بسم الله الرحمن الرحيم
«آن كس كه مرا طلب كند مي يابد، آن كس كه مرا يافت، مي شناسد. آن كس كه مرا شناخت دوستم مي دارد. آن كس كه دوستم داشت به من عشق مي ورزد. آن كس كه به من عشق ورزيد من نيز به او عشق ميورزم، آن كس كه به او عشق ورزيدم مي كشمش و آن كس را كه من بكشم خونبهايش بر من واجب است و آن كس كه خونبهايش بر من واجب است پس من خونبهايش هستم.» (حديث قدسي)
اكنون كه به فرمان روح خدا عازم جبهه نبرد حق عليه باطل مي شوم لازم است كه سخنانى چند با امت حزب الله بگويم. اى امت روح الله، قدر اين رهبر الهى را كه تأييدات و راهنماييهاى خداوند شما را رهبرى مىنمايد، بدانيد. به خدا قسم اگر قدر اين رهبر را ندانيد، اگر تسليم محض او نباشيم، اگر فرمانهاى او را با جان و دل كه صددرصد فرمان و سخنان خداست، اطاعت و گوش ننماييم به عذاب سخت الهى گرفتار مىشويم و در آن صورت پشيمانى سودى ندارد. اكنون كه اين روح خدا فرمان داده است كه تكليف اسلامى و ميهنى است كه جوانها به جبهه بروند، جوانها بايد به نداى امامشان لبيك بگويند و چون اين ندايى است خدايى و اين حسين(ع) است كه امروز نداى هل من ناصر ينصرنى سر داده است، بياييد اى جوانان عزيز كه چشم اميد رهبريد، به نداى امام لبيك بگوييم و عازم جبهه حق بر باطل شويم. جبههاى كه تمامى كفر جهانى روى در روى توحيد جهانى ايستاده است. جبههاى كه بالاخره پيروزى از آن ماست. از آن ما حزب الله با رهبري روح الله است و من روسياه، اين بنده عاصي خداوند كه در اين دنيا تاكنون نتوانستهام بندهاي مؤمن و مسلم به خدا گردم طلب عفو و بخشش از خداوند دارم و اكنون فرصت را مغتنم شمرده و با فرمان امام به جبهه نبرد مي روم شايد اندكي از گناهانم كم گردد. شايد الطاف ايزدى مرا نيز شامل حديث قدسى مذكور نمايد. شايد لياقت اين را داشته باشم كه خدا را بيابم و او را دوست بدارم و عاشق او شوم، اگر خدا بخواهد بكشد مرا و از اين دنياي فاني انتقال يابم و با اولياءالله در روز قيامت محشور گردم و روسفيد در مقابل خدايم بايستم و نامه اعمالم به دست راستم داده شود ان شاءالله و اما تو اى پدر و مادر و خواهرم، اگر لياقت اين را داشتم و شهيد شدم گريه كنيد برايم، چون امام عزيزمان گفته است گريه كردن بر شهيد، زنده نگهداشتن نهضت است. ولى هرگز شيون و زارى ننماييد كه والله نمىبخشمتان مادر.
مادر و پدرم كه خيلي سخت است جوان از دست دادن، ولي چه بايد كرد. مگر خون ما از خون على اكبر(ع) رنگين تر است؟ والله نه. مادرم بايد صبر كنى، بايد استقامت بورزى. مگر مى شود مادرم به نداى امام لبيك نگويم و عازم جبهه نگردم و ميدانم خودت نيز اين را قبول نميكنى؟ مادرم و پدرم، اين راهى است كه همه بايد بپيماييم؟ مگر شماها چند سال ديگر در اين دنياى فانى زندگانى خواهيد كرد؟ دنيايى كه بايد براى آخرت زراعت نمود در آن، بايد شاد باشيد و افتخار نماييد كه محصولى همچون ما پرورش دادهايد و درو كردهايد و تقديم خداوند نمودهايد تا اين كه توشهاى از براى دنياى ديگرتان. بار ديگر تأكيد ميكنم هرگز در مرگم شيون و زارى (جزع و فزع) ننماييد و تو اي خواهر كوچكم، اميدوارم كه پيام خون برادر شهيدت را به جهانيان برساني. گویي كه بايد رسالت زينب(س) را ادامه بدهي و به همه بگوئي كه برادرم در جنگ حق بر باطل به لقاءالله شتافت. اميدوارم در فراق من زياد ناراحت نباشي و مرا ببشخي كه اين مدت اذيتت كرده بودم و شما پدر و مادرم، مرا حلال كنيد اگر موجب ناراحتي تان تا اين مدت شدهام.
و شما اى برادران عزيزم، اى اعضاى پايگاه شهيد دستغيب، سعى كنيد اين سنگر (مسجد) را حفظ كنيد. سعى كنيد اخلاق اسلامى را رعايت نمائيد. نگهبانيهايتان فقط و فقط براى خدا باشد. اطاعت از فرماندهى داشته باشيد و براى ما دعا كنيد كه شرمنده و روسياه در نزد خدا محشور نشويم.
خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار
از عمر ما بكاه و بر عمر او بيافزاى
61/5/5
حيدر كارگر