سه شنبه : 23/10/1365 هدایت عملیات
راوی: قرار بود دیشب برادر احمد کاظمی با کمک مهندس ، جهاد، تیپ قمر بنی هاشم (علیه السلام ) یک خاکریزی در سمت چپ آسفالت در منطقه بزنند ، که از خط دوم خود را به حجان نزدیک کرده واز آنجا به طرف پایین بیایند (حالت بین 2دپوی uشکل 3و4 )به گفته برادر رضایی این کار در ساعت دو بامداد انجام گردید. ساعت شش صبح نیز نظر نیروها این بود که نیروهای حسین در کنار جاده پدافند کرده اند ، به طرف چپ باز شده ویا جای خط دوم بروند ودر پشت این خاکریز پدافند کنند. ظاهراً پدافند برادر حسین وابوشهاب این بود که حفظ جاده مهم است ونیروهای برادر احمد از آسفالت به طرف چپ باز شود.
برادر عزیز جعفری: چون نیروهای سمت چپ خوب کار کرده اند ، شما بروید پشت آن مستقر شوید که احتمالاً این کار انجام خواهد شد.
(08:00) : نامه ای از قرارگاه قدس برای لشکر آمد که طبق آن می بایست لشکر برای عملیات امشب چهار گردان آماده نمایند
(10:07) : دو فروند هواپیمای دشمن به فاصله 15 متری سنگر فرماندهی را بمباران کردند که الحمد لله به خیر گذشت. ضمناً چند نفر سرپایی زخمی شده ویک دستگاه پی ام پی هم اتش گرفت. وبا توجه به تجمع زیاد پی ام پی ها وسنگرهای فرماندهی ونیروهایی که در داخل کانال بودند ، الحمد لله به خیر گذشت . بمباران هواپیماهای دشمن زیاد شده است ، وپی در پی به بمباران خطوط مشغولند. تاکنون دو بار موشک از طرف سایتی که ظاهراً در سمت جنوب شرقی موقعیت ماست شلیک شد که به هواپیماها اصابت نکرده است .
(12:00) : به خط آمدیم که برادران حسن وابوشهاب نیز اینجا بودند طرح کاری که امشب برای لشکر در نظر گرفته اند این است که : از سمت چپ به طرف نهر حرکت کنند واز پشت خاکریز که دیشب زده شده عبور کرده وسر پل بر روی نهر ، که در سمت چپ است را منهدم کنند ودست به نهر پشت بوارین بدهند . یک خاکریز دو جداره بزنند ودر آن پدافند کنند .ضمناً قرار است روی پلی که بر روی نهر علی است تیپ قمر بنی هاشم (علیه السلام ) کار کرده و منهدم کند. البته نیروهای امام حسین (علیه السلام) هم برروی آن تلاش گذاشته اند تا به طور یقین منهدم شود. انهدام این پل وبالایی موجب می شود که جاده عقبه دشمن در سمت چپ گرفته شده وتنها راه فرار دشمن به وسیله قایق به طرف بوارین باشد. لذ ا نیروهای عراق در اینجا به محاصره در خواهند آمد . ضمناً ما خاکریز نجف را ادامه داده وبه نهر پشت بوارین وصل می کنیم . البته نیروها از پیش از دستگاه می فرستیم، تا خاکریز کامل شده ونیروها در دو طرف خاکریز که دو جداره است پدافند کنند .
(14:37): توجیه گردان امام سجاد (علیه السلام ) به انتهای خاکریز نجف که قرار است عملیات در آنجا شروع شود رسیدند .
(14:46) توجیه گردان امام سجاد (علیه السلام)در خط بروند تا اروند عمل کنند.
برادر ابو شهاب : تا اروند حدود دو نیم کیلومتر است (14:53 با بی سیم به عقب گفت ): زودتر نیروهای گردان امام سجاد علیه السلام و وسایل مهندسی لشکر را بفرستند تا بیایند . وادامه کار بدهند . نیروهای لشکر 8 نجف که شروع کردند لشکر 14امام حسین (علیه السلام) بیاید ادامه بدهد. (14:03):توجيه بردران جهاد براي زدن خاكريز منطقه و ادامه خاكريز چهارم.
(15:16):نظر برادر عزيز اين بود كه :نيازي نيست كه پل ها مستقر شوند ، بلكه مي خواهيم از آنجا عبور داشته باشيم . تيپ قمر هم نمي خواهد پل را بزند.ضمناًبايد دو "تاپ"را هم لشكر امام حسين عليه السلام پاكسازي كند .
(16:05)برادر ابوشهاب (به نيروهاي زرهي):سه دستگاه در جاده كنار قرار گاه بماند ودو دستگاه به منطقه بياوريد.عراقي ها در حال فرار هستند، فقط تير مي زنند كه نيروهاي خودي را امتحان كنند.
(16:25):توجيه برادر صادقي و شامهر توسط برادر خرازي:مأموريت دوم لشكر اينست كه از جاده آسفالتي كه عاشورا مي گيرد ، بالاي خط سوم عراق بيايدبعد به چپ بپيچد.
(16:33):عراقي ها در حال فرار و نيروهاهم دنبالشان هستند و ما همو دنبال نيروها به طرف بوارين هستيم.
(16:38):برادر خرازي : نيروهاي دو سه گردان ديگر هم كه توجيه شده اند بيايند.
برادر عزيز جعفري :نيروها يك موضع تانك در مقابل جاده آسفالت ايجاد كنند ، بگونه اي كه هيچ گلوله تانك به غير از جاده آسفالت نخورد.
(18:14)نيروهاشروع كنند و لب پل راهم درگير شوند.
(19:15)برادر ابو شهاب :برادر اكبر صادقي فرمانده گردان امام سجاد عليه السلام شهيد شده است . به همراه بي سيم چي اش كه يك نفر زخمي و يك نفر ديگر شهيد شد.
(20:00):به برادر كيقبادي كه الان به جاي برادر صاقي است گفته شد كه كارش را شروع بكند. نظر برادر حسين اين است كه نيروها ستون شوند ومستقيماً جلو بروند ، بعد يك گروهان را براي قرارگاه وجاده بگذارند و خودشان را معطل نكنند.
(20:10)برادر خرازي به برادر كيقبادي : منتظر لشكر ولي عصر (عجل)نباشيد ، شما كار را شروع كنيد.
برادر كيقبادي : مسئول گروهانم برادر احمدي هم از دور خارج شده است.
(20:22)لشكر 7ولي عصر (عجل)مشكلاتي براي وي به وجود آورده است.!
برادر خرازي :اگر براي وي مشكلي به وجود آمد ، نيروهاي برادر صالحي براي كمك وي جهت رفتن به بالا خواهند آمد. ترديد نداشته باشيد.
(20:45))به فرمانده گروهان هاي امام سجاد عليه السلام):برويد كارتان را انجام بدهيد ، معطل نكنيد . برويد تكليف خودتان را انجام بدهيد.
(21:07)(با فرمانده گروهانها صحبت كردند كه جلو بروند )با برادر كيقبادي تماس بگيريد.بعضي از گردانها به علت جلو و عقب شدن ها پايين و بالا شده اند و ترتيب آنها هم به هم حورده است.
(20:06):گفته شد حركت كند . به برادر اسدي هم گفته شد حركت كنند وظيفه شان اين است كه بروند.
(21:15)به برادر كيقبادي:حركت كن و من هم دارم مي آيم.
(21:17)برادر كيقبادي :دارد حركت مي كند.
(21:41)برادر ابوشهاب (به برادر امين شريعتي):فرمانده گردانهايش زخمي شده اند ، اگر تا نيم ساعت ديگر ما عمل نكرديم شما خودتان يك فكري بكنيد .(قرار شد برادر امين بال برادر عزيز صحبت كند .)
(21:52)يكي از برادران اطلاعات براي شناسايي رفته تا اين گروهان را بياورد ، ولي هنوز خبري نشذده و گروهان هم منتظر وي است.
(21:53):برادر كيقبادي: نزديك جاده آسفالت است .
(22:32):روي جاده درگير شده است.نظر برادر حسين هم اينست كه هر كه مي خواهد كاري بكند .بيايد از وي عبور كند .
(22:37):بين من و نيروها فاصله اي افتاده است.
(22:45):مهمات بفرستيد چون خط دشمن شكسته شده است.
(22:46):يك گروهان از گردان براي مقرارتش رفته والان آنجا درگير است.
(22:50):برادر حسين به برادر عزيز اصرار كرد كه نيروهاي چپ و راست وارد عمل شوند.
(23:16):به برادر حسن آقايي گفته شد كه نيروهاي تخريب را براي انفجار پل جلو بفرستد .
(23:19):به برادر كيقبادي گفته شد بيايد و جاده آسفالت را پاك سازي كند و پل را محكم نگه دارد برادر كيقبادي براي چندمين بار خواست كه نيروهاي ديگر بيايند.
(23:23):صحبت برادر ابو شهاب با يكي از نيروهاي لشكر 7 ولي عصر (عج)، كه برادرابوشهاب به وي گفت :نيروهاي شما كپ كرده اندوجلو نرفتند ، ولي نيروهاي ما رفتند والان هم روي جاده آسفالت هستند وردر حين بحث يك گلوله در كنار نفر بر خورد كه چندين نفر مجروح شدند.
(23:27):صحبت برادر ابو شهاب با معاون لشسكر 7 ولي عصر (عج):بيايد نيروها را برداريد و جلو ببريد .ايشان هم گفتند:ما حتي 10نفر هم نيرو نداريم ، ما دو گروهان نيرو داشتيم كه اكثراً شهيد وزخمي شدند!برادر ابو شهاب به نيروهاي اطلاعات گفت كه بروند به بلدوزرها بگويند كه جاده را تيغ بيندازندتا تانكهاي خودي بتوانند تا جاده آسفالت بروند .
(23:45):برادر ابو شهاب (به برادر حسين ):با برادر عزيز صحبت كنيد و بگوييد كه برادران بني لوحي و امين هم مي آيند .
(23:51):نيروهاي برادر كيقبادي از وي تقاضاي نيرو مي كنند ، نيروها در گير شدند و همه نيرو مي خواهند نيرو هاي زرهي هنوز به آنجا نرسيده اند.
(20:54):يكي از مسئولين گروهان ها (برادراميني)مي گويد :عراقي ها از سمت راست دارند مي آيند تا uرا بگيرند و تقاضاي نيرو مي كنند.
چهار شنبه 24/10/65هدايت عمليات
(24:12): ظاهراً نيروهاي برادر مهدوي عقب آمده اند !(فرمانده گروهان زخمي شده اند و احتمالاً نيروها پراكنده شده اند.)
(24:17): برادر كيقبادي :پشت خاكريز جاده است و فقط نيروها براي پاكسازي كردن رقفته اند .
(24:21): نيروهاي تخريب به نزديكي پي ام پي رسيدند
(24:26):برادر خرازي:مسئله برادر زاهدي (انفجار)را انجام بدهيد.
(24:32): نيروها بار ديگر تقاضاي نيرو كردند.
(12:38): برادر خرازي: خاكريز را به آسفالت رسانده و عصليش را به سمت چپ بدهيد.
(24:46): برادر ابو شهاب (برادر رضايي):زودتر نيروهاي شريفي (تداركات) را با مهمات بفرست بيايند.
برادر كيقبادي: ديگر كسي براي ما نمانده است !
(24:52):برادر ابو شهاب (به برادر حسين ):اصلاً بيايند اين خاكريز را پر كنند ، نيروها را از اينجا هم عقب را نداده اند.
برادر خرازي : قرار است كه كانال را برادران رئوفي و رودكي بپوشانند.
برادر ابو شهاب: پس چه زماني ؟!
(01:11): نيروهاي زرهي آمدندو گفتند يك دستگاه بلدوزر برايشان باقي مانده است .برادر ابو شهاب ، برادر رضايي را فرستادند تا همه خاكريز را تا هر جا كه گذشته اند عصا شكل بزند ، تا نيروها پشت آن بيايند.(با توجه به كمبود دستگاه مهندسي )
(01:15): برادر كيقبادي : تانكهاي دشمن فشارمي آورند و مهمات هم كم داريم .
(01:16):برادر كيقبادي فرمانده گردان دارد خداحافظي مي كند .
(01:22):برادر ابو شهاب (به برادر كيقبادي): زخمي ها و شهداي خودرا به پشت جاده آسفالت بياوريد.
(01:32): برادر ابو شهاب ، مجدداً كارتخريب را به راه انداخت كه زودتر بروند پل را بزنند.
(1:33): برادرابو شهاب ( به برادر كيقبادي): خودتان را به طرف خاكريز خودمان بكشيد.
(01:37):نيروهاي تخريب آمده اند و مي گويند كه يك تيربار دشمن درست كنار پل كار مي كند و نمي گذارد جلو برويم اينها معتقد هستند كه پل بايد در دو مرحله منهدم شود ، لذا احتياج به تأمين دارد . ضمناً گفته اند نيروهاي تيپ قمر بني هاشم عليه السلام همه آمده اند . نيروهاي تخريب مي گويند هر وقت تير بار را زديد ، ما مي رويم وكار مي كنيم .
(01:40):اولين سري مهمات رسيد.
(01:58):نيروهاي تخريب مي گونيد :عراق دو دستگاه تانك ر جاده گذاشته و كل جاده را زير آتش دارد.
برادرابو شهاب:مهمات را عقب بياوريد و نيروها را هم در داخل عقب بگذاريد تا بعد .
ساعت 14:45 ، بعد از جلسه امروز –كه با حضور برادران رحيم صفوي و علي شمخاني برگزار گرديد –قرار شد كه امشب مهندسي لشكر به همراه جهاد اصفحان – كه زير لشكر 14 است - ، زير نظر لشكر 19 فجر خاكريز دو جداره احداث كند.
(14:45):برادر خرازي با برادر مظاهري (مسئول توپخانه)صحبت كرد و گفت :"ما از واحد شما و واحدهاي لشكر جز مهندسي واطلاعات ، رضايت نداريم ."مسئول توپخانه در جواب صحبت هاي برادر خرازي گفت :"ما بيست نفر از نيروهاي خود را ازدست داده ايم !"نزديك غروب به همراه برادر خرازي به زير پل (مقر فرمانده ايه يگانهاي 14 امام حسين عليه السلام ، 44 قمر بني هاشم و 8 نجف )رفتيم . بعد از شام به طرف جلو حركت كرديم . قرار بود كه امشب لشكر 19 فجر عمليات انجام داده و خاكريز دو جداره داخل نخلستان را به جاده آسفالت سوم وصل نمايد . وقتي وارد منطقه شديم ، سكوت برقرار بود و از آتش خبري نيود .مدتي در منطقه مانديم چون قرار بود عمليات لشكر 19 فجر در ساعت 00:21شروع شود ، بچه ها را براي توجيه آورده بودند.ظاهراًكار اتصال خاكريز به جاده آسفالت رو به پايان بود
25 ارديبهشت 1403 / 6 ذيالقعده 1445 / 2024-May-14