بسم الله الرحمن الرحيم
زندگينامه شهيد عمادي از زبان هادی وهابی
كريم عمادي در سال 1342 در محل ده بزرگ سي سخت در خانه كارگري مستضعف ديده به جهان گشود و در شش سالگي وارد دبستان و سپس مدرسه راهنمايي و سرانجام دبيرستان گرديد و در سال 1361 موفق به اخذ ديپلم در رشته اقتصاد و اجتماعي گرديد. شهيد عمادي كه از ابتدا از هوش و ذكاوت سرشاري برخوردار بود. در تمامي دوران تحصيلي از دانش آموزان ممتاز به شمار مي رفت. وي همزمان با انقلاب اسلامي فعاليتهاي سياسي و تبليغاتي خود را شروع نمود و در دوران متوسطه از فعالين انجمن اسلامي دبيرستان شهيد بهشتي سي سخت بود وي پس از پايان تحصيلات دوران متوسطه با توجه به نياز شديد مادي و گرفتاري هاي خانوادگي به خاطر عشق و علاقه به اسلام و روحانيت وارد مدرسه علميه ولي عصر ياسوج گرديد. در مصاحبه اي كه هنگام ورود به مدرسه از ايشان به عمل آمد وقتي از ايشان سؤال شد انگيزه شما براي ورود به حوزه علميه چيست؟ جواب مي دهد كه حوزه را بهترين جا براي خودسازي يافته ام شهيد عمادي با اين انگيزه وارد مدرسه علميه شد و به خاطر علاقه و استعدادي كه داشت خيلي زود و خوب توانست در دروس حوزه اي پيشرفت نمايد پس از دو سال كه در حوزه مشغول تحصيلات علوم ديني بود با مشورت اساتيد خود در سال 1363 در كنكور سراسري شركت نمود و در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران در رشته ادبيات عرب پذيرفته شد و مشغول تحصيل شد. شهيد عمادي در طول دوران تحصيل و حتي تا آخرين تعطيلات تابستان 1364 هميشه مجبور بود تابستان ها را به كارگري بگذراند تا بتواند هزينه تحصيل خود را فراهم سازد ولي همييشه از روحيه اي بالا و همتي والا برخوردار بود. وقتي كسي با ايشان برخورد مي كرد و يا حتي همدرسان و همكلاسهايش به سختي مي توانستند تشخيص بدهند كه ايشان با چه مشكلاتي دست و پنجه نرم مي كند لازم به تذكر است كه در دوران دانشگاهي نيز از تعليمات ديني دست برنداشت و در يكي از مدارس ديني تهران تحصيلات حوزه اي خود را ادامه مي داد وي به خاطر ناراحتي كه از ناحيه زانو داشت نمي توانست در جبهه هاي جنگ شركت كند هميشه از اين بابت متأسف بود و بارها خون خود را به رزمندگان اهدا مي نمود وقتي در مدرسه ولي عصر ياسوج شهريه ماهي پانصد توماني خود را دريافت مي كرد، پنجاه تومان آن را هر ماه به جبهه كمك مي نمود تا اينكه به خاطر عملي كه در پاييز 1363 بر روي پاي وي انجام گرفت بهبودي نسبي بدست آورد و در چهارم اسفندماه 64 همراه كاروان كربلا دانشجويان دانشگاه تهران عازم جبهه گرديد و سرانجام در روز 18/12/64 در هنگامي كه مشغول ساختن وضو بود در جبهه شطعلي به لقاء معبودش شتافت .
صحبت از شهيدي كه هنوز كه طنين صداي دعاي كميلش در شبهاي جمعه در مساجد سي سخت به گوش مي رسد و اگر زنده مي بود مي توانست در آينده نيروي فكري بزرگي براي منطقه باشد براي عدم اطاله كلام فقط خاطره يكي از دانشجويان همسنگرش را بيان مي كنم و براي شادي روحش و تمامي شهدا درود و سلام مي فرستم و زندگينامه را به پايان مي رسانم .
14 آذر 1403 / 2 جماديالثاني 1446 / 2024-Dec-04