عبدالعلي تركمان
نام پدر : ابراهيم
دانشگاه : دانشگاه شيراز
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مهندسي مواد
مكان تولد : شيراز (فارس)
تاريخ تولد : 1337/06/06
تاريخ شهادت : 1361/06/17
مكان شهادت : سقز
بسم الله الرحمن الرحيم

شهيد عبدالعلي ترکمان در روز 6 شهريور سال 1337 در يکي از محله هاي فقير نشين شيراز چشم به جهان گشود. در همان مدارس جنوب شهر تحصيلات ابتدائي و متوسطه خود را بپايان برد. فعاليت هاي سياسي خود را از همان دوران دبيرستان شروع کرد و با گذاشتن کلاس هاي تحليل و بحث در منازل دوستانش اجرا مي شد بعد از اتمام دبيرستان در سال 55 در رشته مهندسي مواد به دانشگاه شيراز راه يافت دانشگاه براي او هدف نبود بلکه وسيله اي بود براي رسيدن به هدف متعالي تر فعاليت هاي علمي در جو آزادتر دانشگاه گسترش يافت و منسجم تر شد ظاهرش آرام بود اما در دل آتشي داشت خيلي زود چهره منفور رژيم طاغوتي وابسته با امپريايسم جهانخوار را شناخته بود و با تمامي توان با آن مقابله مي کرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي همراه با ديگر دوستانش در مبارزه با تفاله هاي رژيم سابق و مزدوران امپرياليسم که اينک در زير پوشش هاي رنگارنگ و در ظاهر خلقي با انقلاب اسلامي به عناد برخاسته بود کوتاهي روا نمي داشت خيلي زود دريافت که رشد گروهک هاي مزدور بيگانه و خلق ناشناس پرمدعا در دانشگاه به علت ساخت فرهنگي دانشگاه ها طاغوت زده است و لذا در يورش به نظام فرهنگی دانشگاه ها ساخته اند، اندکي درنگ جايز نمي دانست اندکي پس از اشغال لانه هاي فکري آمريکا بعد از انقلاب فرهنگي و اشغال دانشگاه ها و فارغ شدن از دغدغه دانشگاه ها عضو سپاه پاسداران شيراز گشت و بعد از يک سال خدمت هجرت را برگزيد و به طرف محرومان غرب کشور شتافت زيرا که مي دانست خدمت را بايد براي مستضعفين و دورافتادگان انجام داد. ابتدا مسئول واحد فرهنگي جهاد سازندگي کرند غرب شد، سپس به سپاه پيوست و مسئول روابط عمومي سپاه گشت، مدتي از هجرت آن ياوران حق نگذشته بود که جنگ تحميلي شروع گشت و از لحظات اول به صف رزمندگان شتافت و مسئول روابط عمومي غرب کشور گشت. در همان اوان 300 روستا را تحت چتر فرهنگي درماني سپاه درآورد کميته امداد امام را پي ريخت و در بيشتر روستاها به ايجاد کتابخانه و شوراي ده پرداخت، در پادگان ابوذر با همکاري سياسي ايدئولوژي ارتش فيلم و نمايشگاه و برنامه هاي هنري تئاتر ... براي رزمندگان فراهم آورد. از همان ابتدا در بيشتر عمليات شرکت مي کرد، در تنگه حاجيان به همراه شهيد کاشف و شهيد مشتاقي حاضر بود بعد از چندي در عمليات آزادي تک درخت کلينه شرکت جست که دوستش محمد جعفر کاشف در ميان دستانش جان سپرد. در عمليات سوم شعبان دشت ذهاب مسئول گروهان 4 سپاه شد و در همين عمليات در ناحيه کتف مورد اصابت گلوله مزدوران قرار گرفت و همانطور که دوستانش مي گويند روز بعد که براي ديدن بچه ها به کرند آمده بود تا چند ساعت اول هيچ کس متوجه زخمي بودن ايشان نشد. در دو عمليات تصرف بازي دراز بازوي ولايت فقيه به همراه دوستش شهيد پيچک شرکت جست و خود به تنهائي گروهي از عراقي ها را در پاتک به اسارت گرفت و بعدها به او عنوان فاتح بازي دراز دادن بعلت اختلافات موجود بين سپاه و بني صدر ملعون و توقف عمليات و ندادن اسلحه و مهمات به سپاه راهي ديار مظلوم کردستان شتافت و به منطقه دورافتاده سقز رفت. اول به عنوان معاون فرماندار و بخشدار مرکزي شروع به فعاليت نمود و با احساس معلم دلسوز و ضرورت معرفي امام و انقلاب و اسلام به همکاري با آموزش و پرورش و امور تربيتي پرداخت و در سه دبيرستان شهر مشغول به تدريس شد و در همان حال عضو سپاه اطلاعات بود ضد انقلاب نقشه ترور ايشان را کشيد اما کسي که مسئول ترور بود خود را با نامه معرفي کرد و تشکيلات سقز را لو داد. از جمله خصوصياتي که علي داشت اين بود که هميشه خدا را به ياد داشت و با ديدن هر نعمتي عظمت خالق را متذکر مي شد. پيوسته مرگ را در پيش روي مي ديد و آرزوي شهادت را در دل مي پروراند، بسيار زندگي مي کرد و ساده مي پوشيد و غذاي ساده مي خورد. جواني متفکر و تيزهوش بود بسيار مطالعه مي کرد و به شعر علاق زياد داشت وقايع را بخوي تحليل مي کرد و مقالات متعددي در مجله هفتگي اسوه منتشر مي ساخت. در سقز به تنهايي بولتن خبري درست مي کرد و منتشر مي کرد، علي بسيار پرکار و صبور بود از گناه به شدت دوري مي جست و امام را سرمشق زندگي خود قرار داده بود، نمازهايش را در اول وقت مي خواند از فقر فرهنگي مردم بخصوص کردستان بسيار رنج مي برد و براي انتقال فرهنگ انقلاب به آن ديار تلاش شبانه روزي داشت هنگامي که توي شهر رفت و آمد مي کرد با توجه به اينکه ضد انقلاب قصد ترورش را داشت بدون اسلحه و با لباس سپاه عبور مي کرد، مردم شهر براي حل مشکلاتشان به او مراجعه مي کردند و شاگردانش را همچون برادر دوست مي داشت و در فکر رشد فرهنگي آنها بود. توکل عجيبي داشت و مي گفت: اگر کسي تصور کند که گلوله آدم را مي کشد شرک است چرا که گلوله مأمور خداست و تا قسمت و مشيت الهي نباشد برگي از درخت نمي افتد. هميشه مي گفت: سپاه کارخانه آدم سازي است و افتخار من است که در لباس سپاه شهيد شوم و با آن کفن شوم، سپاه را تجلي و لايت و اسلام و پيراسته از خودخواهي و هوي نفس مي دانست. هميشه متبسم و خندان بود، حلال مشکلات دانش آموزان و مردم عادي شهر بود شب ها در خانه شاگردانش به معرفي انقلاب به خانواده هاي کردي مي پرداخت. و بالاخره در روز 17 شهريور سال 1361 در عمليات آزادسازي تر جان در حالي که به اتفاق شهيد فتحي فرماندهي گروه را به عهده داشتند بعد از 12 ساعت مبارزه بي امان در برابر مزدوران آمريکا در حالي که انگشتانش قطع شده بود و گلوله اي در پايش خورده بود به دست مزدوران کومله مي افتد و سپس زير شکنجه هاي آن از خدا بي خبران شربت شهادت را مي نوشد، صداي تکبيرش در زير شکنجه ها هنوز هم کردستان خفته را به مبارزه مي خواند. الله اکبر به اين شهادت.


نظرات
نام : معصومه وكيلي
تاريخ : 1401/05/16
نظرات : تابستان ۱۳۶۲ از كرمانشاه به زيارت مزار شهيد تركمان رفتم وقتي با همسرم به مزار آن شهيد رسيدم پدر و مادرش رو منتظر ديدم كه ما رو ببينند آنها گفتند هر وقت دوستانش از منطقه به ديدار مزارش مي آيند شب قبل به خواب پدر يا مادرش ميايد و ميگويد من امروز ميهمان دارم به استقبالشان برويد و از شان پذيرايي كنيد
نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.