سيد محسن امين جواهري
نام پدر : مرتضي
دانشگاه : دانشگاه تبريز
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : برق
مكان تولد : اصفهان (اصفهان)
تاريخ تولد : 1344/10/17
تاريخ شهادت : 1365/10/27
مكان شهادت : كارگاه دانشكده فني تبريز
عمليات : بمباران هوايي

شهید سید محسن در بامداد 27دی ماه سال 1344 هجری شمسی مطابق با هشتم ربیع الاخر سال 1385هجری قمری چشم به جهان گشود. خانواده شهید، از جمله خانواده های اصیل، محترم و سرشناس شهر اصفهان بودند که در آن زمان سیاه سلطنت پهلوی اصالت خانوادگی و اسلامی خود را حفظ کرده و رایحه مطبوع ایمان و اعتقاد از گوشه و کنار آن به مشام میرسید تا جائی که اولین نوائی که در هر بامداد گوش جان اهل خانه را نوازش می داد. ندای جانبخش تلاوت قرآن مجید بود.

شهید عزیز، طبق معمول تمام کودکان این مرز و بوم، دوران پرشور و نشاط کودکی را سپری کرد و در سن هفت سالگی با درس و کلاس آشنا شد. دوران دبستان خود را با موفقیت در دبستان سپهر پشت سر گذاشت و به مرحله راهنمائی، در مدرسه راهنمائی صفیر اصفهانی راه یافت و آن مقطع را هم با موفقیت به اتمام رسانید. وی از دانش آموزان خوب مدرسه به حساب می آمد و تمام معلمان و مسئولین مدرسه چه از لحاظ درسی و چه از بعد اخلاقی، با نهایت خرسندی، از او راضی بودند.گواه بر این مدعا، مدارک و کارنامه های آن دوران است که از شهید عزیز به یادگار مانده است.

مصادف با سال سوم تحصیلی او در مقطع راهنمائی بود که شعله های آتشین انقلاب اسلامی زبانه کشید و شراره های سر کش آن از کوشه و کنار کشور شعله ور گردید. شهید سید محسن هم مانند تمام هم میهنان انقلابی خود، موقتا قلم را بر زمین گذارد و سلاح مبارزه به دوش گرفت و پای در راه نهضت اسلامی نهاد و همدوش با دیگر انقلابیون مسلمان، در فعالیت های انقلابی شرکت کرد و حتی یکبار هم توسط شاه دوستان و چماق به دستان مغرور، مضرب گردید ولی باز به راه راستین خود ادامه داد تا اینکه در 22بهمن ماه سال 1357پیروزی خونین انقلاب را شاهد بود و با شادی و شور انقلابی به سنگر درس و مدرسه باز گشته و سال سوم را به اتمام رسانید. او رشته برق را در هنرستان انقلاب اسلامی، جهت ادامه تحصیل انتخاب نمود و مجدانه و متعهدانه به خواندن درس مشغول گردید و همچنین در انجمن اسلامی نیز فعالیت های چشمگیر داشت. شهید سید محسن یکی از چندین مسئول اسلامی هنرستان بود که در طول سال های دفاع مقدس همگی به فیض شهادت نائل گردیدند.

اولین بار در بهار سال 61بود که شهید عزیز داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل اعزام گردید و واحد زرهی تیپ امام حسین را برای نبردی امان و رویاروی با دشمن متجاوز بر گزید در شب عملیات بیت المقدس، هنگامی که به وسیله نفربر، به همراه دیگر برادران رزمنده به طرف خطوط دشمن در حال پیشروی بود، از ناحیه سینه، مورد اصابت ترکش قرار گرفت و مجروح گردید. به نقل قول از دوستان و کاردرمانی، به علت وخامت حال آن عزیز، وی را برای ساعاتی در بین پیکر های پاک شهیدان عزیز قرار داده بودند ولی پس از اطلاع و اطمینان از زنده بودن تحت عمل جراحی قرار می گیرد و نجات می یابد. به اذعان همراهان وی همواره در حال بیهوشی این آیه شریفه را زیر لب با آه و ناله تکرار می نمود که:

«يا أَيَّتُهَا النَّفْسُالْمُطْمَئِنَّةُارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةًمَرْضِيَّةًفَادْخُلي في عِباديوَادْخُلي جَنَّتي»

آری شهید عزیز،آمادگی خود را برای لبیک گفتن به ندای معشوق و معبود خود اعلام داشت ولی دست تقدیر این گونه نگاشته بود که این شهید عزیز در جائی دیگر و از سکوئی دیگر به سوی معبود خود بال بگشاید.

و بدین گونه پس از کسب سلامت نسبی با تنی مجروح و قلبی مصدوم، به سنگر کلاس و درس بازگشته و در سال62موفق به اخذ دیپلم گردید. در زمان مجروحیت، هنگامی که حتی صحبت کردن را هم به دلیل در ناحیه سینه با مشکل انجام می دادم. نماز های پرشور و سوز وگداز و گریه شهید عزیز به وضوح مقابل دیدگان ذهن خانواده، نقش بسته و در خاطره شان جاودانه، به یادگار مانده است.

شهید سید محسن در سال 62 در کنکور سراسری شرکت و به دانشگاه راه یافت و در رشته برق الکترونیک دانشگاه تبریز مشغول به ادامه تحصیل شد تا زمانی با رزم خود در جبهه ها و زمانی هم با درس خود در سنگر دانشگاه مشت محکمی به دهان و خاری به چشم دشمنان اسلام و ایران عزیز باشد.

اما این فرززند پرشور انقلاب، همچون پرنده ای عاشق، از کوچکترین فرصت استفاده سوی دیار عاشقان پر می کشید به جبهه های غرب و جنوب،کردستان و خوزستان بی تابانه سرک میکشد تا معشوق و محبوب خود را بیابد تا شاید وصل به او مرهمی بر زخم سینه او باشد .برادران لشکر عاشورا در واحد های یگان دریایی و جهاد دانشگاهی حضور خود را در کنار خود به یاد دارند که همواره به آن چهره بشاش و با آن برخورد صمیمی و قلب مهربان همراه با آنان به نبرد مشغول بود و پس از مدتی مجددا به سنگر علم و دانش باز گشته و به درس خود ادامه می داد.

در چند روزی که شهید سید محسن به میان خانواده و اقوام آمد.همه شاهد حضور گرم و پر محبت او در کنارشان بودند و معصومیت او زبانزد همگان بوده و هست.

شهید عزیز توجه ویژه ای به محبت و مهرورزی نسبت به کودکان خانواده داشت و این خصیصه وی، او را محبوب قلوب پاک و با صفای این نونهالان کرده بود تا جائی که در غم فراق شهید عزیز، این غنچه های نوشکفته نیز بی تابانه به زاری نشسته بودند و زانوی غم به بغل زده بودند.

امر به معروف و نهی از منکر از خصائص بارز شهید بود و همواره چون مراقبی صبور، نصیحت گر اطرافیان بود و خود نیز چون عالمی عامل به وظائف خود عمل می نمود.

شهید سید محسن، حساسیت به ویژه ای در ارتباط با احترام به پدر و مادر داشت. تا حدی بر این مهم داشت که در راه رفتن از آنان پیشی نمی گرفت و یا با عمل و گفته ای، روح رنجور و حساس آنان را نمی آزرد و این احترام خاص را نسبت به مادر خود به طور ویژه ای رعایت می نمود.

از جمله خصائص شهید که قابل توجه برای دوستان و هم اتاقی های او در خوابگاه دانشگاه بود، نظم و پاکیزگی و دقت از در انجام امور بود. کوچکترین وسیله او جائی مخصوص داشت و کمترین هزینه را ثبت می نمود. این حساسیت از در نظم به امور و ثبت مخارج هنوز هم به عنوان خاطره ار طرف دوستان وی، یاد آوری می گردد.

متاسفانه از شهید عزیز، وصیت نامه مشخصی در دست نیست ولی از در جای جای نامه های ارسالی به دوستان و خانواده، آنان را به لقای الی و جمله جمله این مکتوبات، آمیخته با عشق الی می باشد که خود راهگشای و روشنی برای بازماندگان و آیندگان می باشد.

شهید سید محسن برای بار دوم آغوش خود را روی فرشته شهادت گشود و در جوار شهادت قرار گرفت. این بار در بمب گذاری نماز جمعه تهران بود که در انتخاب جای نشستن شاید خود یکی از شهدا می بود. انفجار بمب به فاصله چندین متر از وی به وقوع پیوست و بلا فاصله با تن و لباسی مملو از تکه های بدن شدا به حمل مجروحین و شهدا پرداخت. گویا با زبان دل به گوش جان شهدا چنین می گفت که ای عزیزان، در جوار رحمت حق آرام گیرید و دیری نپاید که به شما ملحق خواهم گردید.

و سپس زندگی سراسر شور و عشق و ایمان شهید سید محسن در شامگاه 27 دی ماه سال 1365ساعت 27/10در حین فعالیت در ارتباط با تسحیلات و پشتیبانی جبهه در کارگاه دانشگاه تبریز بر اثر بمب باران صفاکانه خصم زبون مظلومانه به پایان رسید.



نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.