مهدي رجب بيگي
نام پدر : محمد
دانشگاه : دانشگاه تهران
مقطع تحصيلي : كارشناسي ارشد
رشته تحصيلي : راه و ساختمان
مكان تولد : دامغان (سمنان)
تاريخ تولد : 1336/05/02
تاريخ شهادت : 1360/07/05
مكان شهادت : تهران
مقاله ادبي شهيد مهدي رجب بيگي(در سوگ طالقاني)

آن روز خورشید آمده بود تا در دل شهریور بر شهر آتش ببارد و ماه رنگ پریده گریخته بود اما از گلدسته های شهر آوای غم می آمد . گویی که مؤذّن آمدن خورشید را ندیده است و هم چنان در ماتمش ترانه ی غم می‌خواند. کم کم ابرها گرد خورشید جمع شدند تا قصّه را بشنوند و هنوز ساعتی از روز نگذشته بود که از آسمان خون می بارید . درختان دانشگاه در سوگ آمدن خزان، برگ های طلایی خود را فروریختند ، پنداری که آنان نیز اشک هایشان فرو می ریزد . گویی رسالت شهریور آن است که در انتهای تابستان تاب و توانمان بستاند. هنوز چهره ها از اشک دوری یاران هفده شهریورمان پاک نشده بود و هنوز لاله‌هایمان بر مزارشان تنومند ایستاده بودند که گلی دیگر پرپر شد و هنوز لذّت نماز در کنار شهدا را از یاد نبرده بودیم که نمازمان قضا شد.

تنِ شهر که از گرمای شهریور سرخ شده بود ناگاه سیاه گردید و در کوچه‌های شهر، غم بی‌محابا پرسه می‌زد و در خانه‌ها را می‌کوبید تا حادثه را خبر دهد. باران اشک بر سنگفرش داغ خیابان‌ها می‌ریخت و ساقه‌های غم از زمین می‌رویید. همه فریاد می کشیدند اما فقط صدای سکوت شنیده می‌شد. یک شهر یتیم شده بود و اگرچه ما در مزرعه‌ی رنج روییده‌ایم اما آن، رنجِ دیگر بود . رهبری بی برادر و امتی بی یاور و دیاری بی ابوذر شده بود. نغمه قرآن از هر سو به گوش می رسید ؛«فَمِنهُم مِن قَضی نَحبُه و مِنهم مَن ینتظر» در و دیوار شهر غم گرفته پر بود از،«انا لله و انا الیه راجعون».

آری آن روز خورشید به پشت ابرها گریخت و آسمان در سوگ خورشید اشک ریخت .بچه‌ها عروسک خود را شکستند و کبوترها در آشیانه و گل‌ها گونه سرخ خود را با شبنم اشک شستند. آن روز شهریور بیداد می‌کرد، صدای ناقوس بزرگ شهر مرتب یک فریاد را تکرار می‌کرد، فریادی که از تنهایی خبر می‌داد، طالقانی رفت ..

و اینک دو سال می‌گذرد. دو سال از معراج مردی می‌گذرد که شکوه پروازش نگاه صادق موحّدان را بر اوج عروج انسانیت خیره کرد. دو سال از سفر مردی می‌گذرد که تفسیر پاکش قرآن را به صحنه پیکار حق و باطل آورد. دو سال از درگذشت مردی می‌گذرد که در راه بهروزی مردم از آسایش و راحت خویش گذشت. دو سال از شهادت مردی می‌گذرد که آنی در راه مبارزه با شرک و استبداد، غیبت نکرد و دو سال از سکوت مردی می‌گذرد که فریاد رسایش ویرانگر کاخ جبّاران بود و خاطره او هنوز از یادمان نرفته است و چگونه می‌توان از یاد برد پدری را که عمری در زندان درد و رنج فرزندانش اسیر بود تا رهایی را به ارمغان آورد. سروری را که وسعت ایمانش تا بلندی قله توحید می‌رسید و صلابت گفتارش در کالبد فسرده زمان می‌دمید.

رزمنده‌ای را که شکوه پیکارش بر توان دست‌های مبارزان و قوّت قلب‌های موحدان می‌افزود. ابوذری را که یوسف‌وار در زندان فرعون زیست تا دین حنیف ابراهیم را از چنگال نمرود برهاند و بر خطّ سرخ تاریخ بنشاند که به آیین پاک محمد بپیوندد. معلمی را که در مدرسه زندان، درس مقاومت می‌داد و در دانشگاه عبادت، درس شهادت و در مکتب توحید ، درس سعادت. مفسّری را که بر کتاب سوگند خورده بود که تا برقراری قسط و حکومت میزان، سلاح آهنین را رها نکند. او اسطوره ای بود که بر دستان افتاده از پیکرمان ، بر تن خونینمان ، بر پای فریادمان و بر شکنج زندانمان شهادت داد و گواهی بود بر سرگذشت روزگار پر رنج دیرینمان که بر پشت تاریخ آوار گشته است .سال های سال در پس میله های ستم شکنجه کشید تا کوله بار رهایی را به دروازه این ستمکده بکشد و افسوس که بر دروازه شهر، پیکرش فرو افتاد و خود نماند تا طعم رهایی را بچشد.

طالقانی، فاتح زندان‌ها مردی که آیه آیه وجودش را در پشت دیوارهای زندان برای ساختن سوره زندگی به کار گرفت، در صحنه‌ی شهادت نیز شاهدی استوار گردید. او با مرگ خویش سوره پاک زندگی خود را تفسیر نمود و با گسستن بند های حیات در لحظه لحظه زندگی خود حقارت مرگ را گواهی داد. قرآن را آنچنان تفسیر می‌کرد که در صحنه باشد، چون به سوره یوسف رسید به زندان رفت تا آیه «رب الحسین احب الی مما یدعوننی...» را تفسیر کند و چون به آیه «فتمنّون الموت ان کنتم صادقین» رسید، صداقت خویش را در پذیرش مرگ نشان داد. هر که یک بار سخنش را شنید شیفته‌اش گردید و خاک گورستان نیز تنها یک بار سخنش را شنید و فریفته‌اش شد و به آغوشش گرفت.

دریای محبت بود آن چنان که دشمنانش نیز از این دریا سیراب شدند. نستوه و پایدار زیست و با توشه‌هایی از تقوا به میهمانی شهیدان شتافت. ای کاش می‌ماند تا در این رنج‌ها که در غیبتش بر ما رفت همراهمان می شد و بر استقامتمان می افزود .سوره فیل را در صحنه‌ی حمله نظامی شیطان بزرگ در طبس برایمان تفسیر می‌کرد و سوره فتح را در پیکار با تجاوزگران بعث و سوره منافقون را در فرار خفّت بار آنان. ای کاش می‌ماند تا در مصاف با اهریمنان، سردارمان می‌شد و پیشاپیش به ستیز با ناکثین می‌پرداخت که از نیمه‌ی راه، خنجر بر پشت انقلاب زدند.

ای کاش می ماند تا ببیند ما نیز همچون او هرگاه لشگر یأس به سراغمان آید در محضر درس امام می نشینیم تا همچون او پیکرمان را در زیر باران ایمان که از گفتار این پیر مجاهد می‌تراود آرامش بخشیم .

ای کاش می ماند و با نفاق پیشگانی که از دریای مهر و محبت او نوشیدند تا خود را به قلّه رسانند و از آنجا بر چهره انقلاب نیز بتازند، به نبرد می‌شتافت تا رسواترشان سازد.

ای کاش می ماند و طلوع خورشید پیروزی نهایی را می دید. با ما نماز می خواند و از شب قدر سخن می گفت و در این روزگار که فتنه ها چونان پاره‌های شب سیاه به سراغمان آمده اند با قرآن آشنایمان می کرد تا در سنگر این دژ استوار ابلیس را به زانو در آوریم وای کاش می ماند تا امام تنها نماند. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.