ابراهيم(رامين) وطن دوست
نام پدر : علي
دانشگاه : صنعتي خواجه نصير
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : آب شناسي
مكان تولد : تهران (تهران بزرگ)
تاريخ تولد : 1343/07/16
تاريخ شهادت : 1365/04/18
مكان شهادت : مهران
عمليات : كربلاي 1
مصاحبه با والدين شهيد ابراهيم وطن دوست
راوي : والدين شهيد

1.چه خاطرات خاصي از دوران قبل از تولد شهيد داريد؟

یادم نیست.

2.وضعيت اقتصادي خانواده شما در آن زمان چگونه بود؟

متوسط بودیم.

3.خانواده تا چه اندازه به اعتقادات مذهبي پايبند بوده و هستند؟

همیشه اهل نمازو روزه و حجاب بودیم.

4. به طور كلي جو سياسي حاكم بر خانواده در آن زمان چگونه بود؟ آيا اعضاي خانواده داراي گرايشات سياسي خاصي بودند؟

از اول با خودش در راه ولایت و امام بودیم و حالا هم هستیم.

5. آيا خاطره خاصي از تولد شهيد داريد؟

6. شهيد دوران كودكي را چگونه گذرانده است؟ خاطراتي از آن دوران را بيان كنيد.

موقعی که شش ماهش بود مریضی سختی گرفت اینقدر سخت که دکتر گفت: می میره اما الحمدالله زنده ماند و به این مقام والا رسید.

7. آيا بيشتر وقت ها در خانه بود يا در بيرون خانه؟ كجا؟

چون بچه اول بود خیلی دوست داشتیم بیرون برود و بازی کند با هم سن و سالانش.هرچی می گفتم برو بیرون با دوستانت بازی کن نمی رفت.آخر می بردمش دم در و در را می بستم که بره و بازی کنه وقتی برمی گشتم میدیدم همان جا نشسته و نرفته بازی کنه من هم دعواش می کرد و می آوردمش داخل.

8. به چه نوع بازي هايي علاقه داشت؟

بیشتر در خانه با خواهران وبرادرانش بازی می کرد.

9.با چه كسي ارتباط نزديك تري داشت (مادر، پدر، خواهر، برادر، عمو و ....)؟ چرا؟

با هر دو مون-با من(مادرش) بیشتر صمیمی بود.

10. در مقايسه با ديگر كودكان شما، كودك آرام و ساكتي بود يا پر جنب و جوش و فعال؟

خیلی مظلوم بود. می رفتیم مهمونی سفره می انداختند به چه بلندی اما اینقدر ساکت بود همون جایی که بود سر سفره می نشست. جاری ام می گفت بچه تو عقب افتاده است چرا اینقدر ساکت است و شلوغ نمی کند.

11. جه خاطرات ديگري از آن دوران به ياد داريد؟

12. آيا در همان خانه و محل قبلي زندگي مي كرديد؟ وضعيت اقتصادي شما چگونه بود؟ از لحاظ مذهبي و سياسي چطور؟

موقع تولدشهید در پیروزی- ۲۱متری دهقان-کوچه۱۱- پلاک۷ بودیم.

13. مختصري درباره نحوه ورودش به مدرسه ابتدايي توضيح دهيد (علاقه به مدرسه، امتناع از رفتن به مدرسه و ...)؟

چون بچه اول بود برای مدرسه رفتنش خیلی ذوق داشتیم. آمادگی گذاشته بودیم و با سرویس می رفت و می آمد.


14. در چه مدرسه يا مدارسي تحصيل مي كرد؟

نام مدرسه: هیرمند(الان علامه امینی شده) شهرستان: تهران-پیروزی

سال شروع: ۵۰

15. در مورد انجام تكاليف درسي اش تا چه حد منظبط و دقيق بود؟ چه خاطره­اي به ياد داريد؟

درسش خوب بود و تکالیفش را دقیق انجام می داد.

16. چنانچه در دوره ابتدايي ترك تحصيل نموده يا محل تحصيل خود را تغيير داده است، علت را ذكر نماييد.

نه یکسره خواند.

17.در آن سنين روابطش با كودكان ديگر، دوستان و همبازي­هايش چگونه بود؟

خوب بود ولی در بچگی اش خیلی با بچه ها بازی نمی کرد.

18.آيا در آن سنين در خانه يا بيرون از خانه كار مي كرد؟ چه كاري؟

از وقتی خیلی کوچیک بود تابستان ها کار می کرد لبوفروشی-بستنی فروشی.می گفت من نمی خواهم از پدرم پول بگیرم. کار می کرد.۱۷ شهریور رامین ۱۳ سالش بود و با چرخش می رفت برای کار پدرش نگران شده بود که اتفاثی برایش نیفتد.

19. معمولا اوقات فراغت خود را چگونه مي گذراند؟ (تماشاي تلويزيون، بازي، خواندن كتاب داستان و ...)

کتاب می خواند- اهل شنا و دوچرخه سواری و فوتبال هم بود.

20.به لحاظ شخصيتي و رفتاري چه تفاوتي با ديگر كودكان شما داشت؟

خیلی مظلوم بود.

21.وضعيت تحصيلي و نمرات شهيد در دوران ابتدايي چگونه بود؟

عالی

22.علاقمندي شهيد نسبت به مسائل ديني و اعتقادي چگونه بود؟ آيا شهيد در اين دوران فعاليت هاي مذهبي ( اعم از حفظ و يا روخواني قرآن و ...) خاصي انجام مي دادند؟

از سیزده سالگی یه رکعت نمازش قضا نشد.روزه هم همین طور.یک نفر از دست این بچه ناراحت نبود.

نماز جمعه می رفت و من را هم با خودش می برد.

اتاقش بالا بود. وقتی آمده بود تهران مرخصی یه بار نصفه شب بلند شدم دیدم از بالا چه صدای قرآنی می آمد. صبح بهش گفتم:رامین جان قرآن می خواندی؟ این را که گفتم دیگر ازفردا قرآن نخواند.

بچه ها را قبل از اینکه به دبستان بروند مکتب می گذاشتیم پیش یک آقایی ساعت ۵ونیم ۶ صبح می رفتند به همین دلیل از دبستان قرآن خوندن را بلد بود.

خیلی مقید به حرام و حلالی بود.

23.آيا در زمان نوجوانی در همان خانه و محل قبلي زندگي مي كرديد؟ وضعيت اقتصادي شما چكونه بود؟

بعد ۱۰-۱۱ سالگی اش رفتیم همان خیابان کوچه سومش و تا زمان شهادتش همان جا بودیم.


24. در اين سنين شهيد به چه كاري مشغول بود؟

در موقع تعطیلی به مدت دو سال در چرم سازی(کیف سازی) در خیابان منوچهری کار می کرد.

25.در چه مدرسه (راهنمايي) يا دبيرستان تحصيل كرد؟

نام دبيرستان : فلسفی شهرستان/روستا: تهران-پیروزی

26. چنانچه در دوران راهنمايي و يا دبيرستان ترك تحصيل نموده يا محل تحصيل خود را تغيير داده، علت را ذكر نماييد.

خیر ترک تحصیل نکردند.

27. وضعيت درسي او چگونه بود؟

عالی بود کلا بچه درس خوانی بود.

28. آيا شهيد در آن زمان شاغل بودند؟ آگر شاغل بودند عنوان شغلشان را ذكر بفرماييد.

بله

29. در آن دوران اوقات فراغت خود را بيشتر به چه كاري مي گذراندند؟ ( ورزش، مسجد، سينما و ...)

در فعالیت های مسجد شرکت می کرد.اهل ورزش شنا هم بود.

30.بيشتر چه نوع كتاب هايي را مطالعه مي كردند؟ (مذهبي، هنري، علمي، تاريخي و ...)

شهید مطهری و شریعتی

31. وي‍ژگي هاي بارز شخصيتي ايشان را در آن زمان نام ببريد.

خیلی دست نوشته های قشنگی داشت.

نقل از خواهرش:همیشه انشاء هایم را می دادم ایشان بنویسد. اهل کمک کردن به والدین بود.

خیلی آروم بود و مظلوم بود. خیلی مهربان بود-زیر بار هیچ کس نمی رفت.

سال یک بار با پول خودش افطاری می داد.

32. روابط او با افراد خانواده و اطرافيان از جمله دوستان و همسايگان چگونه بود؟ نظرشان راجع به شهيد چه بود؟ چه خاطره اي در اين خصوص به ياد داريد؟

خوب بود.با مثل خودش خوب بود با آن هایی که بالا بودند زیاد رفت و آمد نمی کرد.بعد از اینکه شهید شده بود خانم دوستانش تعریف می کردند وقتی همسران ما به جبهه می رفتند برای ما کلی کار می کرد.گاز برای ما می گرفت نفت می آورد.همسایه ها هم همه ازش راضی بودند.

33.با توجه به حساس بودن اين دوره، عامل نگران كننده اي در رفتار و منش ايشان به وجود نيامده بود كه در صدد اصلاح آن برآييد؟

نه اصلا از اول خوب بود.

34 .بيشتر اوقات خود را در منزل مي گذراند يا خارج از منزل؟ اگر خارج از منزل در كجا و به چه كاري مشغول بودند؟

اگر کار داشت می رفت بیرون اگر نداشت نمی رفت.


35. به چه كساني علاقه داشت؟ چرا؟

به خانواده خودش. به خاله کوچکش خیلی علاقه داشت هرموقع از جبهه می آمد به او سرمی زد.بیشتر با افراد مذهبی و کسانی که مثل خودش بودند رفت و آمد زیاد داشت.

36. از چه كساني خوشش نمي آمد و از انها دوري مي كرد؟ چرا؟

با کسانی که هم عقیده نبود خیلی رفت و آمد نداشت.

37.چه مواردي موجب عصبانيت وي مي گشت؟ در هنگام عصبايت چه عكس العملي از خود نشان مي داد؟

ما عصبانیتش را دیده بودیم. ولی روی احترام به پدرومادر خیلی تاکید داشت و اگر برادر و خواهرهای کوچک ترش بی احترامی می کردند با آنها برخورد می کرد.

38. در انتخاب دوست چه معيار هايي را در نظر مي گرفت؟

درس خوان و مذهبی بودن برایش مهم بود. با خانواده های خیلی بالا دوست نمی شد

39.به چه شخصيت معروف مذهبي، علمي، فرهنگي و يا ورزشي علاقمند بود؟ چرا؟

امام خمینی- پا منبری آقای انصاریان بود و بیشتر جلسات ایشان را شرکت می کرد.

40. مشخصات دانشكده و دانشگاه محل تحصيل:

دانشگاه محل تحصيل: خواجه نصیر و امیر کبیر(هردو جا می خواند) .دانشكده محل تحصيل------------

استان /شهر محل تحصيل : تهران

رشته تحصيلي: مقطع تحصيلي: کارشناسی

شهر محل تحصيل: تهران سال ورود به دانشگاه ۶۲

شماره دانشجويي-------------- تعداد واحد هاي گذرانده: دو سال درس خواند

41:در صورتيكه در حين تحصيل شاغل بودند، عنوان شغل شان را ذكر نماييد.

بله چرم کاری و....

42. فعاليت هاي ايشان در زمان تحصيل:

اهل نمازجمعه بود.

دست به قلم خوبی داشت.

43. آيا خدمت سربازي را گذرانده بودند؟ زمان شروع و خاتمه و نام يگان خدمتي را ذكر نماييد.

خیر

44.آيا در مورد آرزوهايش با شما صحبت مي كرد؟ چه آرزو خواسته هايي داشت؟ بزرگترين آرزوي وي چه بود؟

با موتور که منو می برد نماز و جلسات یک بار بهش گفتم رامین جان من دوست دارم تو خانمت را سوار موتور کنی و باهم برید.گفت: ان شاءالله که به آنجا هم میرسه.

شهادت آرزویش بود

45.چه زماني تصميم گرفت به جبهه برود؟ ان را چگونه مطرح كرد؟ شما چه واكنشي داشتيد؟

سال ۶۲ یه بار رفت و دو ماه ماند و برگشت.باهم نشسته بودیم و حرف می زدیم بهش گفتم:رامین جان فردا قیامت حضرت زهرا سلام الله علیها می آید و می گوید مگر خون پسر تو از پسران من رنگین تر بود.خودش که اهلش بود همین حرف من کافی بود تا دوباره به جبهه برود.من خودم(مادر شهید) هفده روز جبهه رفتم. با اینکه شش تا بچه داشت آنجا اصلا یاد بچه هایم نمی افتادم با خودم فکر می کردم همین است که هرکس می آید جبهه دیگر دوست ندارد برگردد.آنجا پتو می شستیم غذا درست ی کردیم و...از صبح تا شب کار می کردیم شب همه دو ساعت می خوابیدند بعد بلند می شدند برای نماز شب.

46. چه خاطرات ديگري از آن دوران به ياد داريد؟

دفعه آخر که اومده بود سرتا پایش ترکش خورده بود هرکس می آمد دیدنش باهاشون اتمام حجت می کرد.می گفت تا کی می خواهید دل بسته دنیا باشید بیایید ببینید در جبهه چه خبر است.تازه داماد می آید،پیرمرد می آید شما همین طور اینجا نشسته اید و دلتون رو به چی خوش کردید. این باری که آمده بود پدرش بهش گفت بسه دیگه نرو بمون و درست رو بخون.گفت: باشه برم یه کاغذ از دانشگاه بگیرم ببرم و تصفیه کنم.وقتی رفته بودجبهه اولا که نامه را با خود نبرده بود و زیر فرش بود،دوما گفت که من میرم برای تشییع دوستم در تبریز بعد میایم .همون شد و از آن ور به جبهه رفت و دیگه برنگشت! ولی مدام نامه میداد هجدهم که شهید شده بودسیزدهم ما نامه اش را داشتیم.تمام اتفاقات شهادتش را می دانست در خواب وبیداری دیده بود.

شب خواب دیده بوده یک نوری آمده و در کمر ش خورده و شهید شد. صبح به دوستش گفته بوده من شهید می شوم.دوستش گفته بود:برو بابا! دوستش گفت دقیقا همون طور که خواب دیده بود ما یک نوری دیدیم که خورد بهش و سه بار الله اکبر گفت و شهید شد.می خواستند اعزام بشن برای عملیات عزام شوند که شهید شد.

وقتی خبر شهادتش را به من دادند همان موقع از حضرت زینب خواستم که صبری که برای امام حسین و شهدای کربلا داشتی به من بده تا من طاقت بیاورم.اگر گریه می کردیم دشمن شاد می شد.در تمام مدت تشییع شهید من یک قطره اشک نریختم

47.شهيد به ازدواج هم فكر مي كرد؟ ديدگاه او نسبت به ازدواج چه بود؟

خیر.ولی دوست داشت ازدواج کند.

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.