سیدجعفر صدیقی همرزم شهید:
* یادم است شب عملیات که می خواستیم حرکت کنیم من بچه ها را جمع کردم که آقای نجفیان هم بودند و صحبت کردیم و نوحه خواندیم و بچه ها گریه کردند و از خدا آرزوی شهادت می کردند و ایشان هم با بچه ها خالصانه صحبت کردن که عملیات است و برگشتی در آن نیست و ما به عشق اسلام و امام و انگیزه ای که داریم می خواهیم این عملیات را انجام دهیم و من دیدم که بعد از صحبت ایشان بچه ها دگرگون شدند و روحیه ی آن ها دوچندان شد برای عملیاتی که در پیش بود.
محسن نورمحمدی همرزم شهید:
* نحوه ی شهادت ایشان به این صورت بود که کل گردان باید ارتفاع را می رفتند به صورت خیلی آرام و آن سنگرهایی که توسط دسته ی ویژه فتح می شد آن ها را به صورت سریع می گرفتیم و وارد عملیات می شدیم که ارتفاعات بعدی را هم بکوبیم.
وقتی ما رفتیم بالا و در موقعیتی قرار گرفتیم که به عبارتی ارتفاع فتح شد دشمن از ارتفاعات اطراف به کوه می زد با تیر معمولی و با کالیبر ۵۰ می زدند و الباقی هم با خمپاره ۶۰ می زدند. من خودم همان شب مجروح شدم و همان طور که به اطلاع رسید نحوه شهادت یحیی این بود که خمپاره ای در جلویش منفجر می شود و ترکش های خمپاره تمام قسمت های جلوی بدن شهید را می گیرد و به درجه رفیع شهادت نائل می شوند.