شهید مهدی کفعمی در سال 1341 در اصفهان محل لادان پا به عرصه جهان گشود و در خانواده ای مذهبی و مستضعف پرورش یافت و پس از طی کردن دوران کودکی راهی دبستان شد و با پشتکاری و علاقه شایان به تحصیل مشغول شد و پس از گرفتن سیکل در اثر فقر مادی از ادامه تحصیل در روز خودداری کرد و به شغل باطری سازی پرداخت . در کنار کار شب ها ادامه تحصیل داد این وضع ادامه داشت تا شهادت برادر گرامی خود شهید حسن کفعمی پس از شهادت برادرش مجدداً روزها در دبیرستان صائب به تحصیل ادامه داد و با هوش و استعداد فوق العاده توانست دیپلم ارزشمندی را دریافت کند. وی در انجمن اسلامی دبیرستان صائب نقش فعالی داشت. شهید کفعمی تعطیلات تابستانی خود را به خدمت در سپاه نائین طی می کرد به طوری که در یک درگیر با سودا گران مرگ (گروه قاچاق) در کویر نائین زخمی شد و پس از بهبودی دو مرتبه به خدمت خود ادامه داد. وی پس از شرکت در عملیات فتح المبین در عملیات رمضان شرکت کرد و از ناحیه کتف چپ مجروح گردید و پس از معالجه از بیمارستان تبریز به اصفهان بازگشت. شهید مهدی کفعمی پس از شهادت شوهر خواهرش صادق نصر آزادانی که در تنگه چذابه در سال 1360 به شهادت رسید. احساس مسئولیت بیش تری کرد و این احساس موجب شد که او بهتر انجام وظیفه کند. تا این که در سال 1361 در فتح خونین شهر یکی دیگر از شوهر خواهرانش به نام زال یوسف پور فرمانده گردان امام سجّاد علیه السلام از لشکر امام حسین علیه السلام به شهادت رسید این جا بود که شهید مهدی کفعمی درنگی در خود ندید و بیش تر از همیشه در کنار هم رزمانش در سنگر پاسداری از اسلام و حرمت خون شهدا فعالیت داشت از خصوصیات اخلاقی شهید کفعمی این بود که با خواهران و به خصوص با بچه های یتیم آن ها مهر و علاقه زیادی نشان می داد و همیشه سعی داشت آن ها را نگذارد احساس تنهائی کند. و به مادران آن ها سفارش زیادی در تربیت فرزندانشان در راه فرا گرفتن اخلاق اسلامی می کرد شهید کفعمی با اقوام و دوستان خود علاقه خاصی داشت و در جلسات مذهبی شرکت می کرد. شب های جمعه را در گلستان شهدا حضور پیدا می کرد و با روح پاک شهدا روح خود را تازه می کرد به طوری که در شب جمعه آخری که به جبهه اعزام می شد یکی از دوستان او می گفت بنده شاهد بودم که شهید کفعمی از بین ما برخاسته و به گوشه ای رفت و به تنهائی با خدای خود آن چه را که باید بگوید گفت و خدا هم او را دریافت و ما حالا می فهمیم که آن شهید همن شب شهادت نامه خود را امضاء کرد. شهید مهدی کفعمی از آن رو که می خواست وجود خود را فدای جامعه اسلامی کند و می خواست تا کوشش داشته باشد برای باز کردن گره ئی از مشکلات این امت به همین جهت این هم در دل او را وادار کرد تا راهی دانشگاه شود پس از قبول شدن در دانشگاه برای چندمین بار به ندای رهبر کبیر انقلاب پاسخ داد و عازم جبهه های غرب شد. درست سه ساعت قبل از عملیات والفجر 4 بود که او به یکی از هم رزمان خود گفته بود من تا چند ساعت دیگر بیش تر زنده نخواهم ماند عملیات شروع شد شهید مهدی کفعمی طبق گفته خود دو ساعت بعد از عملیات والفجر 4 در تاریخ 29/7/62 روح پاکش به سوی خدا پرواز کرد. و این گونه پرونده پر بار و ارزشمندش در این دنیای خاکی بسته شد.