حسين نوچه ناسار
نام پدر : سيف اله
دانشگاه : مركز تربيت معلم شهيد ثاني
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : ديني و عربي
مكان تولد : سمنان (سمنان)
تاريخ تولد : 1344/02/09
تاريخ شهادت : 1365/04/11
سمت : فرمانده دسته
مكان شهادت : مهران
عمليات : كربلاي 1
مصاحبه باشهيد حسين نوچه ناسار(2)

پیاده شده صدای شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب حسین نوچه هستم اعزامی از سمنان که در گردان حضرت رسول در دسته حضرت علی اکبر انجام وظیفه می کنم من بار هشتم است که به جبهه می آیم و در حال حاضر مسئولیت دسته را دارم انگیزه ای که ما را به جبهه کشید یکی اسن بود که ما خودمان را مسلمان می دانیم و هر مسلمانی دفاع از اسلام برایش واجب است اینطور نیست که ما فقط " هیهات من الذله " شعار ما باشد بلکه باید در عمل هم به این شعار " هیهات من الذله " جامه عمل بپوشیم، اگر امام حسین شعار " هیهات من الذله " را سر داد به پاش هم ایستاد و جان خودش را در این راه گذاشت و بر ما که خودمان را مسلمان می دانیم واجب است که این ذلت را بپذیریم چرا که ذلت برای اسلام نیست ذلت برای جبهه کفر است ذلت برای جبهه حق است و ما باید دفاع از اسلام کنیم پس ذلت در کار ما نیست و مرتبه و انگیزه دوم این که امام ما پیام داد و امام ما فرمودند که باید به جبهه ها بروند و این جوان ها و دفاع از اسلام بر ایشان واجب است خوب من هم یکی از جوان هایی بود که رهبرم امام است و باید به ندای رفتم لبیک گفته باشم از این جهت پای به این مکان مقدس نهادم و در این جا هم که آمدم بسیار درس ها از همین بچه بسیجی های کم سن و سال گرفتم و اگر ما به جبهه آمدیم و از این بسیجی های مخلص درس ها می گیریم این هم باید بگویم که این چنین نیست که ما چشم و گوش خود را بسته باشیم و به این مکان آمده باشیم یا احساسات ما را فراگرفته باشد و ما پا به این مکان گذاشته باشیم خیز این چنین نیست بلکه با دید باز آمدیم به این مکان چرا می دانستیم مقدار خیلی جزئی هم می دانستیم و همین مقدار جزئی ما را به این مقام رساند می دانستیم قرآن خیلی از مسائل را درباره جهاد بیان می کند و می دانیم که در اینجا کشته شدن دارد، اسیر شدن دارد، معلول شدن دارد، مجروح شدن دارد، برای همه این ها برای ما افتخار است اگر ما پای خودمان را از دست بدهیم برای اسلام برای ما افتخار است برای ما و پدرها و مادرهای ما افتخار است اگر ما در این راه کشته بشویم می دانیم که قرآن گفته که این ها نمرده اند بلکه این ها زنده اند و در نزد خدای خودشان روزی می خورند چه سعادتی بالاتر از این که بنده ای در نزد مولایش روزی بخورد مستقیما از او روزی بگیرد آیا این را ما جهل می دانیم و در ضمن این را هم می دانیم و به این مکان آمدیم که هرگز اجر شهدا ضایع نمی شود. در سوره محمد (ص) آیه 4 آخرهای آیه 4 اینچنین بیان می کند که هیچگاه اجر شهید ضایع نمی شه پس ما با دید باز آمدیم و اگر هم در این راه کشته بشویم باز افتخار است برای ما باز افتخار است برای پدر و مارهای ما که موافقت نمودند و ما را به این مکان مقدس فرستادند بنابراین تنها احساسات نیست که بچه ها را به اینجا می کشاند بلکه آن فطرت پاکشان است بلکه آن عقل و دید وسیعی شان است که این عزیزان را به این مکان نقدس راهی می کند و تعجبم در این است که عده ای هنوز هستند که با این جنگ و این رژیم مخالفت می کنند و من نمی دانم این ها آیا چی فکر کردند، فکر کردند می توانند سیلی بزنند به اسلام و مسلمین سیلی بزنند به خادمین اسلام. خیر این ها کورخواندند و جای تعجب بیشتر این است که این ها خودشان را مسلمان می دانند مسلمان مگر از کلمه تسلیم گرفته نشده مگر شمایی که خودتان را مسلمان می دانید نمی بایست تسلیم اوامر الهی باشید پس چگونه مخالفت می کنید شما اوامر الهی را در نظر بگیرید یا اوامر شیطانی را شما پیرو نفس هستید یا پیرو اسلام شما خودتان را شیعه علی می دانید یا شیعه این کسانی که مخالفت می کنند با اسلام و مسلمین. شیعه به معنی پیرو. پیرو علی بودن سخت است پیرو علی بودن مشکل است بشناسیم امام را و مسئولیت خودمان را بدانیم باید ببینیم امام حسین چی می خواست چه هدفی داشت خوب ما هم همینطور بشویم. باید ببینیم علی چه دردی داشت بتوانیم در مسیری حرکت کنیم که آن دردها کمی کاسته بشه یعنی شیعه واقعی باشیم شیعه واقعی بودن یعنی مسئولیت داشتن. مسئولیت بس بزرگی بر گردن ماست مسئولیتی که هر کس نمی تواند آن را تحمل کند خانواده شهدا چشم و چراغ این ملت این عزیزان باید بدانند که فرزندان به کمال رسیدند. انسان اصلا برای این به وجود آمده که به کمال برسد. حالا که فرزندانشان به کمال رسیدند این دیگر نگرانی ندارد البته خود در هجرانش بعضی ها نمی توانند طاقت بیاورند و اون حق من هم شخصا حق به آن ها می دهم می بایست توجه کنند و به شعار قرآن در این زمینه که استقامت کردن و صبر کردن است باید جامه عمل بپوشند. اما خانواده ام من شرمنده ام از روی آن ها من هر چی دارم از مادرم دارم از پدرم دارم این ها بودند که هادیان من بودند در زندگی این ها بودند که به من خط دادند و این ها من هیچ نمی توانم بگویم جز این که حلالم کنند و اما یک عده ای هستند که ضربه می زنند به انقلاب. البته خوب یک عده ای آگاهند ولی یک عده ای ناآگاهانه دست به چنین کاری را انجام می دهند آن هایی که آگاهانه انجام می دهند ای عزیزانی که شما در خط هستید بیایید آن ها را شناسایی کنید اگر اصلاح نمی شوند کنارشان بزنید نگذارید در جامعه باشند و اما دانش آموزان ، امیدهای آینده این انقلاب یعنی سرمایه این کشور ای معلم ها بدانید دانش آموز آن نهالی است که به هر سمت خمش کنید به همان شکل خم می شه و حالت می گیرد بیایید و این نهال را مستقیم نگه دارید بیایید خودتان عمل کنید به آن چیزی که می گویید بعد به این دانش آموزها خط بدهید. دانش آموزان را نگذارید به آن راهی کشیده بشوند که دشمن می خواهد به محض این که دانش آموز را رها کردید اونی که در خط دیگر فعالیت می کند دانش آموز را به خودش جلب می کند و این هم با احساساتش با آن حالات کودکانه که دارد سریعا به همان سمت کشیده می شه اما خود دانش آموزها عزیزان قدر خودتن را بدانید کاری نکنید فرداريال فردایی که چند سال بزرگتر شدید غیر از پشیمانی برایتان چیزی نماند. شما الان می توانید آن چیزی شوید که امام حسین می خواست. شما الان می توانید علی اکبر خودتان را بار بیاورید پس حواستان را جمع کنید درست در مسیری گام بردارید که اسلام می خواهد. از مربیان خودتان کاملا استفاده کنید و سعی کنید چند روز دیگر فقط برایتان پشیمانی نماند در این قبال خیلی می شه صحبت کرد ولی من اینجا سخن را کوتاه می کنم همین کل کلامم بود.

- زندگی نامه خودتان از بدو تولد تا زمانی که در جبهه ها تشریف بردید برای شنوندگان عزیز بیان کنید؟

شما سوالی از ما نمودید که البته چیزی ندارم ولی در یکی جمله خلاصه نمی شه به هر حال ما این را می توانیم بگوییم که از اول که به دنیا آمدم تا کنون از پدر و مادرم خط گرفتم مخصوصا مادرم خط گرفتم تا به حال به این جا رسیدم خوب دوره ابتدایی، دوران راهنمایی و دبیرستان را پشت سر هم طی کردم و بعد فقط در سال چهارم دبیرستان بود که به علتی که مهمش همان جبهه آمدن بود دو سال، سال چهارم را خواندم و بعد به علت اشتیاق من نسبت به آینده کودکان و دانش آموزان وارد تربیت معلم شدم و تا به حال هم مقداری دوره اش را گذرانده ام و ان شاء الله در سال دیگر اگر خداوند توفیق داد به عنوان معلم خادم این امت خواهم بود.

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.