Menu
صفحه اول
|
اخبار
|
جستجوي شهدا
|
توليدات كنگره
|
درباره ما
|
ارتباط با ما
|
علي رضا هادي پور
نام پدر :
غلامعلي
دانشگاه :
صنعتي اميركبير
مقطع تحصيلي :
كارشناسي
رشته تحصيلي :
مهندسي معدن
مكان تولد :
تهران (تهران بزرگ)
تاريخ تولد :
1336/09/10
تاريخ شهادت :
1361/11/25
مكان شهادت :
فكه
عمليات :
والفجر مقدماتي
زندگي نامه
خاطرات
وصيت نامه
آثار
نامه
اسناد شهيد
عكس
صوت و فيلم
خاطرات مادر شهید علی رضا هادی پور
راوي :
مادر شهيد
** وقتی خدا به او اولاد داد، او رفته بود و نمی دانست. بعدا در نامه و وصیت نامه اش نوشته بود که خیلی از خدا اولاد باقیات و صالحات می خواستم ولی نمی دانم که دعایم مستجاب شده یا نه؟
چند هفته که مانده بود به جبهه برود و من خبر نداشتم؛ یک روز صبح پاشد و گفت: مادر خواب دیدم دیشب که خدا به من یک پسر داده. گفتم: خیره ان شاء الله! حالا اگر خدا به تو پسر داد اسمش را چه می گذاری؟! گفت: عباس. ما هم چون وصیت خودش بود و در خواب دیده بود، ۸ ماه بعد از شهادتش که پسرش به دنیا آمد اسمش را گذاشتیم عباس.
** این ها خدایی بودند و رفتند. همین برنامه جنگ که بود، یک سرویس ملامین سفید خریده بودیم که کاسه های سفید قشنگی داشت، یک روز گفتم: علی من چقدر این کاسه ها را دوست دارم! خیلی قشنگ هستند. گفت: نه! حتی به این کاسه ها هم دل نبند! دوست نداشته باش!
** در دوران جنگ، سر سفره که می نشست می گفت: الان جنگ است و گندم نیست، روغن نیست. مگر شما نمی دانید چطور این ها تهیه می شود! خرده نان های توی سفره را اول می خورد که نان تازه را نخورد. می گفتم: بخور! عیبی ندارد. می گفت: نه! اگر دو سه تا از برنج توی سفره می افتاد برمی داشت و می گفت: هدر نرود. یک روز یک کتری آب گرم برده بود داخل حمام و آب گرم را با کتری روی سر می ریخت تا با دوش آب هدر نرود.
** مادر شهید درباره نام گذاری ایشان می گوید: اسم علیرضا را خیلی دوست داشتم، ۸ ماه قبل از به دنیا آمدن او، خواب دیدم که مادرِ پدری من، انگشتر عقیق با نقش اسامی پنج تن علیه السلام را که داشت، در دست من است. به بزرگترها که گفتم، آن ها گفتند: خدا ممکن است اولادی به شما داده باشد.
من با همان ۶ کلاس سوادی که داشتم به خدا گفتم: خدایا! من هیچ چیزی از مال دنیا نمی خواهم، فقط دلم می خواهد که بچه هایم خوب باشند، سالم باشند. همین را با خدا همیشه می گفتم. اصل کار همین اولاد صالح است که برای انسان می ماند. الحمدالله بچه هایمان همه صالحند و خوبند.
** رفتارشان با پدر و مادر خیلی خوب بود، حتی با دوستانش هم خوب بود. اواخر موتور خریده بود و یکی از دوستانش که متاهل شده بود به او می گفت: بیا تو با موتور من، با همسرت برو. من تنها هستم و خودم می توانم بروم. با وجود این که راه خودش خیلی دور بود ( شهرری) چند ماه، موتور دست دوستش بود و نمی گرفت.
** بعضی اوقات به من می گفت: غذا بیش تر درست کن تا با بچه ها در دانشگاه بخوریم چون آن ها شهرستانی هستند و نمی توانند دست پخت مادرشان را بخورند.
** درباره این که اگر الان شهید هادی پور بودند با توجه به وضعیت سیاسی و اجتماعی ما، ایشان چه می کردند؟ می گوید: خودم فکر می کنم که این بچه طاقت نداشت، آن قدر که با اسلام و این انقلاب بود، اصلا طاقت نداشت. طوری که من وقتی این برنامه ها را می بینم، می گویم: خوب شد بچه ام رفت، اگر بود دق می کرد!
** بعد از پیروزی انقلاب صبح تا شب می دوید و هیچی نمی گرفت تا خرج خودش را در بیاورد. پدرش هفته ای می گفت: علی جان پول داری یا نه!
** فقط دو سه ماه آخر بود که رفته بود به نخست وزیری ولی نمی خواست کسی بفهمد و به کسی نمی گفت کجا کار می کنم. در جریان لانه جاسوسی در همه کار بود ولی یک بار نمی آمد جلوی دروبین، هر چند همه کار با آن ها بود. خصوصیات خوبی داشت.
** در هفتمش دخترخاله اش خواب دیده بود که در ماشین می روند. پرسیده بود: علی! آیا شهیدان همه یک جا هستند؟ گفته بود: نه! من با بهشتی هستم و با فلانی هستم و ما درجه مان بالاتراست!
** به ورزش علاقه زیادی نداشت. وقت بیکاری زیادی نداشت. بعد از دیپلم به دانشگاه رفت و در خط امام و انقلاب و کتاب خواندن و .. بود.
** مادر شهید درباره عبادات فردی شهید می گوید: در سال آخر کم غذا می خورد هر چند می خواست روزه بگیرد. می گفت: همین کافی است. پیش از انقلاب گاهی برای افطار آب سیب یا شیر موز درست می کردم. ناراحت می شد و می گفت: الان بچه ها زیر شکنجه ساواک هستند و روزه، بعد تو برای ما این تهیه ها را دیده ای! بله بی خود که نمی گویند، شهادت نصیب هر کسی نمی شود! برای این چیزهاست.
** آخرین بار که می خواستند بروند، همسرش در خانه ما سرما خورده بود و من به مادرش نگفتم که ناراحت نشود. یک هفته خانه ما ماند و یک روز علی یک ماشین از دوستش گرفت و همسرش را برد خانه اش. دو تا پتو، یک ساعت گذاشت پشت ماشین و رفت. شب بعدش هم رفت جبهه و دیگر من ندیدمش.
نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن
25 ارديبهشت 1403 / 6 ذيالقعده 1445 / 2024-May-14
شهدای امروز