صفحه اول
اخبار
جستجوي شهدا
توليدات كنگره
درباره ما
ارتباط با ما
استان
استان آذربايجان شرقي
استان آذربايجان غربي
استان اردبيل
استان اصفهان
استان البرز
استان ايلام
استان بوشهر
استان تهران
استان چهارمحال و بختياري
استان خراسان جنوبي
استان خراسان رضوي
استان خوزستان
استان زنجان
تهران بزرگ
بازگشت به استان
مهدي رجب بيگي
نام پدر :
محمد
دانشگاه :
دانشگاه تهران
مقطع تحصيلي :
كارشناسي ارشد
رشته تحصيلي :
راه و ساختمان
مكان تولد :
دامغان (سمنان)
تاريخ تولد :
1336/05/02
تاريخ شهادت :
1360/07/05
مكان شهادت :
تهران
زندگي نامه
خاطرات
وصيت نامه
آثار
نامه
اسناد شهيد
عكس
صوت و فيلم
مقاله سياسي شهيد مهدي رجب بيگي(همگام با كارتر بر ضدّ امام)
در شرایطی که میهنمان در یکی از حساسترین مراحل انقلاب به سر میبرد، و نبرد رویارویی با امپریالیسم جهانخوار در حال اوج گیری است. در شرایطی که فاشیستهای سرسپرده بعث در حال پیاده کردن نقشههای شوم اربابان آمریکایی ـ صهیونیستی خود در مرزهای وطنمان هستند. در زمانی که باید با بسیج همه جانبه ی توده ها به مبارزه ی بی امان علیه جهان خواران شتافت .در شرایطی که باید توطئه های مزدورانه امپریالیست ها در همه جا فاش و آشکار گردد تا در نتیجه توان مبارزاتی امت ،بر علیه شیطان بزرگ افزون یابد.متأسفیم که ناگزیر به پرداختن به مسائلی هستیم که در حاشیه مبارزه اصلی ما قرار دارد .اگرچه نگرشی اساسی به نقش دانشگاه ها در حرکت انقلاب اسلامیِ امتِ قهرمانِ ایران ضرورتِ تام و تمام دارد و برای روشن شدن وظائف اساسی دانشگاه ها در پیشبرد انقلاب اسلامی، نیاز به بررسی عمیق تری است .اما تجزیه و تحلیل این مسئله را به فرصت دیگری موکول کرده و فعلاً تنها به این مقدار بسنده می کنیم که بعد از پیروزی انقلاب در دانشگاه چه میگذرد؟
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ،اقشار دانشگاهی از اَدای وظائف انقلابی خود در قبال مردم عاجزند و با خرده کاری ها و روشنفکر بازیها از حرکت در مسیر مردم بازماندند. بعد از پیروزی، با پدید آمدن جوّی آزاد هر روز در گوشه و کنار گروهک های بی شمار تشکیل گردید و تجلّی آن در دانشگاه ها شدید تر و حاد تر از همه جا بود. دانشگاهیان که میبایست با استفاده از امکانات خویش که به بهای محرومیّت مردم رنج دیدهی این دیار فراهم آمده است، گامی در جهت ساختن نظامی نوین بردارند، با گرایشات مخالف حزبی و گروهی به کسب قدرت پرداختند و تودههای مردم را نیز از خود ناامید گرداندند. البته ناگفته نماند که عدمِ وجودِ صافیهای مبارزاتی گذشته، که راه انقلابیگری را به روی بسیاری سد کرده بود، سبب گردید تا بعد از انقلاب قشرهایی که دراثرانقلاب منافعشان به خطر افتاده بود (برخی از بازنشستگان و اخراج شدگان نیروهای سهگانه، فراریان گارد ساواک و نیروی پایداری و دیگر ارگانهای سرکوبگر، بقایای سرمایه داران وابسته زمینخواران ـ نزولخواران ـ بورسبازان، صرافها و دلالها، وارداتچیهای عمده، قاچاقچیان گردن کلفت و صاحبان اماکن فساد و البته به این لیست، اعوان و انصار اعدامیها را هم اضافه کنید) نیز جزء مبارزان دو آتشهی بعد از انقلاب درآیند. در این بین، گروهکهای شبه مارکسیست انقلابینما از ویژگیهای خاصّی برخوردارند. اینها که نوکران بیجیره و مواجب آمریکا هستند (البته خدمت به آمریکا را از سال 54 شروع کردهاند) و گویا قسم خوردهاند که جز در راه حفظ منافع آمریکا گامی برندارند، به مثابه بازوی سرخ آمریکا وارد عمل شدند تا هرچه زودتر با خوش رقصیهای خود، اسباب شادی امپریالیست را فراهم سازند. (پرواضح است که در این جا به هیچ وجه قصد نادیده گرفتن مسلمان نمایانی فیالمثل که در حزب خلق مسلمان سخنپراکنی میکردند یا آخوندنماهای شاه زدهای که مصادره اموال مفسدین فیالارض را حرام میدانند. یا روشنفکرنماهای غرب زده ای که به عنوان ترقی خواه قالب شده اند و با اشغال جاسوس خانه آمریکا سه ماه به اروپا فرار می کنند و بعد از بازگشت از حنجره شان صدای اربابان آمریکایی اشان بلند است که تسخیر لانه جاسوسی را عمل ضدّانقلابی ، با پوشش انقلابی قلمداد می فرمایند یا بت پرستان دُگمی که به بهانه هم طراز شدن رهبرانشان با امیر انتظام و میناچی به خیابانها ریخته و با فریاد ارتجاعی، «تضاد اصلی ما با ارتجاع است امروز» جامعه را با سلاح به خونریزی تهدید کردهاند و امروز به گروهکهای اشرافی آمریکایی در توهین به امام، دموکراسی کامل داده و از آنها حمایت دمکراتیک میکنند، را نداریم)
اینها هم به خودی خود طوق بردگی امپریالیسم را به گردن دارند. اگر اجازه صحبت در رادیو و تلویزیون را نداشته باشند میگویند: «سانسور و دیکتاتوری و خفقان غوغا میکند» و اگر برای چنین کاری دعوت شوند میگویند: «هیئت حاکمه وابسته به سرمایهداری است» و اگر ملی کنند: میگویند «الکی است». اگر رفراندوم و انتخابات نباشد، میگویند: «دیکتاتوری است» و اگر باشد آن را تحریم انقلابی! می کنند و اگر شورا تشکیل نشود،می گویند: «رژیم ضدّ خلقی است» و اگر تشکیل بشود آن را به زور سلاح منحل میکنند (شورای یازده نفری سنندج)، اگر حرفِ مبارزه با آمریکا نباشد میگویند: «رژیم آمریکایی است» و اگر مبارزه تا حدّ قطع رابطه با جهانخواران پیش رود میگویند: «گامی است برای سرکوبی نیروهای مترقّی». یاد آوریم زمانی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند و مبارزه ضدّ امپریالیستی مردم بالا گرفت ،این ها در زمین چمن دانشگاه تهران برنامهی «افشای اسرار اشغال لانه جاسوسی و زد و بند خیالی هیئت حاکمه با آمریکا» را گذاشتند، چند روز بعد وقتی تحلیلهای آبدوغ خیاری این ها غلط از آب در آمد برای جبران کثافت کاری های خود، دو راه پیمایی پی در پی به سوی جاسوس خانه برگزار کردند.وقتی امام پیام نوروزی را داد گفتند: «حرفِ دشمن ما آمریکاست » دیگر تمام شد، ووقتی کارتر تکذیب می کند،می گویند:«جوابیه داده است» ،واگر تکذیب نکند می گویند«ها! نگفتیم کلک بود و زد و بند بود» و وقتی امام قطع رابطه با آمریکا را جشن اعلام می کند آن وقت یک فرقه از میانشان اعلام انشعاب می کند (شاید یکی از دلایل تمایلات فوق سکتاریستی این قوم همین تحلیلهای آبکی و موضعگیریهای الکی آنها در مقابل جریانات جامعه میباشد.)
یک روز شوونیسمِ قبیله ایِ «کردیسم » را به جای قیام خلقی در کردستان جا می زنند، روز دیگر امام را مظهر خرده بورژوازی سنتی می دانند و با لیبرالها علیه امام همدست میشوند.
یک روز اسلام را ایدئولوژی گذرا از جامعه قبیله ای به فئودالیسم میدانند (بیانیه اعلام مواضع کذایی). روز دیگر با یک ملای ساواکی رئیس قبیله همدست میشوند.
آری این است ماهیّت شبه مارکسیستهای انقلابینمای آمریکایی، سرخ نماهایی که نظامیگری و تسلیحات را به ملّت گرسنه و خانه خراب ما تحمیل می کنند، آنها که با دروغ پردازی های کثیف خود رهبری انقلاب را فئودال و فاشیست معرفی میکنند، آنها که رهبری را لوئی بناپارت، اتحاد چپ و یا موسولینی مینامند. آنها که تضادّ اصلی شان در تئوری و عمل مخالف می باشد.
آنها که با تاکید بر ناسیونالیسم منطقهای و بهانه کردن مسئلهی خلقها (ارتجاعی در مرحله مبارزه ضد امپریالیستی ) و به بهانه سازش با فئودال ها و قربانی کردن مبارزه طبقاتی محرومان، مخالفت با خمینی را که متکّی بر مستضعفین جان بر کف و تودههای محروم و به زعم آنان «پرولتر» بوده و میباشد در دستور کار خود دادهاند و سعی در ایجاد هرج و مرج در گوشه و کنار دارند تا زمینههای بازگشت فاشیسم به سبک اربابان آمریکایی خود را مهیا سازند.
آنها که با بر افروختن آتش کینه و عداوت بین مردم در شهرهای مختلف درصددند تا ایران را سراسر ویتنام سازند و غافلند که ایران را سراسر لبنان میسازند. آنها که همگام با کارتر، رهبر مبارزاتِ ضدّ آمریکایی منطقه را مرتجع میخوانند.آن ها که از یک طرف مردم را از کودتا میترسانند (کار،24/11)و از طرف دیگر نیروی متشکل خنثی کنندهی کودتا یعنی پاسداران دلاور انقلاب را (پاسدار در اصل همان میلیشیا و ارتش خلقی است که بقیه اشراف مآبانه ادایش را درمیآورند) مرتجع میخوانند و با ارزیابیهای خود درباره آن رأی صادر میفرمایند. (کار 22/11 و 24/11). آنها که اتحادیهی ژیگولهای بیکار را به حساب تشکیل حزب طبقه ی کارگر میگذارند. آنها که اسیر ذهنیّتهای مطلق خویش گشتهاند و به دور از واقعیّات جامعه دست به تحلیل و تفسیرهای سیاسی میزنند. آنها که با اپوزیسیون بازی و ننه من غریبم درآوردن در تدارک جوّ کاذب انقلابی منافع از دست داده هستند و به خیال خود هوادار جمع میکنند و لابد همچون سوسیالیستهای تخیّلی پندارهای مافوق علمی در سر میپرورانند، آن ها که از انقلاب فقط «شعار» را و از سازندگی فقط «شایعه» را و از روشنفکر بودن فقط «کتاب» را و از تحلیل کردن فقط «دشنام» را یاد گرفته اند و آن ها که از اصلِ انقلابیِ پیروی یا حداقل حمایت از رهبر مبارزات ضدّ امپریالیستی خلق ، عدول کرده و با مردم آن می کنند که حزب مزدور روسی در سال 32 13با مصدق کرده است و بالاخره آن ها که از فرط چپ روی کودکانه سر از راست درآوردهاند، در خطّ آمریکا هستند و اگر چه نخواهند و یا صادقترهاشان ندانند.
ما نیز همانطور که از پاره کردن کاغذ پاره های ساواک و تنبیه ساواکی ها در دانشگاه در گذشته هیچ ابایی نداشتیم ،از برچیدن بساط مزدوران آمریکایی نیز در دانشگاه هیچ ابایی نخواهیم داشت و شما نیز آنچه مارک از فالانژ و مرتجع و انحصار طلب و تنگ نظرِ چماغ به دست و... دارید بر سرمان فرو ریزید که شاه و آمریکا هم چنین کردند و میکنند و در پایان ذکر این نکته ضروری است که ما بنا بر اعتقاد مکتبی امان، دموکراسی را لاابالی گری بی قید و شرط و مجوّز توهین به مقدّسات مردم و رهبر انقلاب خونین مردم قهرمان ایران نمی دانیم وبا دمکرات نماهایی که برداشتشان از آزادیِ انسان ما را به یاد مرکانتیلیست ها وطرفداران سرمایه داری آزاد میاندازد و نفی سرمایهداری را نفی آزادی و دیکتاتوری قلمداد میکنند تا پای جان مقابله خواهیم کرد وبا آن ها که خمینی کبیر پیشوای مبارزاتِ ضدّ امپریالیستی قرن حاضر را که شعله قیام در دل خَلقیهای تحتِ ستم بر افروخته است و به همین دلیل مورد نفرت چپاولگران واقع شده با همان جملات آقای کارتر و خانم تاچر مورد اهانت قرار می دهند، تا پای جان مقابله خواهیم کرد. همچنان که با شاه سر سپرده و ایادی مزدورش کردیم.
با آنها که با ادّعای عوامفریبانهی دموکراسی برای تحمیل «دیکتاتوری پرولتری» مورد نظرشان به محرومان، ملاکشان رسیدن یا نرسیدن زورشان است (مثلاً تا چند سال پیش که زورشان می رسید نویدهای حزب طراز نوین را سر ضرب پاره می کردند ولی حالا چون لانه نمی کنند، البته این یکی ها هم همان بلا را آن روز بر سر «رنجبر»یها میآوردند! عجبا...) با مبارزه بی امان افشاگرانه ،تا روشن شدن ماهیّت کثیفشان ادامه خواهیم داد.
با فرصت طلبانی که وقتی زمان مبارزه مسلحانه و انتخاب شهادت یا رهایی از قید استبداد به قیمت نبرد همه جانبه مطرح بود در فراموش خانه تیمی اشان به نقد نبرد مسلّحانه پرداخته و ادّعای کار تئوریک و محفلی کردند و حال که زمان روشنگری مردم برای بسیج بر علیه آمریکای جهانخوار و سازندگی برای رهایی از وابستگی است، شعار «تنها راه رهایی از چنگ جمهوری اسلامی جنگ مسلّحانه» سر داده و با شعار «ارتش برادر ماست. پاسدار دشمن ماست» به جنگ پاسداران انقلاب رفته و به پیشاهنگ آمریکایی بدل شده اند،تا زمانِ ختم فتنه و توطئه خواهیم جنگید.
با رزمندگان وپیکارگران ، که همچون پیشوای خود فقط خیالات صادر میکنند و قُمپوز درمیکنند و اگر دستشان و زورشان برسد باز هم کودتای آمریکایی دیگری بر علیه هم رزمان خود به راه میاندازند، خواهیم جنگید. حتی اگر بعداً قطعنامه و توبه نامه صادر کرده و قربانیان خود را شهید قلمداد کنند.
آری ما معتقدیم تا زمانی که گروهکهای آمریکایی با نشناختن مفهوم دموکراسی، آزادی مردم را سلب کردهاند و با اعمال آنارشیستی خود در دانشگاهها همگام با کارتر بر ضد «امام» توطئه میکنند نمیتوان دانشگاه را سنگر آزادی نامید.
ولی، دانشگاه باید سنگر آزادی باشد و ما معتقدیم در صورتی که همچون گذشته، دانشگاه به عنوان ارگانی مستقل از تمایلات قدرتی و با موضعی مردمی درصدد تصحیح خطّ حرکتِ دولت بکوشد و با درک کردن شرایط جامعه و واقعبینی از وارد شدن ضربات بعدی بر پیکر اسلام، مردم و منطقه مانع شود. در آن صورت هر کس با هر مَرام و مسلکی تا آن جا که به اصول انسانی و اخلاق انقلابی پایبند باشد در تبلیغ مرام ایدئولوژیک و ترویج مواضع سیاسی خود آزاد خواهد بود. ما بنابر اعتقادات مکتبی امان، معتقدیم که احزاب کمونیستی نباید در جمهوری اسلامی ایران کاملاً آزاد باشند و باید بساط دسته جات آمریکایی شبه مارکسیستی یِ انقلابی نما بر چیده گردد. ما اهانت به رهبر کبیر انقلاب اسلامی را نقض اصول اخلاقی و توهین به مردم دلاور ایران دانسته و اخطار می کنیم در صورت تکرار اینگونه اعمال کودکانه علاوه بر افشای صریح و سریع این جریانات در پیشگاه خلق، خودمان نیز تکلیفِ چپ های آمریکایی در دانشگاه را مشخص خواهیم نمود .به شما هم توصیه می کنیم با دست برداشتن از اینگونه اعمال نابخردانه به دریای بی کران امّت اسلام بپیوندید و مطمئن باشید که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
در خاتمه آمادگی خود را در جهت بررسی مسائل پیش آمده، در مجمع عمومی تمامی دانشجویان دانشکده اعلام میداریم.
«پیروز باد، مبارزات ضد امپریالیستی خلقِ مسلمانِ ایران .گسترده باد، نبردِ رهاییبخشِ ملّتهای تحت ستم جهان بر علیه جهانخواران، مرگ بر آمریکا و نوکران وابسته به او».
نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن
هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.
امير حسين پور
پوريا خوشنام
غلامرضا بامدي
حسين زينال زاده
دانيال رضازاده
مجيد يوسفي كينچاه
فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.
زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.
با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.
در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.