مهدي رجب بيگي
نام پدر : محمد
دانشگاه : دانشگاه تهران
مقطع تحصيلي : كارشناسي ارشد
رشته تحصيلي : راه و ساختمان
مكان تولد : دامغان (سمنان)
تاريخ تولد : 1336/05/02
تاريخ شهادت : 1360/07/05
مكان شهادت : تهران
مقاله سياسي شهيد مهدي رجب بيگي( مبارزه مسلّحانه در خطر ابتذال)

این است مبارزه مسلحانه؟

برای شروع مبارزه مسلحانه باید رژیم دارای عدم مشروعیّت و مقبولیّت بوده و به اصطلاح ضِدّ خَلقی باشد.

آیا اکنون رژیمی که تشکیلات اصلی آن را مردم به وجود آورده اند، رژیمی که با آراء مردم به روی کار آمده است ،رژیمی که برای سرکوب شما هم ، از مردم کمک می‌گیرد و حضور مردم در صحنه است که شما را به فرار وادار می کند ،رژیمی که تعداد قابل توجهی از نیازهای جنگی خود را از طرف مردم تأمین می نماید،رژیمی که به محض فراخوانی مردم می تواند آنان را در صحنه حاضرکند، رژیمی که برای گرفتن مالیات نیز با خواهش و در خواست دوستانه به سراغ مردم می آید و کسانی هم هستند که بیشتر از مالیات تعیین شده به او می پردازند ،رژیمی که چنان تکیه ای به مردم دارد که اگر یک لحظه پشتیبانی مردم قطع شود،سرنگون خواهد شد،رژیمی که سازمان اطلاعاتی‌اش را هم مردم تشکیل می‌دهند، رژیمی که وقتی مسئولین آن برای سخنرانی می‌آیند توده‌های عظیم مردم را در کنارشان دارند، آیا این رژیم ضِدّ خلق است؟

رژیمی که رابطه‌اش با اکثر کشورهای مرتجع و استعمارگر قطع گردیده است، رژیمی که با کشورهایی نظیرآمریکا، فلسطین اشغالی، آفریقای جنوبی، اردن و مصر رابطه‌ای ندارد و این در حالی است که انقلابی‌ترین کشورهای دنیا به زعم شما نظیر الجزایر و لیبی هم با آمریکا رابطه دارند، رژیمی که به علتِ عدمِ پذیرش بسیاری کشورها زیر فشار اقتصادی قرار گرفته است، رژیمی که حتی یک لحظه هم از آزار و اذیت امپریالیسم در امان نبوده و هر روز با شکلی جدید مورد تهاجم قرار می‌گیرد، رژیمی که تمام بوق‌های تبلیغاتی غرب و شرق همگام و یک صدا بر علیه آن فعالیت می‌نمایند، رژیمی که خشم جهان‌خواران را برانگیخته است، رژیمی که در دلِ تمام خلق‌های محروم دنیا علیرغم تبلیغات مغرضانه امپریالیست‌ها جا باز کرده است، رژیمی که نقطه‌ی امید همه‌ی مستضعفان گردیده است، رژیمی که تمام کشورهای مرتجع عربی را خشمگین ساخته است، رژیمی که علیرغم مضایقه‌ی تمامی کشورهای دنیا فقط با نیروی مردم به جنگ با عراق آمریکایی برخاسته است و پیروزی نسبی نیز به دست آورده و صدام را به زانو درآورده است و رژیمی که تنها حمایت نسبی کشورهایی نظیر سوریه و لیبی و الجزایر را به دنبال خود دارد وابسته است؟

رژیمی که تمام نهادهایش از دل مردم جوشیده‌اند و ارگان‌های قانونی‌اش با رای مردم (رای‌گیری‌هایی که محاربین نیز در آن شرکت داشتند نظیر مجلس خبرگان) تشکیل یافته‌اند و بیشترین توان خود را مصروف روستاها و مناطق محروم ساخته است، رژیمی که به بهای از دست دادن حمایت مردم شمال شهرنشین امکانات خود را به روستاها اختصاص داده است، رژیمی که مسئولینش به جای کاخ‌ها در خانه‌های معمولی زندگی می‌کنند، به طوری که ترور آن ها نیز کاری است ساده، رژیمی که مردم پیشِ پایِ مسئولین آن در اقصی نقاط کشور قربانی می کنند و رژیمی که از مردم و برای مردم است، دارای عدم مقبولیّت و مشروعیّت است؟

آیا رژیم سرمایه‌داری است؟

رژیمی که بیش از 80% کارخانه‌ها و تمامی بانک‌هایش ملی شده است، رژیمی که ناراضی‌ترین افراد آن را سرمایه‌داران (دستمالچی‌ها، جواهریان‌ها، .....) تشکیل می‌دهند، رژیمی که بخش عظیمی از فراریان آن را هم همین‌ها تشکیل می‌دهند، رژیمی که در شمال شهر رای نمی‌آورد و پایگاهی ندارد و تنها از آن قسمت‌ها فحش نصیبش می‌شود، رژیمی که لشکریانش از جنوب شهر برمی‌خیزند، رژیمی که مسئولینش در میدان خراسان و میدان شوش برای مردم سخنرانی می‌کنند، رژیمی که سبب دلخوری تمام شرکت های چند ملیّتی گردیده است و اساساً غرب در رابطه با منافعش با آن مخالفت می‌کند، سرمایه‌داری است؟

کدام سرمایه‌دار از این رژیم حمایت کرده است؟ چند شرکت چند ملیّتی در ایران وجود دارد؟ شش میلیون بشکه نفت که در زمان شاه به کشورهای سرمایه‌داری سرازیر می‌شد اکنون چه شده است؟ آیا اکثریت آرای این رژیم غیر از روستاها به دست آمده است؟ رژیمی که فئودال‌ها برای مقابله با آن دست به ایجاد تشکیلات زده‌اند (نظیر شورای کشاورزان مکانیزه)، رژیمی که تقسیم اراضی را شروع کرده و ان شاءالله به اتمام نیز خواهد رساند، رژیمی که زمین‌ها و اموال سرمایه داران بزرگ و فراری را مصادره کرده و در اختیار دهقانان قرار داده است، رژیمی که پایگاه اصلی‌اش در روستاهاست و دهقانان عمده‌ترین اقشار طرفدار آن هستند، رژیمی که از شهرها بریده و به روستاها رفته است، سرمایه داری است؟

کدام یک از شرایط مبارزه مسلحانه اینک وجود دارد؟ مگر با رژیم مستقل، مشروع، مقبول، حامی محرومین و مردمی می‌توان به مبارزه مسلحانه برخاست؟ افسوس که قدرت‌طلبی مقابل دیدگان محاربین را گرفته است وگرنه این سؤالات آن گونه نیست که در ذهن خود آنان نیز مطرح نبوده باشد. بدون شک نظام فعلی ضعف‌هایی نیز دارد (که آن نیز طبیعی بوده و اصولاً ناشی از عملکرد مخرّب همین گروه‌ها می‌باشد) اما کلیّت نظام را چه می‌توان گفت؟

حقیقت آن است که مسئله، مسئله‌ی کسب قدرت است و نه هیچ چیز دیگر و اقدام به مبارزه مسلحانه نیز از آن رو صورت می‌پذیرد که ظاهراً راه دیگری برای نزدیکی به اهرم‌های قدرت باقی نمانده است.

تروریسم یا جنگ مسلحانه؟

بر فرض محال پاسخ سئوالات آشکار فوق منفی باشد، آیا ترورافراد مورد علاقه‌ی مردم، تخریب خانه مردم، آتش زدن اموال مردم، پرتاب نارنجک به این سو و آن سو، کار گذاشتن بمب در مقابل بیمارستان اسمش مبارزه مسلحانه است؟ نگویید این اعمال کار آمریکاست. مجاهدین در رادیوی مخصوص خود به نام صدای انقلاب (بخوانید صدای ضدّ انقلاب) در 30 تیر مسئولیّت این تخریب‌های بچگانه را پذیرفته‌اند.آیا تمام افرادی که در دفتر مرکزی حزب شهید شدند دارای جرمی یکسان بودند؟ گناه موسی کلانتری غیر از ساختن راه‌های روستایی چه بوده است؟ جرم عباسپور به جز برق کشیدن برای مناطق محروم چه بوده است و دیگران و دیگران...

بمب‌گذاری زیر پل عبور و مرور اتومبیل ها هنر است؟ چرا بمب‌ها همه در جنوب شهر منفجر می‌شود و حتی محض آشفته کردن خواب بورژوازی هم که شده یک ترقّه در شمال شهر منفجر نشده است ؟ کشتن جوانان پاسدار را می توان مبارزه مسلحانه نامید؟ آیا پاسدارها فرزندان سرمایه داران هستند که از زور و خوشی و محض تفریح به خط اول جبهه می روند و شب ها تا صبح در خیابان ها پاس می دهند یا فرزندان زحمت کشان می باشند؟

کدام سرمایه‌دار و کدام زمین‌دار را، پس از پیروزی انقلاب تاکنون اعدام انقلابی کرده‌اند‌؟ به فرض که رژیم فاسد و ضدّ خلقی باشد آیا نباید افراد را به ترتیب اهمیت ترور نمود؟ ترور چند پاسدار که به اصطلاح از مهره‌های اساسی رژیم هم نمی‌باشند و حتی همان‌طور که ذکر شد عملیات چریکی پیچیده‌ای هم لازم ندارد مبارزه مسلحانه است؟ سوزاندن بچه سه ساله در جهاد ماهشهر و کشتن بچه چهار ساله در اصفهان عملیات محیرالعقولی است؟ در زمان شاه آیا یک نماینده مجلس را هم ترور کرده‌اند، که اینک نمایندگان مردمی را که در بین مردم زندگی می‌کنند به شهادت می‌رسانند؟ آیا به راستی این اعمال خشم مردم را برانگیخته است یا شادی آنان را؟ آیا به جز رادیوهایی نظیر آمریکا و اسرائیل و بغداد و کلن و ضد انقلابیون وابسته به همین اقطاب کس دیگری هم برای این اعمال کف زده و پایکوبی نموده است؟ و اصلاً به فرض وابستگی و ضد خلقی بودن رژیم آیا زمان مبارزه مسلحانه فرا رسیده است ؟ آیا با این اعمال به جز خارج کردن مردم از صحنه قصد دیگری دنبال می شود ؟بمب گذاری در مکان‌هایی نظیر مساجد و بهشت زهرا و بالنتیجه آسیب رساندن به مردم موجب خوشحالی آنان خواهد شد؟ پرتاب نارنجک به مغازه آهنگری به جرم حزب‌اللهی بودن، حمله به زحمت کشان است یا حمله به پایگاه‌های رژیم؟ حتی این قبیل اعمال با قوانین تروریسم کور و بی‌هدف نیز نمی‌خواند و بیشتر شبیه اعمال دیوانگان است. این است مبارزه مسلحانه؟

عدم وجود شرایط و بدون درنظر گرفتن هر نوع ضابطه‌ای، حمله به مردم، تخریب اموال و خانه‌های آنان، این است مبارزه مسلحانه؟

سخن آخر:

و حرف آخر آنکه مشی چریکی به شیوه موجود در زمان رژیم شاه که همه‌ی مختصات لازم در این رابطه را داشت هم شکست خورده است و این نکته‌ای است که بر هیچکس پوشیده نیست حتی پیکاری ها که ظاهرا گانگسترترین این جماعات می باشند در سال 56 آن را در بوته نقد گذاشته اند، چه رسد به دیگر گروه‌هایی که رهبرانشان با تعهّد از زندان شاه خارج شده اند والبته به این نکته نیز این گروه ها وقوف کافی دارند اما حال که ناگزیر از پذیرش مرگ نهایی خود هستند ترجیح داده اند که ضمن خودکشی به مردم نیز آسیب برسانند.اگردر زمان شاه این گروه ها به علّت جوّ موجود با چهار تا تفنگ توانستندموقعیّت‌های کوچکی به دست آورند، اما امروز به علت وضعیت موجود با چهل هزار اسلحه دزدیده شده از بیت‌المال هم نخواهند توانست کوچکترین پیروزی‌ای را به دست آورند. آن زمان جنگل های شمال را با الجزایر وکوبا عوضی گرفتند، بعدها نیز به اشتباه خود اعتراف کردند واکنون نیز سرزمین ایران را با ایران قبل از انقلاب یکی پنداشته‌اند و با اتکاء به چهارتا هواداربیشتر وقدری امکانات وسیع تر وآزادی عمل بیشتر می پندارند که پیروزخواهندشد، زهی خیال خام!

«ننگ و نفرین ابدی خلق نثار از خدابی خبرانی باد که این‌چنین به جدال با خلق قهرمان برخاسته‌اند».

والسلام

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.