حميدرضا واعظي زاده
نام پدر : محمدرضا
دانشگاه : شهيد باهنر كرمان
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : زيست شناسي
مكان تولد : كرمان (كرمان)
تاريخ تولد : 1347/04/30
تاريخ شهادت : 1365/10/04
سمت : غواص
مكان شهادت : آبادان
عمليات : كربلاي 4

حمیدرضا واعظی زاده در سال 1347 در یک خانواده مذهبی در کرمان دیده به جهان گشود، خانواده ای که به عشق اسلام و دیانت، اجازه نمی داد تا آرام بنشیند و نسبت به حوادثی که در اطراف شان می گذشت، بی تفاوت باشند. در این خانواده، پدر از همان اوان جوانی اهل مسجد و جلسات قرائت قرآن و تفسیر بود. در سال های 1340، 41 و 42 که با جریان 15 خرداد، بوی انقلاب به مشام شیعیان علی خورده بود، در آن هنگام که خیلی ها، فارغ از این جریانات، در خانه های گرم و راحت خود آرمیده بودند، پدر شهید بزرگوار واعظی زاده اطلاعیه ها و اعلامیه هایی که آقایان حاج آقا شیخ محمدجواد حجتی کرمانی، آقای ترابی، آقای جلال کمالی و آقای دعایی از قم به کرمان می آوردند، با کمترین امکانات و در آن فشار های شدید ساواک در بین مردم منتشر می کردند، و آن هم به این شکل که بعد از 24 ساعت دوباره اعلامیه ها را می گرفتند و در جاهای دیگر منتشر می کردند، به طوری که رئیس ساواک، سرهنگ نوایی، ایشان را خواسته بود و سپرده بود تا در مورد ایشان تحقیق کنند و از ایشان ظاهرا تعهد گرفته بودند که در این جلسات شرکت نکنند. ولی ایشان همچنان به فعالیت های مبارزاتی شان ادامه می دادند و بسیاری از اطلاعیه ها را در لوله بخاری مخفی می کردند و این بیانگر فعالیت شدید ایشان در زمان انقلاب است. در تظاهرات شرکت داشتند و در محیط کار نیز این فعالیت ها را ادامه می دادند. یکی از موسسین انجمن اسلامی بانک ملی بودند. شهید واعظی زاده در چنین خانواده ای به دنیا آمد و تحت سرپرستی این چنین پدر نمونه ای تربیت یافت، و مادری که گویی به او الهام شده بود که ایشان قبل از تولد فرزندشان هرگز به هیچ نوار مبتذلی گوش ندادند، و همین مراقبت ها و تقید ها به دین و مذهب باعث شد تا خداوند به پاداش آن چنین فرزندی به آنان عطا فرماید که در دنیا و آخرت به داشتن این چنین گوهر ارزشمندی مباهات کنند.

و چه نیکو رویای صادقه ای بود که مادر در دوران شیرخوارگی فرزندش، در حالی که طفل شیرخواره اش را در بغل داشت پیامبر بزرگوار(ص) را می بیند که نور اطراف حضرت را فراگرفته و ایشان با طفل شان در ظلمت و تاریکی به طرف روشنایی می آیند. و این ها نیست مگر الهامات حضرت حق که بر دل مادری مومن و متعهد وارد می شود. شهید واعظی زاده از همان کودکی حالت خاصی داشت، که او را از سایر همسالانش ممتاز می‌ساخت. دقت ایشان در کارها و تقید به مذهب از ۵ سالگی به بعد در روحیه ایشان نمودار شد. از ۶ سالگی وارد سنگر علم و دانش شد، در دبستان احمدی مشغول به تحصیل شد. حالت خاصی که در روحیه او پیدا بود، معلمان مدرسه را متوجه او ساخته بود. در سنگر مقدس علم، تلاش خود را با پشتکار آغاز کرد و از همان کلاس اول شاگرد ممتاز شناخته شد و تحصیلات ابتدایی را با معدل ۱۹ به پایان رساند.

تحصیلات متوسطه را هم در دبیرستان امام خمینی(ره) با معدل بین 17 و 18 به پایان رساند. در مدرسه در مسابقات قرآن و نهج‌البلاغه شرکت می‌ کرد. از اعضای فعال انجمن اسلامی مدرسه بود و در این مدت در مسجد محله هم به همراه برادرش در بسیح مسجد فعالیت چشمگیر داشتند. در مسابقات قرآن و نهج‌البلاغه رتبه‌های عالی می ‌آورد. در این مسابقات و مسابقات علمی در حدود ۳۰ جلد کتاب جایزه گرفته بود. از همان اوایل علاقه فراوانی به حفاظت از انقلاب از خود نشان می‌ داد، شب‌های اول انقلاب به همراه برادر و گروهی دیگر از دوستان به محافظت از فرودگاه کرمان می‌ پرداختند و امنیت فرودگاه را در اختیار داشتند. شب‌ ها به همراه دوستان بیدار می ‌ماندند و در خیابان‌ ها کشیک می‌ دادند، چون خوب می ‌دانستند که دشمن بیدار است و از هر فرصتی برای ضربه زدن به انقلاب نوپای اسلامی استفاده می ‌کند. چه معلم خوبی برای هم سالان بود که آن ها را این گونه به مسایل انقلاب آگاه و تشویق می کرد.

در زمانی که در دبیرستان امام بود،‌ عصرهای پنج شنبه دعای کمیل برگزار می کرد، علاقه خاصی به دعای کمیل داشت و آن را هیچ گاه ترک نمی کرد. به راستی چه رابطه ای میان جبهه و دعای کمیل وجود داشت،‌که تقریبا همه رزمندگان پیوند معنوی عجیبی با این دعا داشتند، شاید به این دلیل بود که از زبان مولایشان خیلی راحت تر می توانستند با خالق خود راز و نیاز کنند. او سه مرتبه به جبهه رفت، دفعه اول سال سوم دبیرستان بود که ۲ ماه طول کشید و رفتن به جبهه را بر ادامه تحصیل ترجیح داد و در این مدت در گردان ویژه فعالیت داشت. پس از بازگشت از جبهه همچنان در فکر رفتن مجدد بود. در سال چهارم دبیرستان بار دیگر به جبهه اعزام شد و ۴۰ روز در آن جا فعالیت داشت و به همین دلیل در آن سال امتحانات سال چهارم را نداد و به سال بعد موکول کرد که با معدل 76/17 تحصیلات متوسطه را به پایان رساند. در تابستان همان سال، روح نوع‌ دوستی او را وادار کرد تا بیشتر وقت خود را صرف تقویت بنیه علمی دانش‌آموزانی کند که در یک یا چند درس ضعیف بودند و این نشان از قلب مهربانی دارد که همواره دیگران را بر خود ترجیح می دهد و همواره بر آن است تا مشکلی را از کسی حل کند و این امر را چه از نظر مادی چه از نظر معنوی،‌ رعایت می کرد. همین حس باعث می شود که ایشان در دوران دبیرستان دوچرخه اش را به یکی از دوستانش که راه زیادی را از خانه تا مدرسه طی می کرد، ببخشد و یا به دیگری مبلغ مالی قابل توجهی کمک کند. راستی که اینان انفاق را در کدام مکتب آموخته بودند که این گونه در جامعه احساس مسئولیت می کردند؟ در شمار شاگردان مکتب علی(ع) بودند و از چنان معلمی، این گونه شاگردانی بعید نمی تواند باشد و به راستی که این خاطره ها باید در دفتر قلب هایمان ثبت شوند تا الگو و سرمشق زندگی تک تک جوانان مسلمان قرار گیرند. باید به داشتن این خاطره ها بر خود ببالیم و باید بترسیم از این که بر پیکر انقلاب اسلامی خدشه ای وارد شود،‌ چرا که این انقلاب را به بهای خون های پاک و جان های مخلص به دست آورده ایم و باید در سنگر جهاد فرهنگی مقاوم تر از دیروز بایستیم که دشمن در این مرحله به غارت اعتقاد، شرف، غیرت و فرهنگ اسلامیان آمده است.

شهید واعظی‌زاده در سال ۱۳۶۵ برای اولین بار در کنکور شرکت کرد و در رشته دبیری زیست‌شناسی قبول شد و با توجه به استعداد فراوانی که داشت، می توانست رشته بالاتری قبول شود، اما عقیده ایشان بر این بود که کمک به دیگران اهمیت بیشتری دارد و دیگر این که ایشان قصد داشت با حرفه معلمی، ذهن و فکر جوانان را باز کند و آن ها را به سمت حق و حقیقت راهنمایی کند. ایاشن به معلمی به دید یک شغل نگاه نمی کرد،‌ بلکه آن را از نقطه نظر خدمت مدنظر قرار می داد. ولی باز فضای علمی دانشگاه نیز نتوانست او را از جبهه و به یاد آوردن خاطرات جبهه و دوستان شهیدش غافل سازد و همین بود که بار دیگر سرزمین مقدس عشق او را به خود خواند و عازم جبهه شد. در این مرحله بعد از گذشت یک ماه و اندی در عملیات کربلای ۴ در گروه ویژه گردان ۴۰۸ غواص شرکت کرد و در چهارم دی ماه به درجه رفیع شهادت نایل آمد.



نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.