شهید سیدمحمدجعفر میریوسفی عطایی در سال 1339 در اردبیل در یک خانواده مذهبی متولد شد. پدر ایشان مرحوم حاج میراحمد عطائی شاعر اهل بیت و از سادات معروف و شناخته شده بودند. ایشان به خانواده عصمت و طهارت مخصوصاً به سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین ارادت خاصی داشتند. در طول سال در مناسبت های مختلف چندین مراسم عزاداری در مسجد و منزل خود برگزار می نمودند و در روز عاشورا برای نهار برای عزادران آن حضرت پذیرائی می نمودند که برنامه ی ایشان در شهرستان اردبیل معروف بود.
در سال 1347 پدر ایشان فوت نمودند. در زمان فوت پدر، شهید بزرگوار حدود 7 سال داشتند. بعد از فوت پدر به اتفاق سه برادر و مادر فداکارشان در سال 1348 به تهران مهاجرت نمودند.
تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس جعفری اسلامی- فرمانیه و عاصمی تهران و دوره متوسطه را در دبیرستان هدف به پایان رسانید. ضمن این که در تمام دوران تحصیل از شاگردان ممتاز از لحاظ درس و انضباط بود، از سال چهارم دبیرستان در جریان فعالیت های مذهبی و سیاسی قرار گرفت و در جلسات مباحثات برادران دانشگاهی که با برادر بزرگ تری در رابطه بودند، شرکت داشت.
یکی از برادرهای بزرگ ایشان جزء گرداندگان جریان مذهبی دانشگاه تبریز در قبل انقلاب بودند. زمانی که دانشگاه ها تعطیل شد و انقلاب به رهبری حضرت امام خمینی اوج گرفت خانه شان در تهران مثل مرکز فرماندهی نسبت به جوان های هم رزم خودشان استفاده می شد. مثل شهید باکری ها، شهید سلیمی ها، شهید آل اسحق ها و ... که اکثراً در خانه ی آن ها بودند. بعد از پیروزی انقلاب مشخص شد ساواک شدیداً خانه آن ها را زیر نظر داشته. برادر بزرگ ایشان بعد از پیروزی انقلاب و بعد از چندین سال مبارزه و فعالیت های شبانه روزی برای انقلاب در سمت استاندار آذربایجان غربی بودند و در سال 1368 در یک صحنه سازی به شهادت رسیدند. ایشان در تمامی زندگی به عنوان معلم و یار شهید سیدمحمدجعفر بودند و با هم در تمامی دوران قبل و بعد از انقلاب برای انقلاب فداکاری می کردند.
مطالعات اولیه نیز در بینش و افکار ایشان تأثیر مثبت گذاشت به طوری که با شروع زمینه های مناسب برای انقلاب اسلامی کشورمان، به صورت یکی از گردانندگان اصلی فعالیت های سیاسی و مذهبی دبیرستان خود درآمد. گسترده شدن انقلاب اسلامی او را نیز چون سایر همسالان متعهد، به صورت فعال ترین عناصر انقلاب درآورده بود، به طوری که در تظاهرات عظیم دوشنبه عید فطر 13 شهریور 57 و پنجشنبه 16 شهریور 57 حضور فعال داشت. واقعه ی 17 شهریور 57 و جنایت های هولناک رژیم سر سپرده پهلوی در روحیه او تأثیر بیش از پیش گذاشت. در تابستان سال 57 که تعطیلات تحصیلی بود مسبب شروع نهضت انقلابی در اردبیل بود.
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی با شرکت در اولین آزمون سراسری، وارد دانشگاه صنعتی امیرکبیر در رشته مهندسی شیمی شد و به سبب سوابق فکری و رابطه مستقیم و عمیق با مسائل مردم مسلمان و انقلاب اسلامی بر خلاف خیل دانشجویان بریده از توده مردم مسلمان بدون توجه به گروهک های سیاسی که رو در روی انقلاب اسلامی قرار داشتند، تحت تأثیر شخصیت والای امام امت (ره) (که در وصیت خویش به عنوان حسین زمان اسم برده) در جهت پیشبرد انقلاب اسلامی و در صحنه مبارزات سیاسی و مذهبی دانشجویی به راه خود ادامه داد. در جریان تسخیر لانه جاسوسی و متعاقب انقلاب فرهنگی دانشگاه ها، در بخش تبلیغات و در رابطه با سازمان دانشجویان مسلمان پلی تکنیک و دفتر تحکیم وحدت قرار گرفت و پس از تعطیل شدن موقت دانشگاه ها با بخش اجرایی همکاری کرد.
ایشان به عضویت جهاد سازندگی استان تهران در آمد و از آن جا راهی روستاهای ساوه گردید تا در اشاعه فرهنگ انقلاب اسلامی در دل روستاها نقشی بر عده گیرد.
سیدمحمدجعفر که قبل از شروع فعالیت های مذهبی- سیاسی در خانواده و در محل زندگی پسری متین و معقول و سر به زیر و با وقار شناخته شد، بعد از شروع فعالیت هایش، دوره خودسازی را هم شروع کرده بود و سعی داشت کلیه وابستگی های مادی و غیر الهی را که بر هر نحوی جلو تکامل انسانی یک فرد را سد می نماید، از خود بزداید. او کوشش می کرد مسائل اسلامی را از مأخذ اصلی آن دریابد، لذا در دوره های آموزشی قرآن و درس های اسلام شناسی شرکت می کرد و با اجرای برنامه های خودسازی فردی که مورد تأکید امام امت (ره) بود شد. روز به روز به فضایل انسانی خود اضافه می کرد. او دیگر برای خود شخصیت اسلامی ساخته بود و به صورت فرد قاطع در حرف و عمل و دقیق در برنامه در آمده بود. او انتقادات و مطالب مورد نظر خود را با لحن صریح و مؤثر ادا می کرد. از ویژگی های خاص او انجام دقیق اعمال عبادی و مخصوصاً ادای فریضه نماز بود که هر بیننده را ناخودآگاه به عمق ظرافت و پاکی روحی او متوجه می ساخت. او با پشتکار شبانه روزی در روستاها خدمت می کرد تا هجوم ناجوانمردانه صدام جنایتکار آغاز شد و فریفتگان راه عشق و شهادت را در تب و تاب بیشتری فرو برده و رو در روی مسئولیتی سنگین تر قرار داد. از آن جایی که معتقد بود مؤمن باید در هر آن عمل صالح را برگزیند و در این زمان نیز عمل صالح را شرکت مستقیم در جبهه نبرد حق و باطل می دانست، لذا بلافاصله به عضویت افتخاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد. با گذراندن دوره ی آموزشی به جبهه ارتفاعات ایلام شتافت و در 1359/11/26 با موشک آر.پی.جی.11 دشمن شربت شهادت نوشید و به شهدای انقلاب اسلامی میهنمان پیوست.