خداداد رضازاده
نام پدر : حبيب اله
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : بهداشت
مكان تولد : قائمیه-کازرون (فارس)
تاريخ تولد : 1344/03/02
تاريخ شهادت : 1365/12/12
مكان شهادت : شلمچه


در سال 1344 در یکی از شبهای تار و ظلمانی در فصل نغمه خوانی بلبلان عاشق و سرسبزی زمین ، مصادف با روز سیزدهم ماه خرداد در خانه ای تاریک ولی روشن و پر تشعشع از نور ایمان و امید مرواریدی درخشان از پدری با دستان پینه بسته بنام حبیب اله که واقعا هم حبیب خدا ، می باشد و از شیرزنی که اکنون صبر و تحملش این مدعا را به اثبات رسانده تجلی نمود.

خانه ای محقر و کوچک در دل روستایی زیبا و ساخته شده از چوب و خشت بنام اردشیری که اکنون با آن روزها زمین تا آسمان ، خانه ای کوچک و محقر اما با فرزندانی با وقار و پاک به وسعت تمام دنیا که نور مذهب و شرافت از آنها شعله ور بود و ظلم رژیم ستم شاهی هیچگاه نتوانست نور مذهب را از این خانه بگیرد.

آری این پدر و مادر در عین تنگدستی و فقر همه چیز خود را از آن خدا می دانستند و همیشه راضی به رضای او بودند و از همین جاست که نام این مروارید را خداداد می گذارند و پدر در عین تنگدستی سعی بر باسواد کردن فرزندان خود را دارد و کمر همت می گمارد و با کار مستمر و شبانه روزی فرزندان خود را به مدرسه می فرستد تا اینکه در دامن جهل گرفتار نشوند.

خداداد هم با دلی تابناک و پرشور به مدرسه می رود دوران ابتدایی را در زمره بهترین دانش آموزان با موفقیت در روستا به پایان می رساند که از همان اوایل کودکی روح پاک و مهربان و خلوص نیت در چهره این شخص آشکار بود. وی با اتمام دوران ابتدایی روانه مدرسه راهنمایی در محله مجاور یعنی اولاد میرزا علی که دارای تنها مدرسه راهنمایی در منطقه بود می شود. با وارد کردن خداداد به مدرسه راهنمایی و گذشت یک سال از تحصیل، انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران، به رهبری امام بزرگوار آغاز می شود، خداداد با اینکه بهاران زیادی از از عمر خویش را سپری ننموده بود ولی با دلی پاک و روحی سرشار از ایمان مذهبی دائم در جریانات انقلاب قرار گرفت و همیشه و همه جا با افراد حزب الهی و در کنار راهپیمایی می توانست خداداد را دید و تا آخرین لحظه پیروزی انقلاب هیچگاه او جوش و خروش انقلابی و مذهبی خود را از دست نداد.

بعد از اتمام دوران راهنمایی با موفقیت تمام ایشان وارد دبیرستان تازه تاسیس شهید دکتر مفتح همان روستا(اولاد میرزا علی) شدند و دوباره با پای پیاده خداداد به ادامه تحصیل پرداخت. باز در این موقع بود که حدود یک سال از جنگی که برای سرکردن انقلاب اسلامی ملت ایران از طرف رژیم ستم شاهی عراق بر این امت اسلامی تحمیل شده بود و اینجاست که دوباره وجدان بیدار و ایمان مذهبی خداداد دائما او را هشدار می دهد و اینجاست که دوباره خداداد به ندای امام خود لبیک می گوید و آگاهانه و با عزمی راسخ تصمیم خود را می گیرد.

آری اینجا بود که خداداد عزیز بعد از اتمام سال اول دبیرستان با موفقیتی تمام و فعالیتی مسنمر در انجمن اسلامی دبیرستان برای نبرد با دشمنان خدا و دینش با جمعی از یاران حزب الهی خود در منطقه برای آموزش نظامی وارد پادگان شهید دستغیب کازرون میشود که بعد از اتمام دوره آموزشی با یاران هم پیمان خود روانه های جبهه جنگ در منطقه جنوب (کوشک) شد و حدود سه ماه با خلوص نیت در جبهه با دشمنان اسلام مبارزه نمود و خداداد با اتمام ماموریت خویش بدون هیچ چشم داشتی در حالیکه حدود یکماه از سال تحصیلی می گذشت دوباره به سنگر مدرسه بازگشت تا در جبهه ای دیگر بر علیه جهل و تباهی مبارزه نماید و با وارد شدن به انجمن اسلامی دبیرستان دوباره فعالیت های مذهبی خود را در سطح دبیرستان و منطقه شروع کرد و در گوشه ای دیگر هم به یاری پدر شتافت که دستهای پینه بسته خداداد گواه این موضوع بود.

همدردی با بینوایان و خلوص نیت، پشتکار و اراده راسخ و تحمل مشقات و پیروی از خط امام و علاقه وافر این شخص به ائمه شرکت در نماز جمعه و مجالس دعا و خوش خلقی از خصوصیات بارز این شخص بود.

سرانجام خداداد برای آخرین بار در تاریخ 2/ 12 / 1365 به عنوان پزشک یار عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید تا به معشوق خود لبیک گوید، رفت تا به جهانیان ثابت کند که اسلام ،مکتبی است که برای زنده ماندن احتیاج به خون دارد رفت تا با شهادت خود اسلام را بیمه کند و بلاخره در جبهه شلمچه در دامن پاک حسین (ع) سرور آزادگان به لقاء الله پیوست.

 

 


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.