رضاعلي يونس آبادي
نام پدر : نصرت الله
دانشگاه : شهيد بهشتي شاهرود
مقطع تحصيلي : كارشناسي
مكان تولد : روستاي يونس آباد- شاهرود (سمنان)
تاريخ تولد : 1343/01/01
تاريخ شهادت : 1365/10/24
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5
خاطرات پدر شهید رضاعلی یونس آبادی
راوي : پدر شهيد

* از ایام کودکی تا زمانی که شهید شدند، او را نشناختیم که در چه راه و خطی حرکت می کرد و خدا می دانست، تقدیر ایشان چنین بود که شهید شوند. در زمان حیاتشان، چندین بار بیمار شد، آخرین بار دچار بیماری کلیوی شد. در بیمارستان گوهرشاد کلیه شهید را برداشت. ۴ ساعت داخل اتاق عمل بود که برق ها قطع شد و نتوانستند ایشان را به بخش بیاورند. هیچکس فکر نمی کرد که ایشان درمان شود. کلیه پوسیده را از بدنش خارج کرده بودند وقتی او را به منزل بردیم، حال رضا کلا تغییر کرد.

* شهید در مدرسه علمیه ثبت نام کرد، بعد از مدرسه علمیه به تربیت معلم رفت. روزی به او گفتم: شما که عاشق مدرسه علمیه بودید، چرا به تربیت معلم رفتید؟ گفت فرقی نمی کند. همین که بچه ها را به فراگیری علم و دانش، سوق دهی و برای اسلام قدم برداری، همان هدف می شود. من از کلیه دست اندر کاران تربیت معلم کمال تشکر را دارم زیرا در هر محفل و مجلسی یاد شهیدان را زنده نگه می دارند.

* اتاقی داشت که آنجا را تبدیل به کتابخانه کرده بود. کتاب های زیادی را جمع آوری کرده بود. یک روز نزدش رفتم. در حالت سجده نماز بود. آنقدر این سجده طولانی شده بود که وقتی من نماز ایشان را مشاهده کردم، گفتم اگر ایشان نماز می خواند پس نماز خواندن من در مقابل نماز خواندن او اصلا به حساب نمی آید.

* به حق الناس خیلی اهمیت می دادند. به طور مثال: یادم می آید یک شب جمعه که قرار بود سر آب برویم ما باید در محل تقسیم آب منتظر می ماندیم. چون آب برای دو نفر بود، باید مواظب بودیم تا آب کم و زیاد نشود. شهید با برادرش آن شب در کنار دیوار باغ همسایه خوابیده بودند. صبح که از خواب بیدار شدند، رضا علی به برادش می گوید که برویم و به صاحب باغ بگوییم که ما دیشب در کنار دیوار باغ شما خوابیده بودیم . شهید از لحاظ ایمانی در حد بسیار بالایی بود.

* یک سال در تالار شهید بهشتی برنامه ای داشت. ما برای دیدن برنامه به تالار رفتیم، ولی ایشان نیامد. وقتی بعد از برنامه به منزل برگشتیم. از ایشان پرسیدیم، چرا نیامدی؟ گفت: نمی توانستم بیایم. تا یک هفته، پرونده و دفتری در دستش بود که بعد معلوم شد که به حساب های آن مراسم رسیدگی می کرده است. به من می گفت: پدر، اگر یکی از حساب ها کم و زیاد شود، چه کسی می خواهد در روز قیامت جوابگوی بیت المال باشد.

* در ایام تحصیل در دبیرستان همیشه بهترین دانش آموز بود. همه معلمان از ایشان راضی بودند، به درس خواندن علاقه زیادی داشت.

* تا زمانی که به کلاس می رفت، فقط به درس هایش رسیدگی می کرد. یک کتابخانه در مسجد صاحب الزمان یونس آباد وجود دارد که بچه های کوچک روستا را آنجا جمع می کرد و قرآن به آن ها یاد می داد.

*یکی از دوستانش آمد در خانه و سراغش را گرفت.گفتم: «داره نماز می خونه.»

گفت: «پس من می رم و بعداً می یام.»

گفتم: «بیا تو، الان نمازش تموم میشه.»

گفت: «نماز رضاعلی طول می کشه تا تموم بشه. بعدا می یام.»

همیشه رضا علی نمازهای طولانی داشت. همه این را می دانستند.

*یک روز گفت: «پدر جان! یادتون باشه تا جایی که می تونین حق الناس رو رعایت کنین.»

*کارش داشتند. گفتند: «کجا می تونیم پیداش کنیم؟» گفتم: «چه کارش دارین؟ شما کی هستین؟»

گفتند: «از شاهرود اومدیم. دوست هاش هستیم.»

راهنمایی شان کردم داخل خانه. ازآنها پذیرایی کردم و گفتم: «الان می رم دنبالش تا شما استراحت کنین، من برمی گردم.»

همان طور که حدس می زدم، در کتابخانه مسجد بود. آن جا می رفت و بچه های کوچک روستا را جمع می کرد و به آنها قرآن یاد می داد.

*آخرین باری که می خواست به جبهه برود تا جلوی سپاه رفتم. صورتش را بوسیدم و پول درآوردم که به او بدهم. قبول نکرد وگفت: «بابا! پول نمیخوام.»

اصرار کردم. مقداری برداشت. موقع سوار شدن گفتم: «مواظب باش تو فقط یه کلیه داری.»

گفت: «شما مواظب خودتون و مادر باشین.»

او رفت وجنازه اش برای ما برگشت.

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.