جواد به سال ۱۳۴۷ در یکی از محلات قدیمی و محروم کرمانشاه دیده به جهان گشود.
به تایید همه آشنایان یکی از ویژگی های بارز شخصیت او نترسیدن و شجاعت فوق العاده بوده است. در جریان انقلاب با وجود آن که بیش از ده بهار از عمرش نگذشته بود تا آن جا که از تظاهراتی اطلاع می یافت در آن شرکت می جست.
مراحل آغازین شکل گیری شخصیت مذهبی او با شکوفایی انقلاب اسلامی هم زمان با آشنا شدن با برادران مذهبی در مسجد محله این سنگر همیشه انقلاب بود. در حرمت و احیاء مسجد محل همراه با برادران و دوستانش فعالیت می کرد و در ضمن کارها توجه خاصی به اخلاص در راه خدا داشت.
آخرین سال هنرستان در رشته برق هم زمان با پیام نوروزی امام در فروردین ۶۵ عازم جبهه شد. علیرغم همه نصایح در مورد نزدیک بودن زمان کنکور با توجه به امکان قبولی اش و همه عاقبت طلبی های دیگر، راه رزم و جهاد را پیشه کرد. جواد آن سال را از درس عقب ماند ولی در معنی پیش افتاد.
او دیگر جواد قبلی نبود. دنیایی بود از عشق و ایمان مدتی دیگر در شهر بود و مشغول تعلم و درس خواندن تا شاید دروس عقب افتاده را جبران کند. بار دیگر جواد مرغ دلش هوای وطن کرد ولی به علت بمباران کرمانشاه بدست دژخیمان بعثی و مشکلات خانواده مدتی تصمیمش به تأخیر افتاد. خانواده در اثر شدت حملات وحشیانه ناچار به هجرت شدند و پس از مدتی دربدری و مشکلات فراوان در روستایی اطراف کرمانشاه مستقر گردیدند. غربت و مشکلات و اضطراب و سختی ها باعث شد تا والدین از جبهه رفتنش ممانعت به عمل آوردند ولی همه مخالفت ها در اراده محکم او تاثیری نداشت و یک تنه با عشقی عظیم با وجود همه مسائل بر تصمیمش ایستاد.
بار دیگر در ۲۲ بهمن همان سال عازم منطقه شلمچه شد. از درگیری های آن جا تعریف می کرد. یک باره کلاه کاسک او تیر خورده بود. بار دیگر از خاکریزی بیرون آمده بود و همان خاکریز با گلوله تانک به هوا رفت شاید هنوز استحقاق شهادت نیافته بود و می بایست پخته تر می شد. بعد از عید نوروز مأموریتش به اتمام رسید که به خانه بازگشت و مجدانه مشغول خواندن درس شد. مدت سه ماه درس هایش را مطالعه می کرد تا اینکه دو هفته قبل از کنکور مجددا به همراه دوستانش عازم جبهه شد.
جواد پس از شرکت در کنکور و دریافت کارنامه متوجه شد که در گروه مهندسی رتبه ۲۹ را حائز شد ولی این موضوع به هیچ وجه موجب غرور و خدشه در عشق و ایمان عظیمش نشد. آن چه از او به یاد مانده این است که می گفت این ها همه وسیله و بازیچه است، خدا کند انسان در دانشگاه اصلی موفق شود و سرانجام نیز در دانشگاه سیدالشهداء با رتبه عالی شهادت پذیرفته شد و بر فراز ارتفاعات بوالفتح عراق در مرز سردشت در عملیات پیروزمند نصر۷ در تاریخ 66/5/21 به آرزو و کمالش رسید هرچند هم در رشته مهندسی شیمی دانشگاه تهران پذیرفته شد.