فريدون شم آبادي
نام پدر : غلامعلي
دانشگاه : آموزشكده فني
مقطع تحصيلي : ------------------
مكان تولد : آشخانه (خراسان شمالي)
تاريخ تولد : 1344
تاريخ شهادت : 1366/12/25
مكان شهادت : ماووت عراق
عمليات : بيت المقدس 2
خاطرات آقای غلامعلی شم آبادی پدر شهید فریدون شم آبادی
راوي : پدر شهيد

به نقل از پدر شهید : غلامعلی شم آبادی (دوره کودکی (تولد تا شش سالگی)

بنده بخاطر فوت یکی از قوم خویشان که خیلی مومن و خداپرست بود آرزو داشتم اولین فرزندم پسر بدنیا بیاید و نام آن بزرگوار را برای او بگذارم و در این خصوص نیز نذر کرده بودم که به خواست خدا به آرزویم رسیدم و اولین فرزندم یعنی همان شهید به دنیا آمد و نام آن بزرگوار را که فریدون بود بر روی او گذاشتم و بعد از تولد ایشان نذری که کرده بودم را دادم و جشن مختصری گرفتیم . ایشان در خانواده ای سالم و مومن بزرگ شدند و بنده در دوران کودکی همیشه به او قرآن خواندن و نماز و واجبات دیگر را آموزش می دادم و مادرش نیز همیشه وی را به نماز خواندن و مسجد رفتن تشویق می کرد و همراه بنده همیشه به مساجد و مراسمات می آمد . در آن دوران دوستان و همبازی هایش : 1-عباس کمالی که در حال حاضر مشغول به کشاورزی در روستا می باشد. 2-سید حسن نعمتی که به شغل دبیری مشغول می باشد محل خدمتش در روستای محمد آباد همین روستا می باشد. 3-اسماعیل مظفریان که وی نیز معلم می باشد و در همین روستا می باشد .

دوره نوجوانی اول : ( شش تا یازده سالگی – دوره ابتدایی )

ایشان رابطه خوبی و بسیار نزدیکی با معلمین و اولیای مدرسه داشت و تمام معلمین از وی راضی بودند و او را دوست داشتند و همیشه او را به عنوان منظم ترین شاگرد می شناختند. رابطه او با کودکان دیگر و دوستان و همبازی هایش بسیار خوب بود و من هیچ وقت نشد که دعوای او را با یکی از همسن هایش و یا کودکان کوچکتر یا بزرگتر از خودش ببینم . و معمولاً اوقات فراغت خود را در آن موقع چون تلویزیون نبود و ایشان در مواقع فراغت درس می خواند و اگر کاری داشتم سعی می کرد در کارها به من کمک کند بعضی وقت ها نیز فوتبال بازی می کردند. و رفتارش با رفتار دیگر برادران و خواهرانش فرق داشت او بسیار صبور و مهربان بود و همیشه سعی در یاری کردن دیگر برادران داشت و همیشه آن ها را نصیحت می کرد .

دوره نوجوانی دوم :( یازده تا هجده سالگی – دوره راهنمایی و دبیرستان )

در این سنین شهید به تحصیل و کشاورزی مشغول بود. وضع درسی او بسیار عالی بود و مربیان رضایت خاصی از وی داشتند و نظر آن ها این بود که او درسش را ادامه دهد و به درجات بالاتری برسد و همیشه از من می خواستند که شهید را تا جایی که می توانستم یاری و کمک کنم تا ادامه تحصیل دهد . و در مواقع فراغت به ما در کارها کمک می کرد و اگر کاری هم نداشتیم به کارهای ورزشی می پرداخت . ایشان احترام خاصی به ما داشت و همیشه سعی می کرد احترام من و مادرش را نگه دارد و کاری نکند که ما عصبانی شویم و همیشه سعی می کرد برادر و خواهران کوچکترش از او ناراحت نشوند و آن ها را نصیحت و راهنمایی می کرد . و عکس العمل شهید نسبت به رفتار غیر منطقی خیلی ناراحت می شد و سعی می کرد تا جایی که می تواند آن ها را نصیحت و به راه راست هدایت کند و اگر در این امر موفق نمی شد سعی در برخورد با آن ها داشت. و به مواردی چون بی نظمی و رفتارهای غیر منطقی و بی احترامی نسبت به بزرگترها حساس بود و عصبانی می شد و سعی می کرد با اخلاق پسندیده آن ها را راهنمایی کند .

دوره جوانی (هجده سالگی تا ازدواج – دیپلم به بعد )

ایشان در این دوره مشغول تدریس بود و در اوقات بیکاری نیز به کار کشاورزی می پرداخت. و در این مدت هنوز به خدمت سربازی نرفته بود. جاذبه خاصی بین مردم داشت و مردم علاقه خاصی نسبت به وی داشتند و همیشه خاطر او را می خواستند خاطره بخصوصی در این رابطه ندارم ولی به خاطر علاقه ای که مردم داشتند در تشیع جنازه آن بزرگوار از روستاهای دور دست آمده بودند و بسیار با شکوه تشیع جنازه شد. و در برابر مشکلات صبر و ایستادگی می کرد و مشکلات را حل می کردند و همیشه می گفتند هر چی خواست خدا باشد همان می شود. از آرزوها و خواسته هایی که داشت موفقیت در درس و رسیدن به دانشگاه و بزرگترین آرزویش که همیشه بخاطر آن تلاش می کرد رسیدن به شغل مهندسی بود . ایشان دوست داشت در آینده مهندس شود و با این کار خود به میهن و مردم خدمتی کرده باشد که توانست با شهادت این خدمت را بکند .

اعتقادی و سیاسی :

ایشان اعتقاد خاصی نسبت به اهل بیت و ائمه اطهار داشت و همیشه سعی داشت ادامه دهنده راه اهل بیت باشد. و خیلی با معرفت و مهربان بود. ایشان فردی مخلص و خداپرست بود و در انجام فرائض الهی و عبادت همیشه سعی می کرد از دیگران پیشی بگیرد و همیشه روز خود را با عبادت و تلاوت قرآن شروع می کرد. و علاقه خاصی نیز به قرآن خواندن داشت و همیشه نماز و دیگر واجباتش را به موقع انجام می داد و در دعا و ذکر با خدا و اکثراً طلب آمرزش از خداوند متعال می نمود. شهید اخلاق بسیار خوبی داشت. خیلی با گذشت و صبور بود از اخلاص و صداقت خاصی برخوردار بود وقت شناس و مومن بود. ایشان همیشه در تظاهرات شرکت می کرد و با گفتار خود سعی در جذب مردم به سوی صحنه های جنگ می نمود. و علاقه خاصی به امام داشت حتی اولین کسی بود که عکس امام را به منزل آورد. و به فعالیت های علمی، فرهنگی و هنری شهید علاقه زیادی داشت ولی سعی می کرد خود در این مجالس شرکت کند و چیزی یاد بگیرد. او همیشه می گفت: که ما اهل جنگ نبودیم و این جنگ را دشمن شروع کرده است و ما باید در مقابل آن ها ایستادگی کنیم و نگذاریم که بر خانه و کاشانه ما هجوم آورند . اولین چیزی که باعث شد که به فکر رفتن به جبهه باشد این بود که ایشان احساس می کرد که دشمن با میهن ما تجاوز کرده طاقت نیاورد و او عقیده داشت که باید از مرز و بوم دفاع کرد و نگذاشت که دشمن به خاک ما تجاوز کند . و روحیه اش این طور بود که روحیه خاصی در وی ایجاد شده بود و هر وقت که از جبهه می آمد بسیار سر حال و خوشحال بود و همیشه از جنگ و دشمن سخن می گفت: و از دوستانش که چگونه در برابر دشمن ایستادگی می کند. و همیشه ما را توصیه به ادامه دادن راه شهدا و رزمندگان می نمود و با صحبت های خود سعی در جذب ما و دیگران به جبهه ی جنگ و دفاع از مرز و بوم داشت. آن بزرگوار به شهادت علاقه بسیار داشت و همیشه آرزوی شهادت می کرد و او همیشه ما را توصیه می کرد که ادامه دهنده راه شهدا باشیم.شهادت ایشان براثر حمله شیمیایی بود . چون او بزرگترین فرزند من بود و مشخص است که ناراحت شدم ولی با این همه چون می دانستم که در راه راست به شهادت رسیده است خوشحال بودم. ایشان فردی مومن و خداپرست بود و علاقه ی بیش از اندازه ای به اهل بیت و امامان داشت و از رویاهای صادقانه آن شهید قبولی به دانشگاه بود .

خاطره :

خاطره ای که از ایشان به یاد دارم این است که ایشان در این دوران علاقه خاصی به بنده و مادرش داشت یک روز که من در بیابان ناراحت شده بودم با او دعوا کردم و چند حرفی نیز به او گفتم ولی او سرش را به زمین انداخته و فقط می گفت پدر جان ناراحت نباشید چشم هرچی شما بخواهید انجام می دهم فقط شما خودتان را ناراحت نکنید که این خاطره همیشه در ذهنم است و از یادم نمی رود .

خاطره : خاطره ای که از این دوران به یاد دارم این بود که یک روز شهید با دیگر دوستانش قرار گذاشته بودند که جهت ماهیگیری به رودخانه بروند و چون فهمید که من کار دارم و باید او نیز به من کمک کند با متانت و مهربانی گفت : پدر من امروز می خواستم تا با بچه ها به ماهیگیری بروم ولی حالا که کار دارید می روم و به بچه ها می گویم که من نمی آیم و این یک خاطره ای بود که ایشان به خاطر بنده قول خودش را با بچه ها به هم زد و به من کمک کرد .

خاطره : زمانی دشمن به مرز و بوم ما حمله کرده بود یادم می آید فریدون نزد من آمد و از بنده اجازه رفتن به جبهه را خواست که بنده در جواب به او گفتم پسرم من زحمت زیادی برای تو کشیده ام تا تورا به این حد رسانده ام می خواهم همانگونه که آرزوی تو نیز هست می خواهم درس بخوانی و به آرزوی دیرینه خودت برسی در جواب می گفت: پدر آیا شما راضی می شوید که دشمن به خانه ما هجوم بیاورد و ما در خانه باشیم و کاری نکنیم شما اجازه بدهید من به جبهه بروم در عوض قول می دهم وقتی که موفق شدیم و دشمن را عقب راندیم درسم را نیز با پشتکاری بخوانم.

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.