محمود در تاریخ 1342/10/1 در خانه پدری خود در خانواده ای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود. هنوز سه ماه از تولد وی نگذشته بود که پدرش دار فانی را وداع گفت. بنابراین سرپرستی محمود و برادرش احمد و خواهرش به عهده ی مادرش واگذار شد. مادر وی با انجام فعالیت هایی از قبیل کارگاه دستی که بافتن سفره و چادر ابریشم نمونه آن بود با مشقات و سختی های فراوان مخارج خانواده را تامین می کرد. از همان اوان کودکی روحیه ی مذهبی در خانواده در محمود هویدا بود و با فرا گرفتن خوی و اخلاق اسلامی و سایر احکام اسلامی و با عمل به آنها به شخصیت خود زینت بخشید. محمود از همان اوایل نوجوانی با شرکت کردن در جلسان قرآن که در محله انجام می گرفت آشنائی کاملی با قرآن پیدا کرد. اخلاقیات و روحیات فراموش نشدنی محمود نزد همه ی مردم جامعه اسلام {...} است. از آن برخوردهای صادقانه و تبسم بر لب، که همیشه بر چهره ی او بود می توان از خصوصیات بارز وی به رشته ی تحریر در آورد. بر اثر سختی و مشقات زندگی برادر وی مجبور شد درس را رها سازد و مشغول کار شود تا اینکه بتواند مخارج زندگی را بگذراند. تا اینکه محمود به سن 7 سالگی رسید و پا به محیط مدرسه گذاشت. تحصیلات ابتدائی و راهنمایی خود را در زادگاهش (بسطام) گذراند. این قسمت از زبان مادر وی است که میگوید زمانی که محمود در راهنمایی درس می خواند چون رژیم ستم شاهی طاغوت سعی در از بین بردن فرهنگ اسلامی را داشت، دختر و پسر با هم درس می خواندند و چند بار محمود به مدرسه نرفت و به مادرش می گفت که تا دخترها در کلاس هستند من مدرسه نمی روم ولی چون چاره ای نبود رفت و به تحصیل خود ادامه داد. و این هم یکی از خصوصیات اخلاقی و اسلامی محمود بود. محمود برای ادامه تحصیل به هنرستان صنعتی شهرستان شاهرود پا نهاد و در رشته برق مشغول به تحصیل شد. تا اینکه انقلاب به رهبری امام امت در کشورمان شروع شد. محمود از همان اوایل انقلاب هم در فعالیت های انقلابی شرکت داشت تا انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. و بعد از پیروزی انقلاب بفرمان حضرت امام مبنی بر تشکیل ارتش 20 میلیونی و شرکت در بسیج محمود هم یکی از جوانانی بود که به فرمان رهبر خود لبیک گفته و در همان اوایل به عضویت بسیج در آمد. و با شرکت در کلاس های بسیج اعم از نظامی و عقیدتی روح نظامی و عقیدتی خود را بالا برد. با تاسیس حزب جمهوری اسلامی وی به عضویت این حزب مظلوم آمد و در آن به فعالیت های مختلفی پرداخت. و اما جنگ تحمیلی، که ابر جنایت کاران برای ساقط کردن انقلاب اسلامی بر علیه کشور مظلوم ما شروع کردند محمود هم یکی از آن افرادی بود که وظیفه خود دانست که در مقابل کافران بعثی برخیزد. و به جبهه ها هجوم آورد. برای اولین بار در سال 1361 در حالیکه در سال سوم هنرستان بود درس را رها کرده و همراه با گردان همیشه پیروز کربلا عازم نبرد شد، و با شرکت در عملیات پیروزمند محرم همراه با دیگر عزیزان رزمنده حماسه هایی خونین و فراموش نشدنی آفریدند. بار دوم در زمستان سال 1362 به جبهه رفت و بار دیگر همراه با گردان کربلا در عملیات پیروزمند خیبر شرکت کرد تا اینکه بر اثر بمباران شیمیایی مجروح شد و به خانه باز گشت. و در اواسط سال 1363 بود که برای بار سوم عازم جبهه شد. در حالیکه مدتی از اعزام وی نگذشته بود که به مشمولیت سپاه در آمد و بعد از ترخیص گردان کربلا وی در واحد ادوات (خمپاره) لشکر 17 علی ابن ابیطالب (ع) به عضویت در آمد و هجده ماه کامل با عنوان پاسدار مشمول در جبهه های مختلف به نبرد علیه کفار بعثی پرداخت. همزمان با ادامه ی خدمت محمود در مجتمع آموزشی جبهه شرکت کرد تا اینکه پس از مدتی توانست سال سوم و چهارم هنرستان را به پایان برساند و به اخذ مدرک دیپلم نائل آید و در پی تلاش های فراوان توانست در کنکور سال 1364 شرکت کند و در رشته کاردانی الکترونیک – قدرت دانشگاه فنی و مهندسی تهران قبول شد. و در ترم بهمن سال 1364 جهت تحصیل به دانشگاه رفت. هنوز مدتی به دانشگاه نرفته بود که در 31 فروردین سال 65 همراه با اولین کاروان لبیک با امام عازم جبهه شد و با سازماندهی شدن در گردان کربلای 2 به عنوان آر پی جی زن در جبهه جاده ی خندق مشغول رزم شد و در اواسط سال 65 بود که از این ماموریت بازگشت. و در پی پیروزی های عظیم رزمندگان اسلام در عملیات های کربلای 1 – 2- 3 و تاکید حضرت امام مبنی بر پر کردن جبهه ها برای عملیات سرنوشت ساز درس را رها کرد و همراه با کاروان عظیم حماسه سازان عاشورا در 65/6/29 عازم جبهه شد. این بار با سازماندهی شدن در گردان کربلا با فرماندهی دسته ی قاسم ابن الحسن از گروهان ابوالفضل مشغول به فعالیت شد. و با روحیه های فراوانی که در جمع بچه های گردان داشت روحیه ی شهادت طلبی در وی نمایان بود و یک شب مانده بود که گردان به خط دشمن بزند شروع به نوشتن عهدنامه و وصیت نامه کرد و این یکی از الهاماتی بود که بر شهید محمود در این بار شده بود. تا اینکه با شرکت در عملیات پیروزمندانه ی کربلای 5 در منطقه عملیاتی شلمچه در 1365/10/21در هنگام سحر در حالیکه ذکر یا فاطمه الزهرا (س) بر لب داشت به خط دشمن یورش برد و به آرزوی دیرینه اش رسید و به سوی لقا الله شتافت و از مرزوقین درگاه الهی قرار گرفت. رفت، ولی چه رفتنی، رفتنی خونین و عاشقانه که ما را در سوگ فراق خود نشاند و به ما درس حریت و جوانمردی را آموخت که مرگ خونین بهتر از زندگی در زیر لوای یزیدیان و سازش کاران است.
06 ارديبهشت 1403 / 16 شوال 1445 / 2024-Apr-25