علي پورباقري گلوسالار
نام پدر : محمد
دانشگاه : آموزشكده فني يزد
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : برق قدرت
مكان تولد : كرمان (كرمان)
تاريخ تولد : 1345/09/25
تاريخ شهادت : 1365/10/23
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5

در 25 آذر ماه سال 1345 در خانواده ای مسلمان و رنج دیده در شهر کرمان کودکی چشم به جهان گشود که نامش را علی نهادند. این کودک از همان اوان طفولیت تا دوران نوجوانی دائما دمساز بلاها و مشکلات بود. بیماری های زیاد باعث شد که در اوان زندگی پدر و مادر دل از ادامه زندگیش کنده و او را به دست خدا بسپارند و خداوند چنین مقدر کرد که علی بماند مرگش در شهادت قرار داده شود.

دوران دبستان و راهنمایی را در دبستان صدیق و راهنمایی شهید حمید نامجو در کرمان گذراند. در اوج انقلاب اسلامی در سال 57 باوجود اینکه دوازده سال بیشتر نداشت مع هذا با شرکت در راهپیمایی ها و شعارنویسی ها روز به روز در مکتب انسان ساز انقلاب در جهت خودسازی و تکامل ایمان خوش گام برداشت. به عنوان نمونه او در یکی از شب های دهه فجر سال 57 به زادگاهش (گلوسالار) رفته به همراه عده ای دیگر دیوارهای روستا را مخفیانه مملو از شعارهای ضد رژیم طاغوت نمودند.

در سال 59 و 60 در اوج درگیری های بنی صدر ملعون با امت حزب الله و پیرو خط امام علی که در سنین 14 و 15 سالگی بود شب ها با قوطی رنگی به تنهایی بیرون می رفت و دیوارهای کوچه و خیابان های شهر تابلوی شعارنویسی او بود که با خطوط زیبا و بعضا خیلی درشت محکومیت جریان های انحرافی و مخالف انقلاب را در جلو چشم مردم تشنه حقیقتمان نقش می کرد. شعارهایی که هنوز در جلو چشمانمان رژه می روند و یادآور عشق این سرباز کوچک انقلاب اسلامی و ایثار و اخلاصش می باشد.

در سال 1361 در سن 16 سالگی در حالی که هنوز با ضابطه بسیج نمی توانست به جبهه برود و به دلیل بیماری رماتیسم قلبی پزشکان کار سنگین و آموزش نظامی را برای او منع کرده بودند با این وجود جهت دیدن دوره آموزش بسیج وارد پادگان قدس گردید که بر اثر شدت یافتن بیماری دوره اش ناتمام ماند و چند ماه در بیمارستان و منزل بستری و در اثر عدم توان حضور در امتحانات آخر سال (اول هنرستان) یک سال از درس عقب افتاد .

در تابستان سال 62 برای اولین بار موفق شد به دیار عاشقان جبهه های جنگ تحمیلی قدم گذارد. او سه ماه در جبهه به نبرد با کفار صدامی، پرداخت. در این مدت در مسابقه مقاله نویسی بین بسیجیان لشکر ثارالله شرکت و به اخذ جایزه از دست فرماندهی لشکر توفیق یافت. همان سال در جبهه درس خود را هم خواند و از جهش تحصیلی استفاده کرده سال دوم و سوم را در یک سال به اتمام رسانید و عقب افتادگی ناشی از بیماری مزمن خود را همگام با رزم در جبهه جبران نمود. در سال 64 به دنبال کسب دیپلم الکترونیک در کنکور سراسری شرکت و در رشته برق دانشگاه شهید صدوقی یزد پذیرفته شد. در اواسط سال64 با عده ای از دوستانش در کرمان اولین گروه فعال {...} تبلیغ و نشر حجاب را پایه ریزی و به تلاش مخلصانه و آگاهانه در سنگر امر به معروف و نهی از منکر پرداخت. او با آگاهی از عمق توطئه های ضد فرهنگی دشمن در گسترش بدحجابی و فاسد در جامعه انقلاب کرده و ضمن حضور فعالانه در خیابان های شهر و تذکر به خانم های بدحجاب و ارشاد آنها و شوهرانشان در کار فرهنگی برای ارتقاء بینش زنان و دختران جامعه نسبت به نقش سازنده فردی و اجتماعی حجاب زن به عنوان عضو فعال کانون تبلیغ و نشر حجاب معتقدانه و خالطانه شرکت داشت. در همین رابطه بواسطه زحمات زیاد از نماینده امام و امام جمعه کرمان تقدیرنامه و هدیه کتاب دریافت نمود.

پس از عملیات والفجر8 جزء خیل دانشجویان داوطلب رزمنده برای دومین بار عازم جبهه های نبرد گردید در آغاز سال 65 و در جریان حملات عراق به جزیره مجنون که تیپ الغدیر با رشادت ها و پایمردی های اعجاز انگیز و مقاومت جانانه خود دشمن را از پیشروی ناکام ساخت. علی بعنوان آرپی چی زن در کنار سایر رزمندگان این تیپ مردانه جنگید و از ناحیه سر و گردن مجروح شد که متجاوز از یک ماه در بیمارستان و منزل بستری بود.

علی این سرباز پاکباز اسلام و این بسیجی عاشق برای سومین و آخرین بار در آبان ماه سال 65 از یزد عازم جبهه گردید که در جمع رزمندگان تیپ الغدیر ر عملیات کربلای 4 و کربلای 5 شرکت کرد و در عملیات سراسر حماسه و پیروز کربلای 5 به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت در راه خدا رسید.



نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.