شهيد محمد ابراهيمي در سوم خرداد سال 1333 ه.ش در خانوادهاي مذهبي و زحمتكش چشم به جهان گشود .هنوز پنج سالي ازتولد او نگذشته بود كه به يكباره دست تقدير روزگار خورشيد آسمان زندگياش را به تاريكي كشانيد و از نعمت داشتن پدر محرومش ساخت با اين حال ،محمد كوچك در برابر هجوم بيامان مشكلات و مصائب زندگي چون كوه ايستاد و در تنگناي خردكننده فقر و تنگدستي هرگز خم به ابرو نياورد .
شهيد دوران تحصيل ابتدايي را با وجود مشكلات فراوان دركنار مادر و سه برادر و سه خواهرش كه تامين قسمتي از هزينه زندگي آن ها نيز بر دوش او بود به پايان برد. محمدنوجوان كه يك لحظه سكون و توقف را بر خود جايز نميدانست با چوپاني و نيز خوشهچيني در مزارع درو شده گندم و جو،ضمن مهيا نمودن قوت خانواده مقدمات ادامه تحصيل خود را نيز فراهم ساخت.
محمد طي سال هاي دوم وسوم دبيرستان با داشتن درك صحيحي از اوضاع جامعه آن روز ،با مطالعه كتاب هاي ممنوع شده از سوي رژيم همواره بر آگاهي خويش ميافزود.
محمد تحصيلات شش ساله دبيرستان را نيز با موفقيت پشت سرگذاشت و توانست با سعي فراوان در زمره دانشآموزان ممتاز استان خراسان قرارگيرد اين نوجوان پرتلاش كه براي تحصيل علم و دانش حد معيني را متصور نبود با كار و مطالعه فراوان موفق شد ضمن قبولي دررشته راه وساختمان هزينه ادامه تحصيل خود را نيز فراهم سازد. مهندس شهيد در بدو ورود به دانشگاه فعاليت هاي مذهبي خود را وسعت بيشتري بخشيد و با شركت در جلسات مخفي و نيز تكثير و توزيع نوارهاي سخنراني حضرت امام در سنگر جديد مبارزه همه جانبهاي را عليه رژيم ستمشاهي آغاز نمود. او به واسطه استعداد فوق العادهاي كه داشت توانست قبل از اخذ مدرك فوق ديپلم مجدداً در كنكور سراسري شركت نموده و اين بار در رشته كاني شناسي دانشگاه ملي (شهيدبهشتي) پذيرفته شود. او خوشحال بود از اينكه ميتواند در سنگري ديگر و با حيطه عملي وسيعي به مبارزه خويش ادامه دهد.
در اواسط سال 56 شهيد بزرگوار وارد آزمايشگاه فني و مكانيك خاك وزارت راه و ترابري شد در محيط كوچك جديد سعي شهيد بر آن بود كه با روشن نمودن اذهان همكارانش نسبت به خيانت هاي رژيم حاكم سهم خويش را در پيشبرد نهضت اسلامي ايران ادا نمايد. به خاطر همين فعاليت ها بارها مورد تعقيب ماموران ساواك قرارگرفت كه هر بار توانست با زيركي خاصي از چنگ آنان بگريزد.
درتاريخ 57/11/12 بارها به هنگام ورود حضرت امام خميني(ره)به ميهن اسلامي ازطرف كميته استقبال به همراه جمع ديگري از برادران دانشجو عهدهدار مسئوليت انتظامات مراسم بهشت زهرا گرديد و در آستانه طلوع فجر انقلاب اسلامي در جريان تخليه باغ شاه و ديگر مراكز نظامي و نيز دفع حمله ساواكيها به راديو تلويزيون رشادت هاي بسياري را از خود نشان داد.
با به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن 57 و نياز سازمان ها و ادارات دولتي به وجود نيروهاي مؤمن و متعهد شهيد ابراهيمي دست به تاسيس انجمن اسلامي آزمايشگاه خاك تهران زد و از همان ابتداي كار فعاليت هاي فرهنگي خويش را آغاز نمود. او كه همواره گوش به فرمان ولي امر و پيشواي خود بود در تابستان 58 پس از پيام حضرت امام خميني(ره) مبني بر جهادسازندگي و كمك به كشاورزان در امرجمعآوري محصول از استراحت روزهاي جمعه نيز چشم ميپوشيد و به اتفاق ساير برادران در جاده دماوند- ساوه به جمع آوري محصول كشاورزي ميپرداخت با اين حال از تحصيلات دانشگاهي خود غافل نميشد .
شهيدكه در جريان انقلاب فرهنگي و حذف عناصر وابسته و غرب زده از صحنه دانشگاه حضور چشمگيري داشت در قضيه تسخير لانه جاسوسي آمريكا و شكلگيري انقلاب دوم نيز فعالانه حضور مييافت .
در تاريخ 59/6/31 بدنبال حمله دشمن بعثي به ميهن اسلامي و با توجه به درخواست كل ستاد مشترك نيروهاي مسلح از ادارات دولتي مهندس شهيد با سپردن وظيفه خود در سفارت به يكي از برادران دانشجو دست به تشكيل كارواني متشكل از 45 دستگاه خودرو سبك و نيمه سنگين زد و در روز نهم مهرماه 59 يعني درست 10 روز پس از آغاز جنگ خود را به دزفول رسانيد . او با كمترين امكانات و تنها با تكيه بر توان نيروهاي مؤمن و متعهدي كه در ستاد تداركاتي و تعميراتي شهيد موسي كلانتري گرد هم آورده بود توانست طي عملياتهاي ظفرمند فتح المبين و بيت المقدس با ارائه خدمات تداركاتي و تعميراتي به يگانهاي رزمي ارتش،سپاه و بسيج نقش مهمي در پيروزي هاي رزمندگان اسلام ايفا نمايد ،پس ازمرحله سوم عمليات بيت المقدس و آزادي خرمشهرشهيد ابراهيمي تكبير گويان وارد شهر شد و اولين نماز مغرب و عشاء را به امامت امام جمعه آبادان در مسجد جامع اين شهر اقامه كرد.
خصوصيات اين شهيد والا مقام همواره در مورد ترك رذايل اخلاقي چون تهمت و غيبت و غيره به اطرافيانش تذكر ميداد. طبقه كارگر و زحمتكش را دوست ميداشت و با آنان نشست و برخاست ميكرد .به مسئله نماز جماعت اهميت ويژهاي ميداد و در جبهه و پشت جبهه در برپايياش ميكوشيد.
شهيد در نامهاي به خانوادهاش چنين مينويسد: اگر در همين جا از من سؤال شود كه چه پيامي را بناداري براي مادرت بفرستي، ميگويم نه تنها براي دوري از فرزند بايد جان سوزاند، بلكه دلسوختگان ديگر را نيز بايد به استقامت دعوت نمود تا نمونهاي باشيم از براي تاريخ فرداي اسلام و مكتبمان.
شهيد مهندس ابراهيمي سرانجام در روز نهم خرداد ماه سال 61 پس از سال ها تلاش و مجاهدت در اثر اصابت گلوله خمپاره دشمن بعثي به خودروي او كربلايي شد و به ديدار معبود شتافت.