بسم الله الرحمن الرحيم

خدمت پدرگرامیم جناب آقای علی اسدی سلام علیکم

بعد از تقدیم عرض سلام سلامتی شما را از خدای بزرگ خواهان و خواستارم و امیدوارم این سلام گرم و صمیمانه را که با قلبی آکنده از مهر و محبت به سوی شما تقدیم می دارم پذیرا باشید به لطف و مرحمت خدای بزرگ حالم خوب است و نگرانی و ناراحتی ندارم و بسیار حالم خوب است. فعلا در ماهشهر هستیم و معلوم نیست که آینده کجا خواهیم رفت ولی الان نزدیک خالویم هستم و بچه های طلحه خیلی از آن ها پهلوی ما هستند یعنی همه بچه ها هستند. در گردان ما کسی از بچه های بلوک نیستد تنها بچه های همکلاسی خودم از اهرم هستند ولی همه قبلا یک جا هستیم خلاصه هیچ در فکر من نباشید. مادر عزیزم سلام حالتان چطور است ان شاءالله که حالتان خوب است و ناراحت نیستید تنها دل به امید خدا داشته باشید. ان شاءالله بزودی ماموریت تمام خواهد شد و من صحیح و سالم باز خواهم گشت به خدمت شما. راستی یادم رفت بگویم که باران با شما چه کرد خبرهایی بدی به گوش ما می رسد که خرابی زیاد بوده. خلاصه برایم بنویسید. برادرم مصطفی سلام چطوری امید است در حمایت خداوند بزرگ بوده باشید و از این که آن روز با من خداحافظی نکردی ناراحت نباشید. برادر جان در فکرش نباش همان خدایی که بوشهر بود این جا هم است پس در فکر نباشید ما که فعلا با تمام بچه ها پهلوی هم هستیم وهیچ خبری نیست. چون ناصر امیر یزدانی قرار است به مرخصی بیاید و فعلا پاکت نداشتیم با علی باز هر کدام در ورقه ای جداگانه نوشتیم و در یک پاکت گذاشتیم تا شما از وضع و حال ما با خبر شوید ان شاءالله جواب نامه را بدهید تا ناصر بیاورد. برادر جان خواهشمندم که به خانواده ات بیش تر توجه کن و این کینه و قساوت را کنار بگذار.

برادرم مسعود سلام چطوری حالت خوب کیف و سرحالی بارک الله درست را که خوب می خوانی ان شاءالله سال دیگز خوب درس بخوان تا قبول بشوی و به درس آسیه هم توجه بکن. خواهرم آسیه سلام حالت چطور است با درس و مشق چطوری ان شاءالله که درس را خوب بخوان. از قول من سلام مرتضی، زهره، مالک، خاتون، خالق، فاطمه خالویم، زن خالویم، مشهدی هاجر،مادر صادق، منور، طلعت، طوبا، صادق حسین شریفی، علی، ولی و خاله ام با دخترهای خاله و تمام اقوام و خویشان برسانید.

65/9/15