محسن محمدغربياني
نام پدر : توفيق
دانشگاه : دانشگاه تبريز
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : دبيري فيزيك
مكان تولد : آستارا (گيلان)
تاريخ تولد : 1346/01/01
تاريخ شهادت : 1365/10/27
مكان شهادت : كارگاه دانشكده فني تبريز

در سال 1346 وقتي که اولين فرزند توفيق محمد غريباني و خانم ستاره کرباسچيان در شهر آستارا به دنيا آمد آنها نام محسن را براي فرزندانشان انتخاب کردند و اين به در خواست مادر صورت گرفت چون که در خواب ديده بود که صاحب فرزند پسر خواهد شد و از او خواسته بودند که نام فرزندش را محسن بگذارند. پدر محسن نظامي بود و در ارتش خدمت مي کرد و مادرش نيز تا هشتم نظام قديم درس خوانده بود و خانه داري مي کرد . به دليل شغل پدر، که نظامي بود آنها دايماً در رفت و آمد بودند. طوري که محسن در آستارا متولد شد و در کرمانشاه براي او شناسنامه گرفتند و در تبريز او به مدرسه رفت. محسن اولين فرزند خانواده بود و جزء خود يک خواهر ديگر نيز داشت با هم زندگي پدر و مادرشان را صفا مي بخشيدند.زندگي آنها از لحاظ اقتصادي خوب بود و آنها در تبريز اقامت گزيده بودند از دوران تحصيل او و مدرسه هايي که در آن درس خوانده اطلاع دقيقي در دست نيست ولي او دوران ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را در تبريز به اتمام رسانده بود. به طوري که موفق شده بود به دانشگاه وارد شود و در رشته دبیری فيزيک درس بخواند. زندگي شان به گونه اي بود که بهترين دوست او خواهرش بود اما او به پدر و مخصوصاً مادرش احترام فوق العاده اي قايل بود. او فردي آگاه و تحصيل کرده بود که در تظاهرات انقلابي شرکت مي کرد و با همسايه ها و دوستان خود طوري رفتار ميکرد که همه او را دوست مي داشتند.

محسن دوران کارشناسي را در دانشگاه فني مهندسي تبريز مي خواند و ضمن آن به عنوان آموزشيار نهضت سواد آموزي مي خواست که در ريشه کن کردن فقر و جهالت نيز سهيم باشيد. او از دوران ابتدايي فردي انقلابي و بسيجي تربيت شده بود بطوري که تنها وسيله سرگرمي او مطالعه بود وهميشه آرزو داشت که به حال مردم مفيد واقع گردد .او هرشش ماه يکبار خون اهداء مي کرد ودربسيج فعاليت گسترده اي داشت وهنگام مواجهه با مشکلات صبوري ميکرد .آرزويش شهادت بود وبه همين خاطربا افرادي که ازلحاظ اعتقادي واخلاقي وفرهنگي مومن وانقلابي بودند ، دوستي مي کردند. اين جوان رعنا که پيروزي درجنگ را حق ايران مي دانستند ودردانشگاه به عنوان بسيج دانشجوئي فعال بود سعي درساخت ادوات جنگي داشت. هميشه به پدرومادرش ازشهادت خود حرف مي زد ودرمقابل اعتراضات مادر او به صبر دعوت مي نمود. جواني که خوش خلقي اش زبانزد عام وخاص بود .عاقبت به آرزوي ديرين خود اينگونه مي رسد. پدرش مي گويد: " چون من دردنيا تنها يک پسر ويک دختر بيشتر نداشتم براي بچه ها هميشه سالروز تولد مي گرفتم وخدا را هزار بارشکرمي کردم که انها را به ما داده است . سالروز تولد محسن بود وطبق معمول با آن که ما خانواده ي 4 نفره اي بوديم وجشن تولد مختصري مي گرفتيم ولي من يک کيک بزرگي را خريده وبه خانه بردم. جشن تولد برگزارشد ومن سرکارم رفتم. وچون کيک بزرگ بود بچه ها چند روز طول مي کشيد که آن کيک را بخورند. چند روز بعد از تولد محسن وقتي که مادرمحسن آخرين تکه کيک تولد را جلوي او مي گذارد محسن درحاليکه کيک خود را مي خورد ازمادرش مي پرسد ومي گويد: مادرجان اگرشهيد شوم توچه کارمي کني ؟ مادرش ناراحت مي شود ومحسن که آن روزها تا ساعت 2 شب دردانشگاه مشغول ترميم ادوات جنگي ميشد به دانشگاه مي رود وبراثربمباران دانشگاه فني تبريز65/10/27در تاریخ براثرخيانت وطن فروشان، محسن به همراه جوانان بسيجي دانشجويي که روي ابزارآلات جنگي کارمي کردند به شهادت مي رسيد. پدرشهيد مي گويد: وقتي که تبريز بمباران شد ما خيلي ناراحت شديم .اما چه کاري ازما ساخته بود من خوابيدم درخواب محسن را ديدم که کت وشلوار سرمه اي رنگي پوشيده است وخيلي شيک وتميز وارد خانه شد درحاليکه ازپيشاني اش تيرخورده بود .من ازخواب پريدم ووقتي که دردانشگاه برسر جسد فرزندم رسيدم ديدم که او ازناحيه ي پيشاني زخمي وترکش خورده است.البته اين تمام ماجرا نبود بلکه دراين بمباران هردودست محسن قطع شده بود وسروصورت او سوخته بود وپيشاني اش هم ترکش خورده بود تا محسن ستاره خانم هم مثل محسن حضرت فاطمه دست وپا بريده وشکسته شهيد شود تا شايد خوابي که هنگام نامگذاري اين پسر مادرش ديده بود تعبيرشود. پيکر مطهر اين شهيد درگلزار شهداي غريبان اردبيل مدفون است .



 


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.