سيدمجيد اعتمادشيخ الاسلامي
نام پدر : محمدعلي
دانشگاه : علوم قضايي قم
مقطع تحصيلي : كارشناسي
مكان تولد : تويسركان (همدان)
تاريخ تولد : 1345
تاريخ شهادت : 1365/6/20
مكان شهادت : جزيره مجنون
عمليات : انصار
وصیت نامه شهید سید مجید اعتماد شیخ الاسلامی
تاريخ : 1365/06/18

بسم الله الرحمن الرحيم


سلام بر او كه حجت خدا در روى زمين است سلام بر مهدى موعود آقاى رزمندگان سلام بر تمامى انبياء و اولياء و شهدا راه خدا سلام بر خمينى كه چون باد خنكى بر پيكره شلاق خورده قرن به بردگى كشيده شده حاضر مي باشد سلام بر محضر پاكان سلام بر آيات عظام سلام بر بسيجي ها مخلصى كه يارى حسين(ع) را مي فهمند سلام بر آنها كه هدف دارند سلام بر مفقودان عمليات رمضان و والفجر هشت. سلام بر مستضعفين سلام بر سپاهيان آفريقا سلام بر آنها كه راه پاك حق را بسته اند و بى خستگى جلو مى روند. شكر خدا: كه خمينى را بما عطا كرد و ما نسل جوان را او داد خدايا با چه زبانى ترا شكر كنم اگر خمينى نبود اين فرزند زهرا اين انقلاب هم نبود. خدايا بما توفيق بده و امرش را بر چشم بگذاريم تا در آخرت خوشحال باشيم كه امر چنين رهبرى را به خيرهاى كثير رهنمون شده است اى امت قدر امام خود را بدانيد او كسى است كه در شهادت مصطفى فقط ميگويد. «انا لله و انا اليه راجعون» ولى از اين هيبت خيلى ناراحت مي شود از نور خدا است قدرش را بدانيد الان كه اينقدر در مورد وحدت تذكر مى دهد بدانيد كه اگر رعايت نكنيد پشيمان مى شويد.

آنهائي كه خيال مي كنند در راه خدا كار مي كنند اما وحدت را بر هم مي زنند مواظب اعمال خود باشند كه در خسران هستند راستى عده اى چقدر بايد جاهل باشند كه با اين همه علم ظاهرى مورد ملامت امام واقع شوند اى امام عزيز ما به تو قول مى دهيم كه تا برآورده شدن آرزوهاى مولايت و خودت همچنان برزميم تا راه كربلا و نجف باز شود و در زيارت حسين(ع) حاجاتمان را طلب كنيم. اى امام جان ما فداى يك لحظه عمر تو چون ما را زنده كردى. اى امام ما تو را از نزديك نديده ايم پيشانيت را از دور ميبوسيم و به اين بوسه افتخار ميكنیم. امام، قطع باد نفس هاى پليد آنهائى كه تو را دوست نميدارنند زيرا شهيدغفاری گفته كه دشمن خمينى كافر است اما ما عاشق امر توايم. خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.

انشاءالله كه توفيقمان دهى و دست عنايت را از سرمان برندارى به ما توفيق بدهى صادق باشيم. تو فرموده اى.

"جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا..."

"رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ."

"رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ. كَشْفَ ضُرِّي وَ النَّظَرَ فِي أَمْرِي"

اى خدا جان اگر تو مرا دوست نداشته باشى به چه چيز خودم را دلخوش كنم اگر تو مرا قبول نكنى چه خاكى بر سرم بريزم چگونه در حضور تو بتوانم بر پاهايم بايستم چگونه لب به تكلم باز كنم تو را به حسينت قسم از تقصيرات من بگذر عمرى ظلم به تو و به مردم تو و به خودم كردم توفيق بده تا حقوق تو و مردم و نفسم را ادا كنم توفيق بده تا نفس مطمئن پيدا كنم و هميشه در محضر تو باشم اى خدا توفيق بدهد تا مثل آن بندگان عاشقت كه اهل مغفرت بودند باشم مخلصانه در راهت تلاش كنم و به نعمت هاى تو قانع باشم به من توفيق بده لياقت بسيجى بودن را داشته باشم. خدا جان اگر تو از بنده اى راضى نباشى ولى بزرگترين مقام هاى دنيوى آن شخص را احترام كنم چه فايده خواهد داشت زيرا اين دنيا و اين كوره خورشيد ابتداى يك خط بى منتها است. و آنچه مهم است غير دنيا است و عاقل مسلما به خاطر اين ابتداى خط خودش را بيچاره نمى كنند. البته عقل وقتى به اينجا مى رسد كه معاد را فهميده باشد. و مرگ برايش حل شده باشد. خدا جان بما توفيق بده با تو هميشه راز و نياز داشته باشيم سلام بر خانواده هاى شهدا سلام گرم بر فرزندان كوچك شهدا سلام بر تمامى بندگان خدا سلام بر آنها كه خدا رحمتشان مى كند .

"رَحِمَ اللّهُ اِمْرَاً عَلِمَ مِن أینَ وَفی أینَ وَ إلی أینَ" على (عليه السلام)

سلام بر شهيدان كه شهيد زندگى كردند تا شهيد شوند سلام بر آنها كه خدا در شهادت عزيزان صبر جميل و اجر جزيل به آنها عطا مى كند. سلام بر آنها كه همواره قائد المستضعفين است او كه با مهدى (عجل الله) ارتباط دارد سلام بر او كه صديق است صالح است سلام بر رهبر كه خداوند عشق او را در قلب كوچك من جاى داد و آن را دريا گونه كرد. سلام بر شما پدر و مادر عزيزم سلام بر تو برادرم و شما خواهرانم كه صبر خواهيد كرد. هر چند كه ارتباط قلبى را خداوند در خانواده بين افراد قرار مى دهد اما كلام معصوم فرمود.

"إِنَّمَا الدُّنْيَا دَارُ مَجَازٍوَالاخِرَةُ دَارُ قَرَارٍ"

اگر مادر خانه اى اجاره نشين باشيم و مشغول ساختن خانه اى براى خودمان جهت سكونت باشيم چه شوقى داريم كه آن خانه زود تر ساخته شود تا اين دار مجاز را رها و در آن دار ديگر قرار بگيريم. حال اگر دار قرار ما خراب باشد و مهلت خروج از دار مجاز به سر آمده باشد با چه حالتى ترك دار مجاز خواهيم كرد. و در چه حالتى به دار قرار خواهيم رفت.

آيه الله حائرى: اگر كسى در حال تنفر از رفتن برود اين عين سقوط است اما اگر در حال شوق به رفتن بماند اين عشق او را مي سوزد و مي سازد تا چه رسد به اينكه شوق برود در حال اين انتقال اگر دار قرار خيلى خراب باشد يا چيزى از آن ساخته باشيم در آنجا هم كه برويم چون ديگر مصالحى نيست نمى توانيم بسازيم ولى اگر نقص كوچكى در كار ما باشد جبران مى شود. منظور اين است كه وقتى شما بين دو دار باشيم همتتان و عشقتان را در آن دار آخرت و قرار صرف مى كنيد و صرف هم و غم را در دار مجاز نقص عقل خواهيد دانست لذا كه فرموده اند

«اَلعَقلُ مَا اكتَسَبَ بِهِ الجِنان وَ ما عَبدُ بِهِ الرَّحمَنُ»

قال المعصوم «وفَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ»

اين مثال براى نزديك شدن ذهن بود ليكن در حركت از دار مجاز دنيا به دار قرار آخرت تفاوت است كه به دو بعدى بودن انسان بر مى گردد جسم و روح اصل انسان و اصالت انسان به روح او بستگى دارد و اين جسم مركب است تفاوت در اين تغيير منزل اين است كه آن بعد اصيل انسان يعنى روح او از دار مجاز به دار قرار مى رود و جسم او كه توان ندارد از پلى ميافتد زيرا توان حركت همپاى روح را ندارد چنانكه در ارسال سفينه به فضا قسمت هاى پايينى كه مخازن سوخت هستند بعد از اينكه كارشان تمام شد مى افتند تا آن قسمت اصلى به هدف برسد. مسئله اينجاست كه همانطور كه فرزندى از دبيرستان فارغ التحصيل مى شود و مى خواهد به دانشگاه برود از خانواده دور مى شود همان طور كه در آنجا خانواده بايد ناراحت او نباشند و خوشحال باشند در اينجا هم همين طور است امام فرموده شهادت هديه اى است الهى براى كساني كه لايق باشند. همين جنبه براى كسب آرامش قلبى جهت خانواده هاى شهدا كافى است. پس كسى كه در دانشگاه شهادت فارغ التحصيل مى شود و مى رود و ما از آن به بعد او را به چشم ظاهر نمى بينيم دال بر عدم او نيست اگر براى ما واقعا يقين شود كه مرگ عدم نيست بغير از ضرورت عاطفى كه آن هم از عجايب خلقت است براى شهيد نبايد خيلى ناراحت باشيم.

ببينيد خداوند ستار انسانها را روى زمين آورد تا شايسته ها را بعد از جريان فريب خوردن آدم جدا كند و مجددا به نزد خود ببرد لذا است كه در حديث قدسى آمده ... مَن عِشقَهُ قَتَلَهُ تاخدا عاشق بنده اى نباشد او را به جوار خود نمى برد اين عبارت قتله را اينجور تعبير مى كنيم كه بند جسم را از بال روح او مى گشايم.

تا او بنزدم بيايد بنزد حسين بيايد. پس خداوند به عبادش هديه مى دهد كه اين هديه وجه الله است وقتى سرو كار بنده اى به خالقش افتاد چرا بقيه غصه او را بخورند. اگر دنيا دار بقا بود كسى كه فنا مى شد غصه داشت و جاى غصه بود اما اينكه كسى به نحوى كه مورد عنايت رب باشد شهادت در طى راه منتهى بوجه رب قدم بر اند غصه ندارد.

بله "وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ"

كجا بوديم كه گوشمان را صداى حقى نوازش دهد و فطرتمان آرامش يابد غير از حضور قرآن و عترت قال رسول "إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ الثَّقلين كِتابَ اللهِ، وعِترتي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا"بعدى .

قرآن يكبار قبل از حركت از منطقه اى به منطقه ديگر فرمود« إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» بهشت آنجاست كه حسين دارد. و در زير آتش دشمن فرمود «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» اى خدا جان ما كجا يارى كردن حسين كجا ما كجا مهدى كجا خدا يا خودت توفيق دادى حسين حسين كجا كنيم خودت هم اين نعمت را حفظ كن بما توفيق بده در هر لحظه كه تلاش مى كنيم و نفس مى كشيم بياد داشته باشيم كه روى كره زمين هستيم و اين كره در مدارش مى چرخد "وَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ" و اين كره دنيا است و وراء آن را و اين منظومه و كهكشان را ما درك كرده ايم يعنى وراء جسم را ...

خدا به ما توفيق دهد تا به اين وراء بيشتر فكر كنيم و با آن انس بگيريم همانطور كه ما را از اسفل السافلين شاهنشاهى و طاغوتى و شيطانى نجات داد و به اعلى عليين عشق خداوندى با مقدمه ولايت فقيه هدايت نمود.

اللهم وفقا له اتحب و ترضى

اعوذ با الله من الشيطان الرجيم

إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ

مرگ حق است زيباترين مرگها شهادت است در اين قسمت سه موضوع را ذكر مى كنم 1- فهم شهادت 2- نوع بودن ما در آخرت 3- آمادگى براى نوع بودن خاص و مطلوب - كه جمعا در ذيل مطالب زير مى آيد .

تمام انسانها در محدوده اى از زمان در كره زمين زنده اند بعد كه مهلت بسر آمد مى ميرند و اصالت وجودى شان از كره رخت بر مى بندد و به جاى ديگر مى رود يك عدد افرادى با معرفت پيدا مى شوند و هدف اين خلقت را مى فهمند و به خالق آن معرفت پيدا مى كنند همانها كه آيت الله حائرى مى گويد دنيا برايشان كوچك مى شود اين كوچكى را كسى درك مى كند كه روحش بزرگ باشد از فقط زير پايش را نمى بيند بلكه اطراف را هم مى بيند و نزديك و كوچك مى بيند و بهتر از ديگر افراد در محيط سير مى كند از راه رفتن خسته نمى شود . او در حال راه رفتن ابرها را هم مى بيند لطافت هوا را هم استشمام مى كند متوجه خورشيدهم هست . ما فقط كاهش و افزايش نور را مى بينيم او طلوع و غروب را مى بيند و درك مى كند و زيبائيش او را به وجد مى آورد شايد روحش چنان بزرگ شود كه احساس كند همراه كره زمين در منظومه در حال چرخش است چنين شخصى قابل تامل است . در وجود او چه است كه او را چنين كرده و چنين دنيا برايش تنگ شده او آخرت دنيا برايش حقير است كسى كه اعمال صالح دارد هر چند برسنش افزوده شود به شباب واقعى نزديك مى شود براى او سفيدى مو علامت جوانى است نه آن كسى كه با مرگ بر مست مى آورد اوست كه طالب مرگ است و مرگ براى چنين كسى حياط است و كسى كه با مرگ جان از دست مى دهد (جان مادريش را ) مسلما فنا مى شود و بايد ترس از مرگ يا بعلت ترس از مجازات است يا بعلت ترس از دست دادن محبوب هاى دنيوى است يا بعلت ترس از قيامت بعلت جهالت ماست به آخرت والا يك چيز ضرورى و طبيعى است ترس از مجازات هم به خاطر اعمال زشت و گناه است. كه سير آنها به او مى رسند . اما ترس براى از دست دادن بتها خيلى منفور است.

آن ترس از مرگ بايد در انسان موجب بيدارى شود و مرگ را بفهمد و بشناسد تا ترسش تبديل به يقين شود.

انسانها الان 2 دسته اند يك دسته مرده ها و يك دسته زنده ها عمرشان محدود است اگر عمر مفيد را 50 سال حساب كنيم و خوابها و ساعات مفيد را خارج كنيم مفيدش چقدر مى شود كم است و پايان يك نقطه كوچك كه اولش تولد بود اگر لحظات عمر را چنين حساب كنيم و روى محور زمان در نظر بگيريم با كار ثانيه ها محور در حال طى شدن است و رو به ختم است و بالاخره در پايان نقطه حيات دنيا ختم مى شود. با توجه به اين شايد مقدارى با توجه بيشترى روزگار را طى كنيم و اين فهم را در جلوگيرى از تضييع وقت موثر باشد. اما خارج از نقطه يا مثبت بينهايت است و يا منفى بى نهايت اگر اولى بود زهى سعادت و اگر منفى بود بايد خيلى مواظب هم بود زيرا امثال شريعتمدارى چون به اصول دين يقين ندارد دچار سقوط شديد منفى بي نهايتى مى شوند يا بدتر از آن شيخ على طهرانى كه آخر كارشان نفاق علنى است.

خداوند در قرآن فرموده وائمه فرموده اند كه دنيا معبر است اما چون تعلق به دنيا داريم اين لذت فانى را به لذت باقى آخرت ترجيح مى دهيم لذا رهايى از قيد اين تعلق بى ارزش بر ايمان سخت است و بهتر است اول خودمان اين بت شيشه اى حب دنيا را خرد كنيم و تعلق هاى مانع از وصال را بشكنيم وقتى خودمان شكستيم بعدا به آن رو نخواهيم آورد وقتى آخرت را هدف قرار داديم. كسيكه توجه به پاسخ صحيح دادن به سوالات دارد متوجه كار اصلى است و بدانچه در اطرافش هست كه او را از پاسخ صحيح دور مى كند پرهيز و به عوامل مثبت چنگ ميزند.

بى اعتنايى انسان معتقد به معاد در مطلب "عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ"جلوه مى كند مطالب ديگر طبيعى بودن حركت تكاملى در تمام مراحل يعنى با فشار و عوامل ساختگى و خيالات نمى شود به حقايق رسيد. فرموده اند "وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا" شايد علت اين طبيعى بودن نظرى بودن تكامل است مثلا ما در فلان مسئله ما ضعف داريم و بايد آن را قوى كنيم بايد فشار براى تقويت (تلاش صحيح) روى نكات ريز دقت كنيم. مثلا هر وجودى را ضرورتى است يكى از علل عدم تلاش عدم درك ضرورت است زيرا از عوامل توليد انگيزه و تقويت آن علم به ضرورت است . "الإسلامُ يَعلو ولا يُعلى عَلَيهِ"و تمام آنچه اسلام دارد نور است.

در اشاره به اول مطلب كه آن سه موضوع ذكر شد ادامه مى دهيم. وقتى مفهوم شهادت را انتخاب خواهيم كرد و بر ايمان لذت بخش خواهد بود ان شاءالله و در هر حال شهادت پيوسته احساس يك جهش بسمت كمال را خواهيم داشت. اما بايد روى نحوه بود تلاش می كنيم درجات موضوع مهمى است يكى در بهشت است يكى در نزد على اكبر است و بهشت برايش و حور العين معنا ندارد فكر مى كنم بودن ها طبق سنخيت هاست آنكه با حسن سنخيت دارد با اوست . لذا بايد تلاش كنيم كه سنخيت پيدا كنيم كه سنخيت پيدا كنيم با محبان خدا و اين خيلى سخت است و خيلى جهاد اكبر مى خواهد جهاد با كفار با آن همه اهميتش جهاد اصغر است لذا جهاد با نفس بايد خيلى مهم و سخت باشد. خوشا آنان كه در {...} مى شود زيرا نه در قاموس انسان راه ندارد بايد عزم كرد" فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ""الْيَوْمَ عَمَلٌ وَلَا حِسَابَ وَغَداً حِسَابٌ وَلَا عَمَلَ".

اما قسمت سوم آن سه مورد "وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا". بايد جهاد كرد تا بر اثر تمرين عشق به شهادت در ما حاصل شود و خدا راه كمال را به مانشان دهد گر مرد رهى ميان خون بايد رفت بايد در ميدان عزم و رزم تلاش كرد تا خداوند قابليت را كه در ما ديد خودش دست ما را بگيرد و مى كشد . بايد ايمان قلبى بر اثر آن هدايت به سبيل در ما بيدار شود . اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ". بهترين وصيتنامه (كتاب عشق به شهادت نوشته آقاى حائرى ) است آن را بخوانيد اگر شهيدى وصيتنامه ننوشته بود بدانيد كه خود شهادت او وصيتى است براى ساكن ها كه برخيزند.

تحليل سياسى

سياست عين ديانت است و ديانت ما عين سياست همين كلام است كه مجتهد اعلام ما رهبر ما خمينى عزيز اين ولايت فقيه ما را بما مى شناساند و صحبت هاى او را در روز غدير سال 65 بر ما واضح مى كند كه بر ولايت تاكيد مى كرد. امام فرمود كه (به اين مضمون) آمريكاييها در صدد بر آمده اند بدانند در ايران چه خبر است در حاليكه اينها نمى توانند مسائل را بفهمند معنويات را بفهمند متاسفانه چند نفر موجود پست مثل ريگان زمين را بهم ريخته اند و با شيطانك پول و شهوت پرستشان حقايق را خراب و وارونه كرده اند. اصلا ريگان و حتى مغزهايى كه در كاخ هاى آنها هستند ارزشى ندارند كه ما بخواهيم برايشان قايل شويم. جرج بوش و فلان وبهمان مينشينند خواب خرگوشى ميبينند . ان شاء الله بسيجى ها بعد از فتح كربلا - فتح قدس - فتح مكه كه سراغ همه اين شيطانك ها خواهند رفت تا افكار پاك از اشتغال بفكر پيرامون نبرد با اينها آزاد شود و بتوانند در آيات خداوندى تلاش كمتر علم اسلامى را پياده كنند و {...}بر ما باد بكلمه توحيد و توحيد كلمه كه امام زياد سفارش مى كند. ان شاءالله كه ما سربازهاى خوب براى اسلام در جبهه و حوزه و دانشگاه و مدرسه و پايگاه و مسجد باشيم و با سلاح توپ و كتاب و دفتر و مسلسل خوب بجنگيم. چند نكته 1- ما نبوديم و آواره شديم و از هيچ به انسان تبديل شديم مگر مى شود خالقى نداشته باشيم مگر ما چه بوده ايم كه حالا با رفتن از دنيا آن را از دست بدهيم. از طرف ديگر امكان دارد مثل حضرت محمد(ص) و مثل ساير معصومين اينها فنا داشته باشند.

مواظب باشيم در جهاد حربه شيطان اين است كه ما را از فنا بترساند اصلا هميشه حربه اش ترساندن براى مبادا از دست دادنى است كه حقيقت ندارد. بدانيم كه مرگ ما رفتن از مرحله اى به مرحله اى است همان خدايى كه احساس بودن را بما داده براى ما فنا در نظر گرفته 2- در مورد" عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ "كوچك شدن محيط و استفاده بهتر از زمان ومكان درست قالب توفيق ريخته مى شود و در توفيق قرآئت قرآن و ريخته مى شود در توفيق به آرامش خاطر جلوه مى كند شايد پيش آمده باشد كه در عين حاليكه توى خانه ات هستى فكرت اطرافت را مى فهمد اما گاهى در محيط گم مى شوى اين دو خيلى مسئله است يكى از علائم رشد روح احساس سرور است چهره گشاد غير ساختگى است كه نتيجه حل شدن مسايل براى ذهن است.

الهى الهى حتى الظهور المهدى احفظ لنا الخمينى والسلام

یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین اجْعَلْ قُوَّتِی فِی طَاعَتِکَ

سه شنبه 18/6/65 سرباز خمينى سيد مجيد اعتماد شيخ الاسلامى



بسم الله الرحمن الرحيم

اعوذ با لله من همزات الشياطين الحمد لله رب العالمين اعوذ با الله من الشيطان الرجيم ولكل امه اجل فاذا جاء اجلهم لا يستا خرون ساعه و لا يستقدمون .

و لا تحسبن الذين قتلو ا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

الله ولى الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياء هم الطاغوت يخرجونهم من النور الى الضلمات اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون الهم انطق فى با الهدى - رب اشرح صدرى و يسرلى امرى و احلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى .

خدايا اكنون كه بدين كار بزرگم مامور فرمودى پس شرح صدرم عطا فرما و كار مرا آسان كن و عقده را از زبانم بگشايى تا مردم سخنم را خوش فهم كرده و بپذيرند .

اشهد ان لا اله الا الله و لا شريك له و اشهد ان محمد ا عبده و رسوله محمد ا رسول الله و الذين معه اشدا ء على الكفار رحما بينهم - الله اكبر - والحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا الله .

با الله يا من له الدنيا و الاخره ارحم من ليس له الدنيا و الاخره .

شهادت مى دهم خدايى بجز خداى يكتا نيست يكتاست و شريكى ندارد و شهادت مى دهم كه محمد (ص) بنده و فرستاده او است - محمدى كه خداوند فرموده اگر او نبود افلاك را نمى آفريدم در اينجا مى خوانيم محمد بنده خداست و فرستاده اوست بار خداوندا همه مسلمين را چنان هدايت نما كه بنده واقعى تو باشند زيرا بندگى تا نباشد انسان رسالت را نمى تواند به خوبى بر عهده بگيرد حمد مخصوص خداوند الرحمن و الرحيم است سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر

قلم در بين انگشتانم حبس شده و تلاش مى كنم كه وظيفه خودش را به احسن وجه انجام دهد . اما خدايا هر چه شكر بگويم در قبال عظمت تو و جلال تو حتى در زير قوى ترين ذره بين ها به اندازه نقطه اى ارزش ندارد زبان از تو فكر و انديشه از تو روح از تو چشم از تو مغز هديه تو و دست و اعصاب همه از تو پس هيچ چيزى به من تعلق ندارد كه بخواهيم پيرامون آن سخنى بنويسم . (انا لله و انا اليه راجعون ) اگر بخواهيم در مورد آنچه عطا نموده اى اظهار نظرى كنم تنها به جهت نادانى ام مى باشد زيرا عظمت تو را و خلقت تو را شايسته نيست كه چنين زبانهاى الكنى بر قلم تحميل كند كه بنگارد . تنها ميتوان شكر خدا را كرد كه ما را به اين خير هدايت نمود كه به دانشگاه حسينى راه بيابيم .

سپاس خداوند ى را كه ما را هدايت كرد و از شيطان رجيم و شيطانك ها و شيطان بزرگ رهانيد سپاس خداوند ى كه ما را با بندگان خاص خودش آشنا كرد حمد از آن خداوندى است كه غفور است و رحمان است و ثواب است حمد از آن خداوند ايست كه امت ما را منت گذارد و بيدارى بخشيد . سپاس خداوند ى را است كه به ما توفيق داد حسين زمان را نصرت كنيم . شكر مخصوص بر درگاه خداوندى شايسته است كه ما را در چنين برهه ايى از زمان زندگى بخشيد و بر ما منت گذارد كه بندگى او را حداقل درك كنيم بيكران بر خداوند ى كه شياطين را با سنگهاى آسمانى مى فرمايد سپاس خداوندى را كه غايه آمال عارفين است غياث المستغيثين است و همه كمال ها از اوست و او اكمل است سپاس خداوند زيرا كه همه نامهاى نيكو متعلق به اوست سپاس خداوند زيرا كه به ما زبان داد تا شكر نعمتهايش را قادر بر الحمد لله گفتن باشيم شكر خداوند زيرا كه ما قاصريم كه با زبان الكنمان وصف كنيم صفات خداوندى اش را الله نور السموات و الارض - هوالذى خلقكم ثم رزقكم ثم بينكم ثم يحييكم هل من شركائكم من يفعل ذالكم . خداوندا تو مى دانى كه در اين دانشگاه موضوع شهادت براى همه شاگردان حل شده و همه آن را در ك كرده اند اما براى تو جيه بيشتر است اينك بر ما فرض است كه چند كلمه اى مزاحم حزب الله شويم .

برادران و خواهران پدران و مادران خداوند توفيق بدارد شما را و همگيتان را تاييد كند كه دست وحدت با هم و دست بيعت با حسين هاى مكرر زمان داد ه ايد و دين خدا را نصرت مى كنيد خوشحال باشيد كه وعده خدا حق است كه ان تنصرا لله ينصر كم و يثبت اقدامكم هنگامى كه پا به عرصه وجود مى گذارد همراه با تولد گريه مى كند شنيده شده كه گفته اند شايد از اينكه از دنياى رحم مادر خارج ميشود گريه مى كند اما اين كودك بعلت جهلش نسبت به دنيا ست كه مى گريد ولى ما كه در اين دنيا هستيم زياد در مورد آخرت شنيده ايم و بايد به اين يقين رسيده باشيم كه مرگ براى انسان (خروج از عالم فانى ) شبيه به متولد شدن كودك است مصاديق اين موضوع را مى توان در صورت جستجو دريافت - قال المعصوم الناس نيام اذا ما توا شبهو ا مردم خوابند پس هنگامى كه بميرند بيدار مى شوند بله همزمان با موت ظاهرى است كه روح از زندان خارج مى شود سوى آن اصل خويش پرواز مى كند حال چه بهتر كه اين موت در قالبى زيبا بنام شهادت فى سبيل الله ريخته شود و با اين قالب شكل بگيرد . بهتر ين مرگها شهادت در راه خداست امام امت جمله اى فرموده ( اگر نفس خودتان را تطهير كرديد اگر اعمال خودتان را با قرآن كريم وفق داديد اگر اخلاقتان را اخلاق قرآن كرديد اگر نفس خودتان را تصفيه كرديد باكى از هيچ چيز نداشته باشيد . )

تفكر در اين جمله امام ما را از بيان واضحات مستغنى مى كند زيرا حقيقت واضح است و اگر اصلاح نباشيم خودمان ضرر مى كنيم .

قد تبين الرشد من الغى فمن يكفر با الطاغوت و يومن با الله فقد استعصا بالعروة الوثقى لانفصام لها و الله سميع عليم . و هنگامى كه اتصال به حبل الله المتين بر قرار شود ديگر چرا اصولا از چيزى بهراسيم هراسها براى از دست دادن هاست وقتى همه چيز را تحت اراده و قدرت خدا بدانيم و يقين به اين عقيده پيدا كنيم بدانيم كه مالك همه آنچه وجود دارد خداست و ما هيچ نداريم چرا بهراسيم وقتى خدا را قادر مطلق بدانيم و ارتباطمان بر قرار باشد و بنده خدا باشيم ترس معنا ندارد حتى اگر موضوع جان در ميان باشه در قبال جانان مطرح نخواهد بود .

تا آنجا كه امام امت ما فرمود ه اند شهادت قاموسى است كه در آن واژه وحشت نيست لكن از عظمت خداوند ما بايد خوف داشته باشيم و خوف از اينكه خوب بندگى نكرد ه باشيم خوف از اينكه وظايفمان را خوب انجام نداده باشيم . خداوند توفيق دهد كه بر وظايفمان هشيار و عامل باشيم تا اگر بهشتى شديم بر لحظاتى كه در دنيا در حال فاتهم من الدنيا ساعه مرت من غير ذكر الله اما ذكر خداوند ى همان قرآن صرف و با ذكر خشك خالى نيست بودند كسانى كه عمرى نماز شب خواندند و آخر كار تير بر جنازه سربازان خدا انداخته اند مواظب باشيم كه خطا نرويم از امام جلو نزنيم سخن كسانى را كه بر ما ولايت دارند درك كنيم تا نظم بر قرار شود اگر بخواهيم به عبارت على (ع) واوصيكم بتقوى الله و نظم امركم عمل كنيم بايد بدانيم كه برايمان گفته اند اطيعو ا لله و اطيعوا لرسول و اولى الامر منكم امروزه بايد هر كسى خودش را كنترل كند و واقعا در اعمالش شرك و ريا نباشد . براى خدا عمل كند زهى سعادت اما اگر خود راى شويم چند نفر را دور خودمان جمع كرديم و شروع به نوشتن قطع نامه و اساسنامه كرديم يا اصلا قطع نامه هم ننوشتيم زبانا (بطور زبانى ) به امرى تصميم گرفتيم بدانيم كه همان منافقانى كه مى گويند ما هستيم مواظب باشيم كه مبادا بشويم جز خوارج مواظب باشيم مبادا بر على زمان منتظرى نستوه فقيه عالى مقام ايده الله تعالى فى الدارين خداى نا كرده شمشير نا جوانمرد انه بكشيم كه اگر چنين كنيم ظالمانى بر ما مسلط خواهند شد و روزگارمان را تباه خواهند كرد . چنانكه در زمان حضرت على (ع) مردم غفلت دامنگير شان شد و بعد به بيچارگى افتادند و ظالمان بر آنها تسلط يافتند امت حزب الله فكر كنيد چه بوده ايد و چه شده ايد شما چه باعث شد كه ملت شاه دوست ايران ملت حزب الله شد امت حزب الله فكر كنيد چه بوديد چه شديد شما بايد خيلى در درگاه خداوند لفظا و عملا شاكر باشيد بحمدالله عملا نشان داده ايد امابه اخلاقيات اهميت دهيد به تعليم و تعلم احكام اهميت دهيد و اعتقادات را بررسى كنيد خلاصه سعى كنيد مسلمان شناسنامه اى نباشيد هر چند خود را در اين صورت راضى نگهداريد اما ضرر كرده ايد اى امت حزب الله به امام امت وفا دار باشيد و به اميد امام و امت منتظرى آيت حق وفا دار باشيد مبادا شيطانهاى انسى و جنى شما را فريب دهد و دلسردتان كند . ثابت قدم باشيد زيرا (ان و عدالله حق ) و ان الله لا يخلف الميعاد كه نصر من الله و فتح قريب امام نصرت خداوندى بهمين سادگى حاصل نمى شود .

تلاش معنوى مى خواهد اتصالات معنوى مى خواهد دعا مى خواهد مقدمه مى خواهد راز و نياز مى خواهد شب زنده دارى مى خواهد و اينها همه خلوص مى خواهد اگر اين موارد را درك كرديد پيروزيم اگر اين موارد را رعايت كرديم پيروزيم در غير اين صورت بايد وجودمان را تصفيه كنيم اول آماده شويم و بعد حركت كنيم .

به اميد رهايى كربلا سيد مجيد اعتماد شيخ الاسلامى 65/06/18

ختم كلام

پدر جان اگر فرزند خوب و مطيعى برايت نبودم به بزرگوارى خودت مرا ببخش تا خدا هم از من راضى باشد زيرا خداوند در قرآن موارد زيادى در مورد شما سفارش كرده است مادر جان دعاى خيرت خيلى جاى تشكر دارد هيچ فرزندى نمى تواند جبران زحمات والدين را خصوصا مادر را بنمايد مادر جان شما خيلى برايم زحمت كشيدى و من نمى توانم جبران كنم خداى شهدا اجرت بدهد.

ان شاءالله شما در قيامت سرافراز هستيد و با حسين و فاطمه نزديك تر فقط از شما مى خواهم دعاى امام رزمنده ها اسرا و مجروحين كنيد و فرزندان شهدا را فراموش نكنيد و ثابت و خوشحال و استوار باشيد كه آخرت نزديك است و هر كه مناعتش نيكو ست بايد خوشحال باشد و شما فرزندتان را هديه كرديد ان شاءالله خدا قبول كند كلا ناراحتى براى از دست دادن هاست. اما با شهدت وعده هاى خداوندى مي رسد چرا ناراحت شده ايد غم چرا مبادا فقدان كدام است بايد اشك شوق ريخت بر سعادت. هر چند امروز لياقت شهادت را نداريم و خداوند رحيم است و حسين(ع) حبل الله. ان شاءالله هر چه زودتر دشمنان به عروة الوثقى برسد و پيدا كنيم سعادت.

پدر جان مادرجان اگر خداوند توفيق داد من كه به خدا راضى نيستم و مشتاقم زيرا فرصتى غنيمتى تر از اين بدست نمى آيد.

و اما تو برادر عزيزم خيلى بر من حق دارى من دير برادرى تو را درك كردم ولى باز خوشحالم خودت هم مى دانى لذا برايم دعا كن. خداوند ان شاءالله دعايت را مستجاب كند ان شاالله بديهايى كه از من ديده اى مى بخشى و در عوض از خدا براى برادرت طلب مغفرت مى كنى من از خدا مى خواهم كه پاسدار اسلام و طالب دين باشى ان شاءالله كه در تمام زندگى موفق باشى و فرزند خوبى براى پدر و مادر و برادر ....

خوبى براى خواهرهايت باشى شما بايد انقلاب را ادامه دهيد و ابتدا بايد آن را خوب بفهميد و هشيار باشيد زيرا انقلاب از تحول نسل ها بايد خيلى محافظ داشته باشد تا مبادا دست خوش خطا شود. برادر در پيام امام امت به حجاج نوشته بودند كه عمرم را در راه بطالت و جهالت صرف كرده ام و خواسته بودند كه جوانها مواظب باشيد ببين امام با آن عظمت روحى اينطور مى گويد لذا بايد حساب خودمان را بكنيم و خيلى تلاش كنيم از جهت معنوى و علمى كه به كمال برسيم اسلام سربازان رشيد و دانشمند مى خواهد - ان شاءالله شما جزو آنها باشى و اين لازمه اش فعلا براى تو اطاعت والادين و تلاش درسى و تلاشهاى است كه براى يك انسان كامل لازم است مثل فعاليت هاى سالم رزمى و ورزشى و ... كه خودت بهتر مى دانى و ان شاءالله مشوق خواهرهايت باشى. التماس دعا

و شما خواهرانم شما هم بچه هاى خوبى باشيد و به مادرتان كمك كنيد تا خدا هم شما را دوست داشته باشد. درس بخوانيد تا موفق باشيد و براى برادرتان دعا كنيد براى رزمندگان دعا كنيد - براى امام دعا كنيد.

از تمام كسانى كه در طول حياتم زحمات زيادى بر آنها تحميل كرده ام عذر مى خواهم خدا اجرتان بدهد ان شاءالله حلالم كنيد از دايى كاظم امامى زاده آقا صمد، خانم دايى و ... كه خيلى زحمتشان داده ام حلالى مى خواهم آنهايى كه بر من حقى دارند ان شاءالله به عظمت امام حسين(ع) مرا مى بخشند بايد برهم ببخشيم تا خدا بر ما ببخشد. "اَللّهُمّا عامِلنا بِفَضلِك وَ لا تَعَامُلنا بَعدَ لَك"

خداوند شما را با فقدان مال و فرزندان آزمايش مى كند. برادرم اگر مادرمان بر اين حادثه گريه كرد ناراحت نشو او به خاطر فقدان فرزندش گريه نمى كند او از شوق مي گريد كه فرزندش لياقت ابا عبد الله را يارى كند . عليكم با الصبر

قرآن مى فرمايد: "وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا" كسانى كه طالب حيات آخرت باشند و براى آن به قدر طاعت بكوشند سعى آنها مقبول و ما جور خواهند بود و نيز "لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا" اين آيات كه در رابطه با آخرت و معاد است بايد با يقين همراه باشد و صرف و دانستن بدرد نمى خورد يقين آن است كه در اثر فشار آنى و موقعيت اضطرارى و ضربه ها دچار خدشه نمى شود بلكه دستگيرى مى كند. اگر ما يقين به معاد پيدا كرديم مرگ براى مان مفهوم مرگ را ندارد بلكه از شنيدن آن معناى حيات ديگر درد همگان تلاقى مى شود. ان شاءالله كه تمام حركاتمان تحت نقطه مركزى يقين به معاد قرار گرفته. احساس حالت امتحان سرافرازمان كند كه اين حالت خودش از بزرگترين پيروزى هاست زيرا زمان در آن حالت براى انسان مفهوم پر اهميت مى يابد. (مثل كسيكه سر جلسه امتحان است)

بايد از آزمايشات الهى سربلند بيرون آمد. مادرم شهادت قبولى در مرحله اول دانشگاه امام حسين(ع) است دعا ها و طلب مغفرت هاى شما مرا در مرحله بعدى موفق مى كند. فراموش نكنيد مگر غير از اين است كه همه مى روند وقتى در قيامت 50 هزار سال بايد توى صف بايستيم چرا اين 365 × 100 روز دنيا كه بلكه نصف آن كه‌عمر طبيعى است دل بنديم . به خدا جلسه امتحان است. هر كس داوطلب شود بر او آسانتر مى گيرند بياييد داوطلبانه برويم. مادرم پدرم در دعاهاى سر نماز دعايم كنيد . مادرم اگر كتابهايم را ديدى به گريه نيفتى من در دانشگاه امام حسين كه قبول شدم ديگر اينها را احتياج ندارم.

فرزندانتان را جسما و روحا قوى بار بياوريد كسانى كه ادعاى حقى كردند و قرضى از آنها گرفته بودم من كه بياد ندارم ولى اگر بود ادا كنيد. ما رفتيم تا همه بياموزند كه از كدام راه بروند يا لااقل اگر نخواستند از راهى كه ما رفتيم بيايند ما رفتيم تا لبخند شادى بر لب هاى آن كودكى كه پدرش شهيد شده و مادرش به او گفته وقتى راه كربلا باز شود پدرت برمي گردد بر اثر پخش صداى پيروزى گشايش قسمتى از راه كربلا نقش ببندد.

افتخار كنيد بر اين كه خدا اينقدر دوست داشته شما را كه حسينش را يارى كنيد خيلى مهم است چه قرنها كه خبرى از اين توفيق ها نبوده افتخار كنيد بر پيشانى فرزندتان نوشته (يا صاحب الزمان ) بخواست خدا شيطانك ها را زير چنگ خون له ميكنيم و اين عنكبوتها را كه سر راه كربلا هستند از بين مى بريم با آنا اوهن البیوتشان بله در آن آتش دلمان مى گوبد يا زهرا يا الله اكبر ان الله معنا زيارتمان قبول حق ما ميرويم تا وقتى كه ابوالفضل از اسب افتاد ياريش كنيم ما ميرويم تا وقتى خيمه ها را آتش ميزنند نگذاريم ما ميرويم تا خاك كربلا را از نزديك لمس كنيم تا آمادگى پذيرش عشق حسينى درما بيدار گردد.

هديه به همه اين سخن معصوم "خُذوا مِنْ مَمَرِّکُمْ لِمَقَرِّکُمْ". بر ما باد به يقين به اصول دين . اگر يقين پيدا كرديم و شب خواب را عين گاه مرگ دانستيم آنوقت وصيت را زير سر گذاشتيم با اينكه مايل نيستيم در رختخواب بميريم آنوقت به يقين نزديك هستيم. اگر هر لحظه حاضر بوديم شهيد شويم به يقين نزديك تر هستيم.

حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا

به قول عزيزى اگر از شهادت هر شهيد يك گرم مسئوليت مادى فرضا بر دوش ما بيايد آيا قادريم برخيزيم؟ و اى بر ما كه شهدا حاضرند و ملائكه حاضرند الذين وكلتهم بحفظ ما يكون من حاضرند.

قال على(ع) بهترين دانشها آنست كه ترا اصلاح كند قال المعصوم اگر بتو بگويد دو روز از عمرت بيشتر باقى نمانده يك روز اول را به اخلاق {...} اخلاص بده تا از آن براى روز دوم كمك بگيرى. ديدار در قيامت خداحافظ از اينجا پيشانى همگى شما را ميبوسم حلالم ميكنيد شما را بپاكى ياد حسين(ع) قسم بر من حقى داريد حلال كنيد. ديدار مهدى كن عطا

التماس دعا دارم و نيز تمام فاميل و امت حزب الله سيد مجيد اعتماد شيخ الا سلامى سرباز خمينى

سه شنبه 1365/06/18

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.