ابوالفضل آذرمي
نام پدر : محمدباقر
دانشگاه : دانشگاه تهران
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : دبيري رياضي
مكان تولد : قاينات (خراسان جنوبي)
تاريخ تولد : 1344/01/30
تاريخ شهادت : 1367/03/23
خاطرات برادرشهید ابوالفضل آذرمی
تاريخ : 1387/02/29
راوي : برادر شهيد

شهید ابوالفضل آزرمی فرزند محمد باقر در خانواده‌ای مومن و متدین در روستای سده به دنیا آمد. از همان کوچکی برای انجام هر کاری از پدر و مادر اجازه می‌گرفت و بدون اجازه از آن‌ها از خانه بیرون نمی‌رفت. اخلاق نیکوی او زبانزد خاص و عام بود. معلمان همیشه از او راضی بودند. از نظر درسی شاگرد اول بود. نمازش را سر وقت می‌خواند و به قرآن خواندن علاقه‌ی زیادی داشت. پس از گذراندن دوره‌ی راهنمایی به دلیل نبودن رشته تحصیلی مورد نیاز (ریاضی فیزیک) عازم بیرجند شد و در دبیرستان دکتر علی شریعتی مشغول به تحصیل شد. پدر و مادرم خانه‌ای را برای او اجاره کردند تا بتواند راحت درس بخواند. همیشه به مادر سفارش می‌کرد برایم دعا کنید تا در درس‌هایم قبول شوم. شب‌ها تا دیر وقت بیدار بود و درس می‌خواند، با چراغ لمپا که باعث آزار بقیه نشود. با اینکه محل زندگی ما سده بود، ولی مادر بیشتر اوقات در بیرجند بود و کارهای خانه را انجام می‌داد تا باعث خوشحالی ابوالفضل گردد. در حالی که اولین سال تحصیلی متوسطه را پشت سر می‌گذاشت با مرگ ناگهانی پدر رو به رو شد که تاثیر زیادی بر روحیه‌اش گذاشت. از طرفی چون فرزند بزرگ (پسر) خانواده بود وظیفه‌ی بزرگی را بر عهده گرفت که همواره همراه مادر و برادران و خواهرانش بود. با توجه به نبود درآمد کافی، با تلاش فراوان موفق شد در رشته‌ی دبیری ریاضی دانشگاه تهران قبول و ادامه تحصیل دهد. ابوالفضل با توجه به وضعیت تحصیل و خرید کتب تحصیلی (دانشگاهی) و نبود درآمد کافی بارها با مشکل مواجه گردید که به بابا بزرگ و مادر بزرگش مراجعه می‌کرد و آن‌ها نیز کوتاهی نمی‌کردند. طبق گفته‌ی بابا بزرگ می‌گوید نیمه شب در عالم خواب صدای ناله به گوشم رسید، بیدار شدم دیدم مادر بزرگ گریه می‌کند و دائم ابوالفضل ابوالفضل می‌گوید. پرسیدم چرا این‌قدر ... گفت ابوالفضل حس عجیبی دارد و روحیه آن‌چنانی، با تمام مشکلات درسی خیلی نگران مادر و برادرانش و خواهرانش است. خدا همیشه و در همه حال نگهدارش باشد. در طول دوران دانشجویی ابوالفضل برادرش حسین مشغول به خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی در منطقه عملیاتی سومار بود. بعضی مرخصی‌های حسین که از منطقه عملیاتی برمی‌گشت و با مرخصی ابوالفضل یکی می‌شد. ابوالفضل همیشه از خاطرات جبهه سوال می‌کرد. آن‌چنان محو خدمت به نظام شده بود که ساعت‌ها با همدیگر می‌نشستیم (خانواده) و خاطرات جبهه را گوش می‌کردیم، چنان علاقه‌ای که انگار دیر می‌شود به جبهه برود. دیری نگذشت که آرزویش برآورده شد و در اولین مرحله از طرح 6 ماهه اعزام دانشجو به مناطق جنگی به صورت داوطلب به منطقه جنگی اعزام و در پادگان انبیاء شوشتر، لشکر 8 نجف، گردان رسول الله (ع)، گروهان امام حسین (ع) سپری نمود. پس از مرخصی در مرحله دومی که به منطقه اعزام گردید. از طریق لشکر 8 نجف دچار موج انفجار گردید و به پشت جبهه انتقال و در یکی از بیمارستان‌های مشهد بستری گردید که بعد از آن به خانه برگشت و پس از اتمام استراحت پزشکی به همراه برادرش که در منطقه عملیاتی مشغول به خدمت بود و به منطقه اعزام و در محل پادگان شوشتر، لشکر مربوطه از همدیگر جدا شده‌اند. از آن تاریخ به بعد هیچ‌گونه اطلاعی در دست نیست. پس از آن برادرم چندین نوبت به لشکر مربوطه مراجعه و حتی از طریق دانشگاه که هیچ‌گونه خبری به دست نیامد، تنها مدرکی که طی چند نوبت به دست آمد، برگ اعزام از لشکر مربوطه به منطقه عملیاتی بوده است. در آخرین نوبت که ابوالفضل به منطقه رفت دقیقا یادم هست، انگار خبر داشن که دیگر برنمی‌گردد. هرگز یادم نمی‌رود می‌گفت: برایم دعا کنید شهید شوم. چنان‌چه شهادت نصیبم گردید مادرم، برایم گریه نکنید، اشک نریزید، بر مظلومیت امام حسین(ع) گریه کنید. خواهران و برادرانم را به نماز و خواندن قرآن توصیه می‌کنم از شما می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشید. با اتحاد و همدلی نگذارید دشمن در شما نفوذ کند. خواهرم وصیت من به تو این است که حجابت را رعایت کن و همیشه و در هر حال پیرو راستین بانوی فداکار و گران‌قدر اسلام حضرت فاطمه زهرا (ع) باش. مادرم برای پیروزی انقلاب دعا کنید. در صفوف نماز جماعت شرکت نمایید. مادرم قرآن را پیوسته بخوان و برای سلامتی رزمندگان اسلام دعا کن. کتاب‌های درسی مرا در اختیار برادران و خواهران و دوستان قرار دهید تا از آن استفاده کنند. با همه ما (مادر، برادر، خواهر) خداحافظی کرد. انگار می‌داند. قرآن را زیارت کرد، دستانم را فشرد، لبخندی بر لبانش بود. مادر خداحافظ، برادران و خواهرانم خداحافظ. سال‌ها گذشت ولی از او خبری نبود مادرم همیشه از دوریش گریه می‌کرد. هر وقت از مدرسه می آمدیم همان‌طور گریه می‌کرد. این نوبت را ما کنارش نشستیم و گفتیم اگر شما گریه کنید ما هم می‌نشینیم و گریه می‌کنیم و به مدرسه نمی‌رویم. گریه کمتر شد ولی تمام نه، تا اینکه یک شب مادرم خواب می‌بیند که شخصی نورانی به او می‌گوید دیگر گریه نکن برو قرآن بخوان و برای فرزندت دعا کن. بعد از گذشت 5 سال دوری با وجود تمام نگرانی‌ها یک روز یکی در خانه‌ی ما را زد. در را باز کردیم دو تا مامور بودند (پاسگاه و انتظامی). گفتند شیرینی و گلاب آماده کنید برادرتان از اسارت برگشته و دارد می‌آید. مادر آن روز قائن بود نمی‌دانستیم او را چگونه مطلع کنیم. تا اینکه خبر را به مادر دادیم و در عین خوشحالی خبر اشتباه بود و اسیری بود از روستاهای اطراف. بار دیگر نگران شدیم تا اینکه در اسفند ماه 86 مراسم تشییع روح باشکوه فراوان برگزار گردید. افتخار بزرگیست که شهید در راه انقلاب داده‌ایم. امیدوارم در آن دنیا ما را مورد شفاعت قرار دهد. والسلام 1387/02/29

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.