بسم الله الرحمن الرحيم
شهيد سعيد چهارده چريك در سال 1344در شهرستان دوگنبدان در خانواده اي مذهبي به دنيا آمد. سعيد چهارده چريك نام آشنا اما گمنان شهر است وقتي از حزب الله از او سوال كني مي گويد: سعيد اسوه شجاعت و ايثار و بندگي و تلاش و مقاومت و شير روز و زاهد شب بود، وقتي به نماز ايستاده از خود بيخود شده و ديگر غير از خدا چيزي نمي ديد. با مشاهده يتيمي چنان بر خود مي لرزيد و اشك مي ريخت كه تصور ميشد الان هلاك خواهد شد، اما زماني كه به ميدان جنگ پا مي گذاشت چون شير غران بر دشمن زبون تاخته و قرار را از خصم مي گرفت و هر چه از آنان را به درك واصل ميكرد خسته بنظر نمي رسيد از بنده حقيقي خدا و مقلد مخلص امام و پيرو راستين روحانيت بود. شدت عشق و علاقه او به طلاب علوم زنبيه آنقدر بود كه در جبهه و پشت جبهه با طلبه ها نشست و برخاست داشت، در جبهه ها با روحانيون شهيدي چون حاج علي فلاح، حاج خليلي، مرتضي پردال، مسعود خورشيدي و علي اصغر تقوي و عبدالرضا خورشيد سيد موسوي ها به نبرد با دشمن بعثي مي شتافت و زماني كه به مرخصي ميرفت به قم و مشهد رفته و با ياران خود به زيارت و ملاقات مي پرداخت. سعيد در اوائل انقلاب كه گروهك هاي ضد اسلام و رهبري اعتقادات مردم حمله ور شده بودند، چون كوهي استوار در مقابل آنان ايستاده و با تشكيل انجمن هاي اسلامي در دبيرستان ها در جهات تشكل دانش آموزان و مقابله با آنان تلاش هاي فراواني متحمل شد.
با آغاز جنگ تحميلي او و روانه آموزش نظامي شده و خود را مهياي نبردي طولاني مي نمود در اوايل چون سن وي به حد لازم نرسيده بود، مسئولين از اعزام ايشان به جبهه عليرغم فشار زيادي كه از ناحيه سردار گمنام اعمال ميشد، مخالفت مي ورزيدند. تا اينكه قبل از عمليات طريق القدس (آزادي سازي بستان) موفق شد به جبهه رفته و در عمليات طريق القدس شركت نمايد، او از چنان روحيه و معنويتي برخوردار بود كه مورد توجه و تحسين همگان گرديده و توأم با فعايلت رزمي، در به تصوير كشيدن حماسه هاي رزم آوران توسط هنر عكاسي نيز نقش بسزائي داشت.
سردار گمنام حزب الله در اكثر عمليات ها شركت نموده و عليرغم مجروح شدن در چند عمليات من جمله عمليات بدر نه تنها دست از جهاد بر نداشته بلكه مستحكم تر به راهش ادامه داد. با شهادت بهترين همرزمانش هيچگونه سستي بخود راه نمي داد و هنگاميكه مجروح ميشد سعي و تلاشش بر اين بود كه حتي نزديك ترين دوستان و اعضاي خانواده اش مجروح شدن وي مطلع نشوند زيرا كه او فردي تواضع و فروتني بوده و بهتر مي ديد كه جز خدا هيچ كش از عمل صالحش چيزي نداند. او در عمليات هاي طريق اقدس، فتح المبين فكه، بيت القدس، رمضان، والفجر مقدماتي، والفجر يك، خيبر، بدر، والفجر هشت،كربلاي 5 با دلي آكنده از عشق به خداوند و حضرت امام فعالانه شركت كرده وي از سال 59 تا 65 بطور مدام در جبهه حضور داشت و زماني كه جهت انجام اموراتي به پشت جبهه مي آمد، سعي مي نمود هر چه زودتر به جايگاه اصلي اش برگردد و در ارتباط با تقليد و جبهه مي گفت. از كسي كه جبهه نمي آيد شك دارم كه مقلد امام باشد.
سعيد از زماني كه به حد تكليف رسيد مقلد امام بود، مقلد در جميع ابعاد زندگي .هر حركتي كه مي خواست انجام بدهد به دنبال نظر و فرمان رهبر بود تا آنكه چگونه عمل نمايد. وقتي در سال 62 در تربيت معلم قبول شد، ابتدا تصور ميشد كه او به ادامه تحصيل بپردازد. اما ايشان با توجه به سياستي كه نسبت به تك تك فرامين حضرت امام داشتند، جبهه و جهاد را به همين خاطر بر ادامه تحصيل ترجيح داده و از تهران به اصفهان بازگشته و از طريق لشكر امام حسين (ع) به جبهه جنوب اعزام گرديد.
حال از زبان وي در خصوص اهل بيت عصمت و طهارت بشنويم:
"ای دوستان عزيزم جداً مي خواهم كه اگر مي خواهید عكس يا چيزي براي من چاپ كنند كه اين كارحتماً پولي لازم دارد پول آن را بجاي خرج در اين راه در راه جشنهاي بعثت و سوم شعبان و نيمه شعبان و براي هر چه با شكوهتر برگزار شدن جشن هاي اسلامي كه در گچساران خيلي خيلي بي روح و با بي تفاوتي انجام مي گيرد خرج كنند و به اين مراسم اهميت دهند به مراسم عزاداي خصوصاً عزاي سيد الشهداء(ع) و مادر گراميش فاطمه زهرا (س)بيشتر اهميت داده و اين مجالس را بيشتر بر پا كنيد."
آري سعيد عارفانه و عاشقانه زيست و هيچگاه خود را مشغول مظاهر دنيوي و مادي ننمود و پيوسته بدنبال تكليف انجام وظيفه ديني بود و با بهانه هاي دائمي از زير بار سنگين مسئوليت شانه خالي ننمود و خوب مي دانست كه حضرت امام حجت را بر امت تمام نموده و جنگ و جهاد در راه خدا را بر تمام امور ترجيح داده و جنگ را مهمترين و اصلي ترين تكليف هر مسلمان قلمداد نموده است و او خوب مي دانست كه در همه جهات بايد مقلد امام بود چه مسائل سياسي و عبادي باشد يا مسائل اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي بايد مقلد امام بود و بدنبال بهانه نگشت. آري او مسلمان وار پايش را جاي پاي حضرت امام ميگذاشت نه جلوتر مي رفت و نه عقب مي ماند. او عزتش را به بركت وجود نازنين حضرت امام مي دانست و ياران امام را چون اصحاب رسول الله(ص) دوست ميداشت. سعيد را بايد در چند كلمه خلاصه نمود: مقلد امام پيرو روحانيت، عاشق اهل بيت ، شیفته جهاد ضد دشمن سرسخت منافقين و كمونيست هاي كثيف. سرانجام اين شهيد عزيز در تاريخ 65/11/4 در منقطه جنگي شلمچه مفقود شد.
در انتها از خداوند رحمان طلب صبر و پيروي از راه آن شهيد براي دوستان و خانواده را خواستاريم.
روحش شاد و يادش گرامي