فضل الله آقاباباگلي
نام پدر : محمدحسين
دانشگاه : دانشگاه اصفهان
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : دبيري شيمي
مكان تولد : اصفهان (اصفهان)
تاريخ تولد : 1339/04/01
تاريخ شهادت : 1360/03/21
مكان شهادت : دارخوِئين
عمليات : فرمانده كل قوا
مصاحبه باخانواده شهید فضل الله آقابابا گلی
راوي : خانواده شهيد

* نام عملیاتی که شهید در آن به شهادت رسیده است:

- فرمانده کل قوا خمینی روح خدا

*یگان خدمتی و مسئولیت شهید در جبهه:

- در ستاد پشتیبانی بود و شب حمله جزء خط شکن ها بود

*ارگان اعزام کننده:

- بسیج سپاه

* تعداد ماههای حضور در جبهه :

- 9 ماه، 3ماه اول کردستان 6 ماه دوم دارخوئین

*چندمین فرزند خانواده است:

- اولین

* چندمین شهید خانواده است:

- اولین

* اولین بار در چه سنی به جبهه اعزام شده است:

- 20 سالگی

* آیا قبل از شهادت مجروح شده است؟ چند بار؟

-خیر

* نشانی محل دفن:

- استان اصفهان، گلستان شهدا

* دیگر مشخصات شهید که در متن بالا پیش بینی نشده است:

- قبل از حضور در کردستان از اواسط 58 تا شروع جنگ در جهاد سازندگی مشغول به خدمت بود.

*چه خاطرات خاصی از دوره پیش از تولد شهید دارید؟

- بعد از 13 سال که از ازدواجشان گذشته بود با توسلات زیاد و بدون معالجه صاحب این فرزند شدند. شبی در منزل که روضه جهت محرم به پا بود پس از یک تغییر حالت ناگهانی و به صورت معجزه آسایی حامله شدند و 9 ماه بعد بچه به دنیا آمد که آن شب تا صبح گریه می کردند.

* وضعیت اقتصادی خانواده شما در آن زمان چگونه بود؟

- متوسط

* مستاجر بودید یا منزل شخصی داشتید:

- منزل شخصی

* شهید در آن دوران غیر از شما(والدین) با چه افراد دیگری (دایی، عمو، پدربزرگ و...) تماس نزدیک داشت؟ چرا؟ آیا این تماس در دوره های بعد نیز ادامه داشت؟ تا چه سنی ؟

- با پسرعمه – هم سن بودند. در دوره های بعدی یعنی هنگام تحصیل و تا زمان شهادت هم ادامه داشت.

*معمولا اوقات فراغت خود را چگونه می گذراند؟ (بازی، کمک به والدین و...)

- بازی فوتبال

* به چه نوع بازیهایی بیشتر علاقه داشت؟

- فوتبال - کوهنوردی

* به چه کسی بیش از دیگران علاقه داشت (مادر، پدرف خواهر، برادر، عمو و ...) چرا؟

- مادر و پدر و پسر عمه. مادر را به خاطر محبتهای زیاد و پسرعمه به خاطر هم اخلاق و هم بازی بودن

*در مقایسه با دیگر کودکان شما، کودک آرام و ساکتی بود یا پرجنب و جوش و فعال؟

- ساکت بود

*در آن دوران دوستان و همبازیهایش چه کسانی بودند؟ حالا چکار می کنند و کجا هستند؟

- پسر عموها و بیشتر پسر عمه- پسر عموها یکی در بنیاد جانبازان مسئولیت دارد و بقیه وکیل – پزشک هستند- پسرعمه نماینده مجلس بود (حمید فولادگر)

*چه خاطرات دیگری از آن دوران بیاد دارید؟

- صبح ها موقعی که همه خواب بودند در محل خلوتی نماز می خواند و دستهایش را رو به آسمان دراز می کرد و با خدای خود راز و نیاز می کرد و از همان کودکی نمازش را مثل کسانی که به تکلیف رسیده اند می خواند

* آیا در همان خانه و محل قبلی زندگی می کردید؟ وضعیت اقتصادی شما چگونه بود؟

- در سن 4 سالگی بود که از خانه پدری به خانه شخصی آمدند. وضعیت اقتصادی آنها متوسط بوده است

* مختصری درباره نحوه ورودش به مدرسه ابتدایی توضیح دهید( علاقه به مدرسه، امتناع از رفتن به مدرسه و ...)

- علاقه بسیاری داشت به گونه ای که اضافه بر مشقهایی که می گفتند باز هم می نوشت و هر چیزی را که می خواند تلاش می کرد که با آزمایش بفهد

* در چه مدرسه یا مدارسی تحصیل کرد؟

- نام مدرسه ملی مفید شهرستان: اصفهان سال شروع1345 سال اتمام 1350

* مختصری راجع به نحوه انجام تکالیف درسی اش برای ما صحبت کنید؟ چه خاطره ای در این خصوص بیاد دارید ؟

- در همه امور نظم بخصوصی داشت مخصوصا برای انجام تکالیف درسی نظم و ترتیب و نظافت در رده اول تمام کارهایش به چشم می خورد

*در آن سنین روابطش با کودکان دیگر، دوستان و همبازی هایش چگونه بود؟

- بسیار خوب و دوستانه

*بیشتر به چه افرادی علاقه و دلبستگی داشت؟ چرا؟

- با همکلاسیها بخاطر بازی در باشگاه تختی و تیم فوتبال

* آیا رفتارش با رفتار دیگر کودکان شما تفاوتی داشت؟

- بله در درس خواندن نظم و ترتیب و عبادات کاملا با بقیه فرزندان تفاوت داشت.

*چه خاطرات دیگری درباره آن دوران دارید؟

- در سن هفت سالگی به طرز عجیبی صبحها زودتر از پدر و مادر از خواب بیدار می شدند و شروع به راز و نیاز خداوند می کردند.

* آیا در همان خانه و محل قبلی زندگی می کردید؟ وضع اقتصادی شما چگونه بود؟

- بله – خوب بود

* در این سنین شهید به چه کاری مشغول بود؟

- درس خواندن زیاد – انجام آزمایشات و کارهای عملی – ورزش – کتاب خواندن- ارتباط با دوستان

* در چه مدرسه (راهنمایی) یا دبیرستانی تحصیل کرد؟

- نام مدرسه راهنمایی : محتشم شهرستان : اصفهان

نام دبیرستان: سعدی شهرستان : اصفهان

*وضع درسی او چگونه بود ؟

- همیشه جزء رتبه های اول تا سوم کلاس بود.

* آیا شهید در آن زمان کار هم می کرد؟ چه کاری؟

- در مواقع بیکاری به داروخانه ابن سینا می رفت.

* از چه زمانی احساس کردید که رفتار و شخصیت او در حال تغییر و تحول است؟ چه رفتارهایی موجب ایجاد چنین نگرشی در شما گردید؟

- از همان بدو ورود به دبستان شخصیت او به سنش نمی خورد در دوران راهنمایی انشاهایی نوشته که اصلا با وضعیت فرهنگی آن زمان مناسبت نداشت.


*در آن دوران ، اقات فراغت خود را بیشتر به چه کاری می گذراند؟ (ورزش، مسجد، سینما و...)

- درست کردن کاردستی های مختلف مثل f-f ، منظومه شمسی – بخاری برقی

* (اگر مطالعه می کرد) بیشتر چه نوع کتابهایی را مطالعه می کرد، مذهبی، علمی ، هنری و ...)

- علاقه بسیار زیادی به کتابهای دکتر علی شریعتی و کتابهای مذهبی داشت

*روابطش با شما(والدین) و خواهر و برادرانش چگونه بود؟چه خاطره ای در این خصوص بیاد دارید؟

- خود را مسئول کامل دروس خواهران و برادرانش می دانست از مادرش همیشه طلب دعا برای موفقیت می کرد و از پدرش همیشه به خاطر زحماتی که می کشید تشکر می کرد.

* روابطش با خویشاوندان، همسایگان چگونه بود؟ آنها نظرشان نسبت به شهید چه بود؟ چه خاطره ای در این خصوص بیاد دارید؟

- با همه مهربان بود از هیچ کس کینه ای به دل نمی گرفت و همیشه همه او را به آقا بودن می شناختند و مورد احترام همه بود

* کلا نوجوان ساکت و آرامی بود یا فعال، اجتماعی و معاشرتی؟

- ساکت بود به آن معنی که همه کارهایش را بدون حرف و آرام انجام می داد و فعال بود به این معنی که هم در معاشرتها هم در فعالیتهای اجتماعی و همه جا شرکت داشت

*بیشتر وقتها در منزل بود یا بیرون از منزل کجا؟ چه کار می کرد؟

-دوستان خود در منزل بود هم در مورد خواندن درس هم بازی و همه کار دوستان خود را به خانه می آورد و به همکاری هم کار می کردند.

*به چه کسانی علاقه داشتند؟ چرا؟

- به افراد مومن و مذهبی علاقه مند بود چون خودش مذهبی بود، افراد با معلومات خیلی علاقه داشت و از آنها استفاده می کرد.


*از چه کسانی بدش می آمد؟ چرا؟

-کسانی که تقوی نداشتند را از آنها دور می شد و کسانی که حرفش را قبول نداشتند با آنها بحث می گردد. زمانی یکی از افراد فامیل که به خارج رفته بود کتابی آورد و گفت که عقاید تو غلط است پس از خواندن کتاب با او بحث مفصلی کرد و عقاید خود را برای او بیان کرد.

* در چه مواردی حساب بود و عصبانی می شد؟ وقتی عصبانی می شد چکار می کرد؟

- مواردی که کسی امر خدا مثلا حجاب را رعایت نمی کرد عصبانی می شد که پس از صحبت به طرف اتاق خود می رفت و در را می بست و تا مدت زیادی بیرون نمی آمد.

*در چه کارهایی به شما کمک می کرد؟

- در کارهایی مثل برق کشی که تخصصی بود

* با چه کسی یا کسانی دوست صمیمی بود؟ آنها چه مشترکاتی با شهید داشتند؟( هم کلاسی، هم محلی، هم باشگاهی)

-دوست بسیار صمیمی او پسرعمه اش بود که با هم همکلاسی بودند هم محلی بودند هم بازی از اوایل زندگی بودند

*آنها الان کجا هستند و چکار می کنند؟

- الان سمتهای بسیاری دارد از جمله رئیس انجمن اسلامی مهندسان اصفهان ، استاد دانشگاه، مدیر روزنامه، مدیرگروه مهندسی دانشگاه آزاد خمینی شهر و ...

*چه خاطرات دیگری از آن دوران بیاد دارید؟

- در ماههای رمضان ابوحمزه اش ترک نمی شد

* آن همزان با تحصیل اشتغال به کاری داشتند؟

- خیر


* چه فعالیتهای اجتماعی در دوران تحصیل داشتند؟

- برای انتخاب دومین دوره ریاست جمهوری یکی از اعضا حوزه انتخابی بود. در راهپیمایی ها و پخش اعلامیه ها شرکت فعال داشت- در پخش نوارهای امام کتاب های مفید شرکت فعال داشت بیشتر کارهای ایشان پنهانی انجام می شد بخاطر اینکه تقوایش به او اجازه نمی دهد که کارهای خود را برای دیگران شرح دهد و بسیاری در کارها او به صورت فی سبیل ا... و سری بود.

* چه نوع فعالیتهای فرهنگی و هنری داشتند؟

- مطالعه کتاب پخش و ضبط نوارهای مذهبی

* چه نوع فعالیت ورزشی داشتند؟

- فوتبال، کوهنوردی

*اخلاق و رفتار شهید در دوران تحصیل؟ (با دانشجویان و اساتید)

- همه دوستان او، از اخلاق او تعریف می کردند به صورتی که دوستان زیادی داشت که شدیدا به او علاقه مند بودند حتی افراد فامیل که گاهی او را در دانشگاه می دیدند از نجابت، ادب و حسن خلق او تعریف زیاد می کردند و همیشه پاکیزگی او زبانزد خاص و عام بود.

* تشریح وضعیت تحصیلی شهید؟ ( از نظر هم دانشکده ای و اساتید)

- همیشه بالاترین نمره کلاس از آن او بود به طوری که همکلاسهایش را در خانه می آورد و در خانه به آنها کمک درسی می کرد.

* در دوران تحصیل اوقات فراغت خود را چگونه می گذراند؟

- دوران تحصیل دانشگاهی او فقط 2 ترم بود که بعدا دانشگاه تعطیل شد و در این مدت همیشه به کتاب خواندن (کتابهای مختلف درسی، مذهبی، علمی ) مشغول بود و هیچ گاه حتی یک لحظه از وقت خود را تلف نمی کرد.


* انگیزه شهید از رها کردن تحصیل و رفتن به جبهه چه بوده است؟

- اول از همه کمک به افراد محتاج چون بعد از 1 سال دانشگاه رفتن، دانشگاه تعطیل شد و او به جهادسازندگی رفت- دیگر انگیزه او احساس مسئولیت شدیدی بود که همیشه داشت چه در دوران تحصیل با دوستان و همکلاس ها و چه در دانشگاه یا خانه که نسبت به همه احساس مسئولیت می کرد و بعد از جهاد سازندگی با رها برای رفتن به جبهه دلیلی که می آورد این بود که اگر ماجوانها از مملکت خود دفاع کنیم چه کسی برود و دفاع کند این مسئولیت به دوش همه است و شما هم باید در همین جبهه کمک کنید.

* هنگام گرفتاری و مشکلات چه کار می کردند؟

- به کمک همدیگر به رفع مشکل می پرداختند.

* چه آرزوها و خواسته هایی داشت؟ بزرگترین آرزویش چه بود؟

- این بود که در درس پیشرفت زیادی کند.

* دوست داشت در آینده چکار کند؟

- دلش می خواست باز هم درس بخواند و تغییر رشته بدهد به رشته پزشکی علاقه وافر داشت.

*چه خاطرات دیگری از آن دوران بیاد دارید؟

- پس از اینکه در سال 57 سال اول دانشگاه را پشت سر گذاشت و دانشگاه تعطیل شد به جهادسازندگی رفت و در شهرستانهای شهرضا و جرقویه به کمک مردم می رفت و در کندن چاه و راه اندازی قنات به روستائیان کمک می کرد سپس به کردستان رفت 3 ماه آنجا بود و جنگ شروع شد و سپس به جبهه رفت.

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.