سياوش(رضا) نصرزاده
نام پدر : امان اله
دانشگاه : علوم پزشكي تبريز
مقطع تحصيلي : كارداني
رشته تحصيلي : اتاق عمل
مكان تولد : خوي (آذربايجان غربي)
تاريخ تولد : 1339/03/21
تاريخ شهادت : 1361/01/05
مكان شهادت : رقابيه
عمليات : فتح المبين
خاطرات اطرافيان شهيد سياوش نصرزاده
راوي : اطرافيان شهيد

*در دوران مبارزات انقلابی، رضا به خاطر فعالیت‌هایش بارها توسط عوامل رژیم و ضدانقلاب تهدید شده بود. پدرش که مغازه خواروبارفروشی کوچکی کنار منزلشان داشت، نامه‌ای پیدا کرد که در آن تهدید کرده بودند در صورت ادامه فعالیت سیاسیِ رضا نصرزاده، منزلتان را به آتش خواهیم کشید. این نامه خانواده را به حال آماده باش و دفاعی درآورد. از آن شب به نوبت تصمیم گرفتند از پنجره‌ای که مشرف به کوچه بود نگهبانی بدهند. حال و هوای پرشوری بر خانه حاکم بود. انقلاب پیروز شد ولی تهدیدات ضد انقلاب در تهران نیز ادامه داشت.

* در روزهای اوج انقلاب، دانشگاه‌ ها ملتهب بودند و دانشجویان انقلابی بهانه‌ای برای آغاز اعتراض و تظاهرات می‌جستند. سیاوش به همراه دوستان دانشجویش، در سلف دانشگاه، با سین سین کردن، به هم اشاره می‌کردند که سینی‌ها بالا پرت بشه. با پرتاب سینی‌های استیل، سر و صدا بالا می‌گرفت و راهپیمایی در دانشگاه شروع می‌شد. رضا به خاطر فعالیت‌های انقلابی‌اش حکم اخراج از دانشگاه گرفته بود که با پیرزوی انقلاب همه چیز عوض شد.

* اسمش در شناسنامه، سیاوش بود اما از این اسم خوشش نمی‌آمد. تصمیم گرفته بود اسمش را عوض کند. دوست داشت او را رضا صدا بزنند. خانواده به تصمیمش احترام گذاشتند و از آن به بعد رضا نام گرفت.

* رضا عضو حزب جمهوری اسلامی شده بود. او علاقه خاصی به شهید دکتر بهشتی داشت. او را از عمق جان دوست داشت. وقتی خبر انفجار در محل حزب را شنید خیلی متاثر شد. فورا برای کمک به خاکبرداری به محل انفجار در سرچشمه رفت. آن‌جا با اندوه فراوان در جمع کردن پیکر شهدا کمک می‌کرد. شاید به خاطر همان عشق و علاقه‌اش به شهید بهشتی بود که پس از شهادتش، نزدیک شهید بهشتی به خاک سپرده شد.

* یکی از دانشجویان خیلی گرفته و ناراحت بود. رضا علتش را پرسید. آن دانشجو تازه ازدواج کرده بود و قرار بود به عنوان پزشک امدادگر به جبهه اعزام شود، اما دوست نداشت همسرش را رها کند. رضا گفت: «من زیاد به جبهه می‌رم و میام. این دفعه به جای تو می‌رم!»


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.