مهدي رجب بيگي
نام پدر : محمد
دانشگاه : دانشگاه تهران
مقطع تحصيلي : كارشناسي ارشد
رشته تحصيلي : راه و ساختمان
مكان تولد : دامغان (سمنان)
تاريخ تولد : 1336/05/02
تاريخ شهادت : 1360/07/05
مكان شهادت : تهران
مقاله سياسي شهيد مهدي رجب بيگي(نقش آمريكا در ايجاد جنگ و برقراري صلح)

مدتی است هیئتی تحت عنوان هیئت بررسی جنگ عراق با ایران در حال رفت و آمد به ایران بوده و ظاهراً برآنند که جنگ با ایران را به هر نحو ممکن خاتمه دهند. این هیئت که از سوی کنفرانس به اصطلاح اسلامی طائف برای برقراری صلح اسلامی! بین دو کشور مسلمان ایران و عراق (یعنی در واقع بین ملت ایران و دولت ایران و ملت عراق و دولت صدام !) مأموریت یافته است هر بار که به ایران می آید پیشنهادهای جالبی نیز همراه خود می آورد که بررسی جزء آخر این پیشنهادها به خوبی می تواند نشان دهنده انگیزه ی این هیئت از این مأموریت باشد .نکته دیگری که در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد، ترکیب این هیئت و عناصر تشکیل دهنده آن می باشد که روشنگر ماهیّت این جماعت صلح دوست مسلمان می باشد .از جمله اعمال مشکوک این هیئت آن است که پس از هر سفر به ایران و عراق ، سری هم به عربستان می روند و با جناب ملک خالد ـ که حاضر شده است مقداری از غرامت جنگ را به هر دو کشور برادر بپردازد تا بدین وسیله هم آرامش منطقه فراهم شود و هم ثوابی نصیب او شده و بزرگتری اش نیز به جهان عرب ثابت شود! ـ دیدار می کنند تا بدین وسیله قضیه «رهبر سازی» و «رهبر تراشی» آمریکا برای جهان عرب را که جناب صدام حسین از عهده اش بر نیامده است توسط این هیئت حل شود که البته این مسئله به عنوان یکی از دستاوردهای فرعی این ماموریّت به حساب می‌آید.

انگیزه اصلی این هیئت از این آمد و شدها مربوط است به شناسایی خطَّ حرکتِ انقلاب اسلامی و به عبارت دیگر خطّ امام . ما معتقدیم همان طور که خط امام، دشمن اصلی را آمریکا می داند متقابلاً آمریکا نیز خط امام را به عنوان دشمن اصلی خود دانسته و در راه به انحراف کشانیدن ولوث گردانیدن آن از هیچ کوششی دریغ نخواهد ورزید.

سیر توطئه ها و نیرنگ های آمریکا بر علیه انقلاب اسلامی هم اینک با شدت هر چه تمام‌تر و البته با طرق نوین تر ادامه دارد و هر روز شیطان بزرگ با طرحی نو به کارزار انقلاب اسلامی می‌آید. اما در پس پرده این سلسله‌ی طولانی نیرنگ ها و تهاجمات امپریالیسم که ظاهراً به بهانه‌های گوناگونی صورت می‌پذیرد یک نکته بسیارظریف نهفته است و آن به سازش و انحراف کشانیدن انقلاب اسلامی و به‌ویژه خطّ امام است. ما شاهد بودیم که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به خصوص بعد از اشغال لانه جاسوسی مسئله «خط امام» به عنوان راهی نو در روند حرکت نهضت های رهایی بخش جهان مورد توجه ملت های دنیا و به خصوص افغانستان و لبنان و فلسطین اشغالی قرار گرفته و این در واقع تجلّی بُرد وسیع خط امام را در بین ملت های مستضعف و زیرسلطه نشان می‌دهد .امپریالیسم به خوبی دریافته است که علیرغم تبلیغات وسیع و همه جانبه بوق های بین المللی و انحصارات تبلیغاتی‌اش خط امام به عنوان مظهر انقلاب اسلامی در دل توده‌های محروم دنیا و به خصوص در بینِ ملت های مستضعفِ منطقه پایگاهی عظیم پیدا کرده است و بدین لحاظ دیری نخواهد پایید که رژیم های مرتجع منطقه دچار سرنوشت رژیم شاه می گردند و از این رو آمریکای جنایتکار نهایت کوشش خود را در راه خدشه دار کردن خط امام به کار می برد.هر یک از حیله های شیطان بزرگ سرانجام به پای میز مذاکره ختم می شود تا از ابهت خط امام بکاهد. ما در حلّ مسئله‌ی گروگان‌ها نیز دیدیم که محور تلاش آمریکا قبل از آن که در جهت رهایی گروگان‌ها باشد، به «مذاکره» کشانیدن ایران بود و تمام حیله‌های دیگری هم که به این بهانه صورت پذیرفت به مثابه فشارهای جانبی در جهت وادار کردن ایران به نشستن بر سر میز مذاکره بود و اگر چه آمریکا در این راه موفقیّت چندانی به دست نیاورد و حتی خشم نوکران سرسپرده‌ای چون سادات را برانگیخت، اما علاقه‌ی آمریکا در واداشتن ایران به مذاکره به هیچ رو قابل کتمان نمی‌باشد .آمریکا علیرغم آن که می داند «مذاکره به روش معمولی با خمینی مفهومی ندارد ،و دراو جایی برای سازش و مصالحه وجود ندارد و احتمال این که کسی بتواند عقاید خمینی را به مقدار قابل توجهی تعدیل کند بسیار کم است، زیرا او به این گونه اشخاص با دیدِ تحقیر و ظن می نگرد...» با این حال اظهار می‌دارد که «ما باید هر چه زودتر پیام یا نماینده‌ای نزد خمینی بفرستیم اگر چه او ضد آمریکایی سر سختی است و همچنین ممکن است در ملاقات ما را بکوبد...» می‌بینید که حتی پیروزی در مذاکره هم مورد نظر آمریکا نمی‌باشد و علیرغم آن که در مذاکره آمریکا شکست هم بخورد نفس مذاکره مطلوب اوست.

حال که هدف اصلی آمریکا از به روی صحنه آوردن انواع و اقسام دسیسه‌ها روشن شد، برگردیم به موضوع جنگ تحمیلی عراق با ایران و نقش هیئت بررسی جنگ.

اینک قریب شش ماه از جنگ تحمیلی عراق بر ایران می‌گذرد. جنگی که قرار بود چهار روزه دفتر انقلاب اسلامی ایران را در هم پیچد،با مقاومت دلاورانه مردم مسلمان در شرف در هم پیچیدن طومار جنایات رژیم بعث عراق می باشد و صدام را وادار کرده است که علناً دست به دامان رژیم های مرتجع منطقه و آمریکای جنایتکار شود تا شاید از چنگال عدلِ انتقامِ ملت های ایران و عراق رهایی یابد ، این جنگ نه تنها ذره ای از خواسته های آمریکا را به انجام نرسانید ،بلکه فراهم آورنده زمینه ای برای تحکیم وحدت بین امت مسلمان ایران از یک سو وایجاد بستری مناسب برای قیام مردم مسلمان دیگر کشورها ازسویی دیگر شد. آن چه که آمریکا را بیش از هر زمان دیگر به هراس واداشته است ادامه جنگ دراز مدت مردمی از جانب ایران است به خصوص که امام امت هم در رهنمودهای خویش فرموده اند : «بیست سال هم این جنگ طول بکشد ،ما ایستاده ایم.»

طولانی شدن این جنگ برای آمریکا زیان های جبران نا پذیری در برخواهد داشت و از جمله این که اولاً: ملت عراق روز به روز بر دامنه مبارزات خود افزوده و در راه سرنگونی صدام تلاش خواهد نمود. زیرا این جنگ علاوه بر آن که بر ایران تحمیل شده است بر ملت و ارتش عراق نیز تحمیل گردیده است و این امر موج عظیم نا رضایتی را در کشور عراق برانگیخته .اخباری که از شورش های مختلف در پادگان های عراق و شهرهای این کشور به گوش می رسد و همچنین اصرار بیش از حدّ رژیم صدام به صلح حاکی از این امر می باشد. ثانیاً: اوضاع ناپایدار کشورهای اطراف ایران نیز که جنگ بین عراق و ایران انگیزه های بیشتری به مردم آن ها برای پایداری و قیام می دهد موجب ازهم گسیختن بساط سلطه گری آمریکا در این کشورها خواهد شد. هم اینک اخبار بسیاری از سر برداشتن شورش‌هایی در پاکستان (علیرغم وجود خفقان رژیم آمریکایی ضیاءالحق و ترکیه علیرغم کودتای نظامی آمریکایی )به گوش می‌رسد و آن‌چنان که گفته شد جنگ بین عراق و ایران در تشدید این بحران نقش عمده‌ای خواهد داشت. ثالثاً: جنگ عراق با ایران در صورتی برای آمریکا سودبخش بود که چهار روزه تمام می‌شد حال آن که طولانی شدن جنگ به تعمیق انقلاب اسلامی و متحّد ساختن مردم منجر شده است که این امر برخلاف میل آمریکاست. اما با وجود این مسائل بعد از آن که جنگ طولانی‌تر از آنچه آمریکا فکر می‌کرد، گردید شیطان بزرگ با تکیه بر اِعمال نفوذ در بعضی از جناح‌های داخلی امید خود را از دست نداده و منتظر فرصت‌های تازه‌تری شد.

جنگ که در ابتدا حالت مردمی تری داشت اینک به یک جنگ کلاسیک بدل شده است و به جز تیراندازی های پراکنده توسط توپخانه های دو کشور و عملیات های پارتیزانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحرّک دیگری در جبهه ها دیده نمی شود، اگر چه در پشت جبهه مردم مسلمان در راه تأمین نیازمندی های جنگ زدگان تلاشی صمیمانه دارند. علاوه بر آن آمریکا برای تحمیل صلح و مذاکره بر ایران تمهیدات ویژه‌ای را تدارک دیده است که عبارتند از:

1ـ از اهمیت انداختن مسئله جنگ: بعد از حمله ناجوانمردانه عراق به ایران مسئله جنگ به عنوان اصلی ترین مسئله مورد توجه مردم قرار گرفت و سایر مسائل و مشکلات دیگر را تحت‌الشعاع خود قرار داد.این امر نمی‌توانست مورد پسند آمریکا و گروهک‌ها و جناح‌های وابسته به آن در ایران باشد و آنها در پی اصلی کردن مشکلات ناشی از جنگ از قبیل گرانی و کمبود و آوارگان و... برآمدند تا شاید بدین وسیله جمهوری اسلامی را ساقط نمایند. شاید یکی از دلایل عدم حمله ی میگ‌های عراقی به شهرهای بزرگی نظیر تهران در چند ماهه اخیر نیز اصلی نکردن مسئله جنگ باشد و به عبارت دیگر رژیم صدام آمریکایی در صدد است که مسئله جنگ در اذهان مردم به فراموشی سپرده شود و حمله میگ ها نیز به عنوان یاد آورنده ی جنگ قطع گردیده است.

2ـ ایجاد اغتشاش و تشنّج: تجربه دو سال اخیر نشان داده است که هرگاه آمریکا درصدد پیاده کردن نقشه‌ای در ایران بوده است، زمینه‌های لازم برای انجام آن نقشه از قبل مهیّا شده است، بررسی اوضاع و جوّ سیاسی کشور قبل از حمله نظامی طبس و کودتای نظامی نوژه و حتی حمله عراق به ایران به خوبی حاکی از صحّت این مدّعاست. اکنون نیز با کمی دقت مشاهده می شود که همزمان با رفت و آمدها تشنّجات گوناگونی در گوشه و کنار مملکت به چشم می خورد که تماماً نشان دهنده‌ی اهداف پشت پرده برنامه آینده آمریکا در جهت به مذاکره کشانیدن انقلاب اسلامی می باشد . بزرگ شدن مسائلی نظیر چماقداری نیز در این روزها در ادامه ی همین سیاست آمریکاست و به یاد بیاوریم سخن امام امت را بعد ازغائله امجدیه که فرمودند: «مسئله چماقداری نیست. مسئله، مسئله آمریکاست» ودیدیم که مدتی بعد از این غائله کودتای نوژه اتفاق افتاد.اینک نیز در ادامه ی همین امواج تشنّج که در شهرهای مختلف ایران زیر پوشش های ظاهر الصلاح و از جمله مبارزه با چماقداری توسط عوامل مشکوک و گروهک های مثلاً ضد امپریالیستی وخَلقی و کذا صورت می پذیرد باید با صدای بلند فریاد کشید که «مسئله، مسئله چماقداری نیست مسئله، مسئله آمریکاست» آری آمریکا در صدد است تا زمینه های لازم برای تحمیل پیشنهادهای صلح این هیئت را فراهم آورد و خط امام را به سازش بکشاند.

3ـ فشارهای جانبی: همزمان با رفت و آمد این هیئت کذائی موج حملات موشکی عراق به نقاط مسکونی شهرهای مرزی نیز آغاز شده است تا علاوه بر خسته کردن مردم جنگجوی نواحی مرزی، از این طریق فشارهای لازم برای صلح‌پذیری ایران را فراهم آورد.

این موارد نشان‌دهنده آن است که مقامات مسئول بایستی با هشیاری بیشتری عمل کرده و تنها از رهنمودهای امام امت تبعیت نمایند. خلاصه کلام آنکه: آمریکا می‌خواهد صدام را نجات دهد. آمریکا می‌خواهد روحیه ارتش و پاسداران و نیروهای رزمی را ضعیف گرداند. آمریکا می‌خواهد انقلاب مردم عراق را به شکست بکشاند .آمریکا می خواهد مردم پاکستان و ترکیه را همچنان در چنگال کودتا گران نظامی نگاه دارد. آمریکا می خواهد حاکمیّت خود را بر منطقه و خلیج فارس از سر بگیرد و از همه مهم‌تر آمریکا می‌خواهد دشمن اصلی خود، خط امام را به سازش و مذاکره بکشاند تا آتش قیام را در دل خلق‌های مستضعف دنیا خاموش سازد. نقل و انتقالات نظامی آمریکا در خیلج فارس و رفت وآمدهای هیئت کنفرانس به اصطلاح اسلامی طائف، تشنّج‌آفرینی در گوشه و کنار مملکت نشان‌دهنده‌ی نیّات پلید شیطان بزرگ می‌باشد و بر مردم آگاه مسلمان واجب است که با حفظ آرامش کامل اجازه ندهند هیچ مسئله‌ی دیگری جایگزین مسئله اصلی کشور یعنی جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران گردد و فرامین رهبری انقلاب را در نهایت جدّیت و دقت انجام دهند و مقامات مسئول نیز بایستی در این راه تنها اوامر امامت را مدّ نظر قرار دهند.

باشد تا با وحدت کلمه ی تمامی اقشار مردم این نیرنگ آمریکا و گروهک‌های داخلی هوادار وی نیز همچون دیگر دسیسه‌های او نقش بر آب گردد که می‌گردد. «اِن تَنصُرُ الله یَنصُرکُم فَلا غالِبَ لَکُم».

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.