلمانان را پيروز و رزمندگان حق طلب را نصرت و استقامت و قدرت عنايت كند و به پدرها و مادرها و خواهرها و برادرها و بخصوص به مادرها صبر و استقامت و نعمت ايمان و عمل، ايثار و از مال و از جان گذشتگي عنايت فرمايد. پدر عزيز و مادر از جان عزيزتر كه هيچ وقت براي شهيدي گريه نكردم مگر آنكه وقتي مادرش تنها و تنها بر سر قبر فرزندش نشسته بود و آرام آرام در دل خود مي گفت كه چه آرزوها كه نداشتم و آن وقت بود كه هر چه خواستم جلوي خودم را بگيرم قدرت نداشتم و با تمام وجود گريه مي كردم و تنها خواستم از خدا در آن لحظه اين بود كه خدايا به پدر و بخصوص مادران صبر عنايت كن و به يادشان آور روزي را كه زينب (ع) نيز زني و مادري بود كه فرزندانش را در صحراي كربلا جلوي چشمانش شهيد كردند برادرش و برادرزاده هايش و ديگر اقوامش را در همان روز شهيد كردند از طفل خردسال، علي اصغرش تا جوان تازه جوان، علي اكبرش را تقديم اسلام و قرآن كرد. خيمه و خرگاهش را به آتش كشيدند، گلهايش يا به ضرب شمشير همه پرپر شدند و يا به آتش كشيده شدند و هراسان و فراري هر يك به سوئي و برادر بيمارش كه او تنها خواهر تيماردارش بود و او به چشم ميديد خيمه ي شعله ور شده را كه برادرش قدرت خارج شدن از آن را نيز ندارد و بالأخره طعم اسارت را چشيد و از شهري به شهري بر شتر برهنه اش نشاندند و به جاي تسلّاي خاطر بر اجساد قربانيانش اسب ها سواراندند و بر آرامش دلش، سر برادرش را بر نيزه در جلوي چشمانش به بازي درآوردند و او همچون كوه ايستاد، عمه اين مصائب را به خاطر زنده ماندن اسلام و قرآن و دين خدا و حجت خدا از جان پذيرفت و در مجلس يزيد چنان خطابه ايراد كرد كه پايه هاي حكومت يزيد و يزيديان را لرزاند و ساقط نمود.

اين فكر كه چگونه موجبات صبر و استقامت تو را به وجود آورديم كه بتوانيد در مقابل شهادت فرزندانتان همچون زينب (ع) صبر و پايداري و استقامت كنيد، هميشه ما را به خود مشغول داشته و از خدا خواسته ايم كه خدايا شهادت و صبر و پايداري مادران را و پدران را با هم عنايت كن كه اجر و ثواب شهيد دادن كمتر از شهيد شدن نيست كه شهيد، شهادت را استقبال مي كند و به سويش عاشقانه پرواز مي كند كه در حقيقت به سوي انبياء و اولياء و مخلصان درگاه خدا و در يك كلمه به سوي خدا و لقاءالله پرواز مي كند و به ابديّت و جاودانگي و زندگي جاويد در نزد خدا مي رسد. و صاحب شهيد نيز با گذشتن از فرزندش در راه خدا كه همچون جان خودش مي ماند روحش متعالي مي شود و به سوي خدا پر مي كشد و روز قيامت با همچون حمزه، سيد الشهداء و فاطمه زهرا (ع) محشور مي گردد.

گذشته از تمام حرفها اين زندگي چند روزه دنيا كه به تعبير قرآن همچون خوابي است كه مي گذرد و آخرش براي همه مرگ و بازگشت به سوي خداست. " إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ " ما از خدائيم و به سوي او بازگشت و رجعت خواهيم كرد اين زندگي محل آزمايش است خدا ما را آزمايش مي كند كه وقتي به زبان گفتيم ما مسلمانيم يعني تسليم اراده ي خداوند هستيم آيا در عمل هم راضي به رضاي خدا هستيم و آيا در موقع خوشي و ناخوشي، بيماري و سلامت، فقر و تنگدستي و غنا و ثروت، گمنامي و شهرت، مقام و جاه و برو و بيا و در هنگام سيل و زلزله و تصادمات و جنگ و جهاد يا مسلمانيم و تسليم اراده ي خدا و پيرو اسلام و مقاوم در مقابل مشركان و كافران و فاسدان و طاغوتها يا در هنگام امتحان خود را مي بازيم، دست از مسلماني مي كشيم و خواست و هوس خود را بر خواست خدا ترجيح مي دهيم و اينجاست كه خدا در سوره ي عنكبوت آيه 1 و 2 مي فرمايد: آيا مردم خيال كردند همينكه به زبان گفتند ما ايمان آورديم و مسلمان شديم رهايشان كنند و آنها را امتحان نكنند و بعد مي گويد: خير، ما اقوام و مردمان قبل را نيز آزمايش كرديم تا دروغگو از راستگو، تسليم رضاي خدا و مسلمان از نامسلمان و كافر شناخته شود و هر كس كه از اين امتحانات سالم بدر آمد و سرافراز اوست، كه مسلمان واقعي و اوست كه از عذاب قيامت در امان است و در بهشت در جوار انبياء و امامان و مقرّبان درگاه خدا زندگي جاويد دارد.

دوست و آشنا، اقوام دور و نزديك را سلام برسانيد و حلاليّت بطلبيد كه ما نيز همچون شما كه نمي دانيد امشب كه خوابيديد فردا بلند خواهيد شد يا نفس كه كشيديد نفس بعدي خواهد آمد يا خير؟ توسط عزرائيل توقيف مي شود. ما هم نمي دانيم اين گلوله كه نخورد، گلوله ي بعدي چه خواهد كرد و اين خمپاره و تركش كه نگرفت، بعدي چه خواهد كرد. لذا انسان بايد هميشه به ياد مرگ باشد و حلاليّت بطلبد و به روايتي از پيامبر اهل دنيا همچون مسافري بايد باشد كه هر لحظه وسايل خود را بسته و آماده ي حركت است كه دنيا مسافرخانه اي بيش نيست و خيلي ها بودند و حالا نيستند و امروز ها هم فردا كجا هستند؟ خدا داند و اگر سرتان را درد آوردم ببخشيد كه در اينجا زير رگبار گلوله ها و زوزه ي خمپاره ها چيز ديگري به فكر ما نيامد خدمت شما اينكه ما شبي كه از قم حركت كرديم فردايش اهواز بوديم و شب را در شوش خوابيديم و فردايش به منطقه ي كربلا منطقه ي فجر آمديم و با گروهي از برادران اعزامي از جمكران، قم و تعدادي از محل هاي ديگر قم به شكر خدا و تسليم رضاي خدا مشغوليم، آدرس من شوش، منطقه ي كربلا، منطقه ي فجر، بهداري گروه اعزامي از قم مي باشد شما نامه ننويسيد چون سخت به دستمان مي رسد، شايد نامه اي بعداً بنويسم، تا پايان دو ماه مأموريت خيال مرخصي آمدن ندارم، اگر عمري باقي بود و خدا خواست بعد از دو ماه و پايان مأموريت خواهم آمد. از همه ي شما التماس دعا دارم روي همه را مي بوسم و بار ديگر تأكيد روي درس قرآن بچه ها مي كنم و خواندن و حفظ كردن قرآن (سوره هاي كوچك) و خواندن و حفظ كردن داستان هاي كتاب داستان راستان كه به بچه ها داده ام را يادآوري مي كنم.

به اميد زيارت كربلا در دنيا و شفاعت امام حسين (ع) در آخرت

حسين ذاكر – 1360/12/12

(اين نامه را بعد از اينكه خوانديد در جائي نگه داريد و بعداً به خودم بدهيد.)

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.