بسم الله الرحمن الرحيم

شهيد فياض بخش در خرداد ماه سال 1344 در يک خانواده مذهبي که اعتقاد مکتب اسلام و عشق به اهل بيت اطهار ^{)عليه السلام(} در آن روز موج مي زد چشم به جهان گشود. تولدش در تاسوعا و شهادتش در روز مبعث حضرت رسول اکرم بود. علي اصغر از همان کودکي چهره اي آرام و صميمي داشت. چهره اي پر از لطف و صفا ، چهره اي پر از ايمان، چهره اي پر از معنويت. شهيد تحصيلات ابتدايي را در شهرستان استهبانات به پايان رسانيد. در طول دوره راهنمايي که هم زمان با اوج گيري و پيروزي انقلاب اسلامي بود. ايشان در همه تظاهرات و راه پيمايي ها پيش قدم بودند . از همان اوايل يکي از شاگردان استاد شهيد حجة الاسلام شيخ احمد فقيهي بودند. در تمام جلسات شهيد شرکت مي کرد. آنچه را مي آموخت به کار مي بست و آنچه را مي گفت عمل مي کرد .دوران دبيرستان ايشان در دبيرستان شهيد مظلوم بود و يکي از اعضاي فعال آن دبيرستان بود و در اين دوره نسبت به خنثي سازي توطئه گروهک ها و منافقين و رسوا سازي آنها نقش بسزايي داشت و از آنها بيزاري مي جست. از اوان جنگ علاقه وافري به جبهه و جنگ داشت. چندين بار با اصرار زياد جهت اعزام به جبهه ثبت نام نمود ولي به خاطر کم بودن سن با اعزام وي موافقت نگرديد. لذا در اولين اعزام ايشان در عمليات رمضان شرکت نموده و رشادت هاي چشم گيري از خود نشان داد. با اينکه شهيد با چندين نفر از برادران رزمنده ديگر در خاک عراق گم شده بودند خود شهيد به خاطر فکر و هوش و استعدادي که داشت برادران به سوي نيروهاي خودی هدايت و راهنمايي نمود که از اسارت بعثيان کافر نجات پيدا کردند. ايشان هيچ ترس و واهمه اي به خود راه نمي داد. اعمال و کردارش بزرگترين درس بود. براي کساني که او را مي شناختند خلوص او آنقدر زياد بود که باعث شهادتش گرديد، چرا که اگر خالص نبود خداوند او را نمي طلبيد. شهيد علاقه زيادي به نماز جماعت داشت و در موقع نماز هر کاري که بود رها مي کرد و به نماز جماعت مي رفت. هيچ وقت نماز شب او ترک نمي شد، هميشه با وضو بود پيش از نماز مغرب و عشاء سوره الرحمن مي خواند و شب پيش از خواب سوره الواقعه مي خواند و هر صبح بعد از نماز زيارت عاشورا چرا که خيلي علاقه به مولايش حسين داشت. يکي از خصوصيات اخلاقي ايشان اين بود که وقتي از جبهه يا مرکز تربيت معلم برمی گشت صله رحم انجام مي داد و به ديدن تمام اقوام و خويشان و دوستان و به عيادت معلولين و مجروحين مي رفت. چرا که مي گفت صله رحم کينه ها و حسد ها را از بين مي برد و به جاي آن محبت، لطف و صفا، خوبي و مهرباني جاي آن را پر مي کند. شهيد رابطه خوب و صميمي با روحانيت داشت با مسئولين و مهندسين الکترونيک و برق با پزشکان و کساني که داراي علم و تقوا و معرفت بودند خيلي با آنها خوب بود. ايشان در طول دوران زندگي علاقه زيادي به مطالعه علمي و اختراعات داشت و در چندين مسابقه علمي در شهر و استان فارس شرکت کرد و مقام اول را کسب نمود. علاقه زيادي به اختراعات، کشاورزي و درختکاري داشت و آثار و يادبودي از خود به جا گذاشته است. اميد است که بتوانيم با همه اين ها دنباله رو شهيد باشيم. خلاصه تحصيلات دبيرستاني با موفقيت کامل و معدل خوب به پايان رسانيد. بعد از گرفتن ديپلم علوم تجربي و رياضي حدود 3 ماه در واحد تبليغات و انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خدمت کرد. فعاليت هاي زيادي انجام داد. در سال 63 در کنکور دانشگاه شرکت نمود. در رشته پرستاري قبول شد و راهي دانشگاه تبريز شد ولي به خاطر يک سري مسائل و مشکلاتي که داشت استعفا داد و در رشته تربيت معلم قبول شد. شهيد در طول مدت 2 سال تربيت معلم حدود چند ماه در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شرکت کرد. هم در سنگر جبهه و جنگ بود و هم در سنگر علم و دانش. زندگي اين شهيد خيلي با ارزش و معنويت است که از دست زبان و قلم ما بر نمي آيد. چرا که اينها دست از دنيا کشيده بودند و به فکر آخرت بودند. چرا که اينها هميشه چهره اي خندان داشتند و با روي گشاده با ديگران برخورد مي کردند. زندگي شان خيلي ساده بود. لباس ساده مي پوشيد شايد يک سال را يک سال مداوم مي پوشيد. هميشه به فکر رزمندگان بود و هر وقت که از مرخصي مي آمد مي گفت اين جا برايم به منزله زندان است و ماندن در شهر برايش مشکل بود. يکي ديگر از خصوصيات اخلاقي شهيد از قول پدرش: " ما نصف شب صداي ناله و گريه شنيديم وقتي به داخل اتاق رفتيم ديديم که شهيد در حال خواندن نماز شب است و نماز شب ايشان با ناله و گريه بود و وقتي به او گفتم که چرا روي يک فرش ساده و موکت خوابيديد مگر رختخواب نيست که شما روي يک موکت مي خوابيد ايشان در جواب گفتند آيا وجدانم قبول مي کند که رزمندگان در سنگر ها و روي خاک ها باشند و من با کمال آرامش بخوابم. او علاقه زيادي به خدمت کردن داشت به طوري که در جبهه لقب (مادر) معروف بود چرا که تمام کارهاي رزمندگان را انجام مي داد. او هميشه ميگفت: شرمنده ام که با بدني سالم در روز محشر جلوي امام حسين ^{(عليه السلام)} باشم ولي ديديم که بدن شهيد بزرگوار چطور در راه آرمان وطن به خاک و خون غلتيد. شهيد در روز شهادتش کاملاً عوض شده بود. 20 دقيقه اي پيش از شهادتش مراسم نوحه سرايي و عزاداري برگزار کرد و اين قدر عزاداري کرد و به سر و سينه خود زد و ناله و گريه کرد تا روز 65/01/17 در ساعت 53/3 بعد الظهر به درجه رفيع شهادت نائل آمد.