بسم الله الرحمن الرحیم
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»
کنار سنگر و لحظه های آخر من
سلام من به تو ای سر بلند مادر من
مادر مگو خلعت شادی که دوخت بر پسرم
که دوخت خلعت من، دست پاک رهبر من
مادر مگو مگو حجله کجا بود و نوعروس که بود
عروس اسلحه ام بود و حجله سنگر من
مادر مگو، مگو دست چه کس نقل بر سرم می ریخت
که ریخت بارش رگبار نقل بر سر من
کند اشاره امامم ز دور بر بدنم
که من حسینم و این است جسم اکبر من
سلام بر امام حسین(ع) و سلام بر آن لحظه ای که متولد شد و سلام بر آن لحظه ای که قیام کرد و پا به میدان نهاد و خونش ریخته شد و اسلام را نیرو داد و سلام بر امام امت ابراهیم خلیل الله و موسای فرعون کش و سلام بر عاشورا و شهیدان روز عاشورا از کربلای امام حسین(ع) تا کربلای خونبار ایران که با خون خود اسلام را زنده کردند. شهادت درسی است بسیار شیرین و فراموش نشدنی که از رهبر آزادگان امام حسین(ع) برای ما به ارث رسیده است و من هم این درس را از آموزگار بزرگم آموخته ام و این راه را آگاهانه انتخاب کرده ام.
به شما پدر و مادر و دوستان و برادرانم و همرزمان خود می گویم که با آگاهی و شناخت کامل می روم و باز هم می گویم «إلهِى رضاً بِقَضائِکَ و تَسلِیمًا لأمْرِکَ» و در بعد مادرم می بینم و می دانم که داغ من برایت سخت است اما مانند زینب(س) صبور باش و هر وقت خواستی گریه کنی مادر قاسم تازه داماد و مادر علی اکبر جوان را بیاد بیاور و باز هم صبر کن و از پدر و اقواممان و خویشاوندانم و دایی هایم باز می خواهم که صبور باشند و خدا را شکر کنند که این افتخاری نصیب شما شده است و از برادرانم می خواهم که همیشه در مساجد و مراسم مذهبی حضور داشته باشند و ادامه دهنگان راه شهیدان باشند و در فکر این دنیای فانی نباشند که آخرتی بدون پایان در پیش دارید برای رسیدن به سعادت همیشه گوش به فرمان امام عزیز باشید و خواهرانم نیز در آینده حزب اللهی باشند و در آخر از مردم حزب الله دشتی می خواهم که همین طور که تا به حال در مراسم و دعاها و کارهای خیر شرکت کرده اند و از کمک های خود به جنگ دریغ نکرده اند و همچنان ادامه بدهند. و از برادران عزیز بسیج می خواهم که مسجد را که سنگر است خالی نکنید و در دعاهای توسل و کمیل شرکت فعال داشته باشند و مردم عزیز را دعوت به خیر و آمدن به بسیج نمایید و از اهالی روستا عاجزانه می خواهم که به بزرگی خودشان اشتباهات ما را نادیده بگیرند و مرا حلال نمایید.
امیدوارم که شهادت من شما را مصمم تر نماید.
تو ای مادر مکن زاری که من اکنون بسی شادم
نمردم زنده می باشم بود رنج تو در یادم
همانا شیر پاک تو مرا جانباز پرورده
که جان خویش را در ره قرآن ز کف داده
پدر جانم مشو افسرده و غمگین
که من چون عاشقی در راه معشوقم جان دادم
برادر خواهرم دیگر مکن شیون مزن بر سر
که این است افتخار تو اگر بر خاک افتادم
خدایا ریشه کسانی که مردم را نسبت به سپاه پاسداران بدبین می کنند قطع بفرما.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مورخه 62/11/14 تکمیل شده 1363/10/13
عباس آفریدون