محمدتقي(حميد) اخوان
نام پدر : ترابعلي
دانشگاه : صنعتي شريف
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مهندسي شيمي
مكان تولد : همدان (همدان)
تاريخ تولد : 1344/8/27
تاريخ شهادت : 1365/12/10
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5
خاطرات دوست شهید محمدتقی اخوان
تاريخ : 1365/12/23
راوي : دوست شهيد

نامه(خاطرات) یکی از دوستان شهید به خانواده شهید محمد تقی اخوان

بسم رب الشهدا و الصدیقین

"وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ"

سلام علیکم

امیدوارم که حال شما خوب باشد. به احتمال زیاد مرا نمی شناسید اما حتما مرا دیده اید، من یکی از دوستان حمید هستم. در مدتی که در گذشته با هم بوده ایم خاطراتی دارم که لازم دیدم که آن ها را به شما خانواده محترم و مخصوصا مادر بزرگوار ایشان عرض کنم شاید قطره ای از دریای خوبی های ایشان را جبران کنم.

در اوایل سال تحصیلی 65-64 دانشگاه توفیق دیدار برادر اخوان را پیدا کردم، در اولین برخورد ها ایشان را جوانی محجوب، مودب و با وقار یافتم. بعد از مدتی که در یک اتاق در خوابگاه با هم بودیم خصوصیات معنوی ایشان نیز تا حدی که مقدور بود برای من مشخص شد. ما در اکثر مسائل با هم مشورت می کردیم و ایشان در اکثر موارد بهترین نظر را داشتند. باری در آذر ماه همان سال به اتفاق هم و چند نفر دیگر از برادران دانشجو به خاطر نیازی که می دیدیم عازم جبهه شدیم. البته در آنجا به قسمتی که خود می خواستیم برویم نبردند و بعد از مدتی که جست و جو کردیم و حتی به تیپ انصارالحسین رفتیم و آنجا هم جور نشد بالاخره در مجتمع آموزشی تیپ 21 امام رضا مشغول تدریس دروس برادران رزمنده شدیم. در این مدت خصوصیات معنوی و اخلاقی برادر اخوی به حدی مرا تحت تاثیر قرار داده بود که دوری ایشان برایم بسیار سخت بود. به دفعات ایشات را در حال اقامه نماز شب مشاهده کردم. در آنجا دروسی را که می بایست بعد از مراجعت امتحان دهین با هم می خواندیم و ایشان در این راه نیز کمک بزرگی برای من بود (بعد از مراجعت به حمدالله نمرات خوبی در آن دروس گرفتیم) اکثرا در کارها با هم بودیم. نماز خواندن و حتی مرخصی رفتن هم با هم بودیم. عده ای از دوستان فکر می کردند که ما با هم برادر هستیم و در واقع ایشان برای من به منزله یک برادر بزرگتر بود گر چه من کمالی نداشتم که ایشان از آن سودی ببرند. یادم هست موقعی که با هم از اهواز با قطار به تهران برای مرخصی می آمدیم در ایستگاه دورود قطار توقف کرد و ایشان به من تاکید کردند که حتما پیاده شوم و برای دیدن خانواده خود به بروجرد بروم و البته من نیز همین کار را کردم. بسیار در مورد احترام به اطرافیان دقیق بود، در مدتی که با هم بودیم هر موقع فرصت می شد از پدر مرحوم خود و برادر شهیدش برایم صحبت می کرد در صحبت هایش کاملا مشخص بود که بسیار به ایشان علاقه دارند و مخصوصا به مادر خود و همیشه نام ایشان را با احترام می بردند و یادم هست در موقع اعزام در وقتی که به همدان و خواهر خود تلفن می کردند تاکید زیاد داشتند که مادرشان مطلع و ناراحت نشوند. خاطره جالبی که از ایشان دارم این است که در تمام مسافرت هایی که با هم داشتیم و مخصوصا با قطار همیشه ایشان در مواقعی که قطار برای نماز می ایستاد مرا به تعجیل در کارها ترغیب می کرد و الان هم فریاد (محسن آقا زود باش قطار رفت) در خاطرم هست و اتفاقا در اولین سفری که ایشان با من نبودند در یکی از ایستگاه ها از قطار جا ماندم و مجبور شدم از پنجره قطار خود را به داخل بیاندازم و موقعی که برای ایشان تعریف کردم کلی خندیدند.

از خصوصیات دیگر ایشان این که خیلی زیاد به امام احترام می گذاشتند، به کوچکترین مسائل حساس و دقیق بودند و به سادگی از مسائل نمی گذشتند و در عین حال نسبت به مسائلی که مربوط به خودش می شد بسیار با گذشت بودند. یادم می آید در مواردی که خطا و اشتباهی مرتکب می شدم و یا هر کس دیگر آنقدر با اخلاق خوش و احترام رفتار می کردند که انسان را واقعا شرمنده و پشیمان می شد، برعکس در مورد مسائلی که مربوط به جامعه و نظام می شد بی نهایت دقیق و بی گذشت، اگر مورد خلافی مشاهده می کردند با شجاعت و صراحت بی نظیری آن را بیان می کردند چند بار خود شاهد برخوردهای صریح ایشان با مسئولین دانشگاه و در منطقه بودم.

موضوع دیگری که می خواستم به شما خانواده محترم شهید عرض کنم ای بود که بدانید آسمان نیز در فراق شهید شما گرفته و سوگوار بود:

بعد از این که در بهمن 64 از منطقه به تهران برگشتیم و بعد از امتحان ها و ثبت نام ترم بهاره قرار بود در 25/1/65 دوباره بنا به فرمایشان امام به منطقه برویم که برنامه ایشان جور نشد و قرار شد که بعدا بیایند من در آنجا بعد از آموزش در واحد دیدبانی مشغول شدم (آنطور که شهید اخوان خودش ابراز می کرد بسیار به دیدبانی علاقه داشتند) دیدبانی کاری است که در ارتباط نزدیک با هوای منطقه است. به خدا قسم از 25/1/65 تا 10/12/65 که من در منطقه بودم (و اتفاقا آخرین روزی بود که من در منطقه شلمچه بودم) هیچگاه هوا به اندازه روز 10/12/65 که در 5/4 صبح آن ایشان شهید شده بود خواب نبود (البته موضوع شهادت را من در آن موقع نمی دانستم) هوا جوری بود که حتی فاصله 20 الی 30 متری به شختی دیده می شد و از شب قبل آن تا همان صبح صدای انفجار گلوله ها در منطقه قطع نشده بود.

به هر حال بدانید که تنها شما در این فراق غمگین نیستید بلکه عده زیادی با شما در این غم شریکند. همه ما در فراقش گریستیم و هر موقع به یاد او و به یاد نصایح او می افتیم خواهیم گریست. البته برادر اخوان اجر زحمات و فداکاری ها و نماز شب ها و ایثار خود را گرفت و به سوی معبود و خالقش شتافت ولی ما با هم بودیم و می بایست با هم می رفتیم اما چون شمع قرار سوختن گر ندهی / سر رشته روشنی بدستت ندهند

مطلب آخر این که زندگی و شهادت ایشان زندگی آخرت مرا دگرگون نمود و من در این راه مدیون این شهید هستم، می دانم که نماز قضا ندارم اما با خود عهد کرده ام که یک روز نماز قضار خود و روز دیگر نماز قضا برای ایشان می خوانم. باشد که مرا حلال کنند و از شفاعت خود مرا محروم نسازند. خداوند اجر شما خانواده محترم صبور و بزرگوار را بهتش برین قرار دهد و عیدی شما خانواده شهداء را پیروزی رزمندگان اسلام و زیارت کربلا قرار دهد. از این که وقت شما را گرفتم بسیار پوزش می طلبم.

خدا نگهدار

محسن گلی / خوابگاه دانشگاه صنعتی شریف

65/12/23

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.