محمد نجار زاده
نام پدر : اسدالله
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : عمران
مكان تولد : تهران (تهران بزرگ)
تاريخ تولد : 1345/04/13
تاريخ شهادت : 1365/12/22
سمت : بي سيم چي گردان عمار
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5
مصاحبه با والدين شهيد مجيد نجارزاده
راوي : والدين شهيد

1. وضعيت اقتصادي خانواده شما در آن زمان چگونه بود؟

معمولی بود.

2. خانواده تا چه اندازه به اعتقادات مذهبي پايبند بوده و هستند؟

کلا محمد با همه فرق داشت. خانواده ی مذهبی بودم ولی محمد با همه فرق می کرد.

3. شهيد دوران كودكي را چگونه گذرانده است؟ خاطراتي از آن دوران را بيان كنيد.

5-6 ساله بود رفتیم تبریز پدرش ارتشی بود. 10 سالی آنجا ماندیم. محمد مدرسه رفت. فرزند اول بود. 1 ساله بود رفتیم شاه عبدالعظیم. بچه شروع کرد به حمد و سوره خواندن یک خانم برگشت گفت ماشاالله اسمت چیه؟ گفت: محمد .

4. آيا در همان خانه و محل قبلي زندگي مي كرديد؟ وضعيت اقتصادي شما چگونه بود؟ از لحاظ مذهبي و سياسي چطور؟

دوم راهنمایی برگشتیم تهران و از آن زمان در این منطقه بودیم و تا شهادت محمد.

5. به لحاظ شخصيتي و رفتاري چه تفاوتي با ديگر كودكان شما داشت؟

آرام وشوخ طبع بود.

6. علاقمندي شهيد نسبت به مسائل ديني و اعتقادي چگونه بود؟ آيا شهيد در اين دوران فعاليت هاي مذهبي ( اعم از حفظ و يا روخواني قرآن و ...) خاصي انجام مي دادند؟

از نظر اعتقادی خیلی متفاوت بود با خانواده.

7. چنانچه در دوران راهنمايي و يا دبيرستان ترك تحصيل نموده يا محل تحصيل خود را تغيير داده، علت را ذكر نماييد.

یکی دو بار برای جبهه ترک تحصیل داشتند.

8. وضعيت درسي او چگونه بود؟

همیشه درسش خوب بود.

9. در آن دوران اوقات فراغت خود را بيشتر به چه كاري مي گذراندند؟ ( ورزش، مسجد، سينما و ...)

چند باری اصفهان با دوستانشان رفتند.

10.بيشتر چه نوع كتاب هايي را مطالعه مي كردند؟ (مذهبي، هنري، علمي، تاريخي و ...)

درسش را می خواند. کتاب های جبهه ای، شعر...

11. وي‍ژگي هاي بارز شخصيتي ايشان را در آن زمان نام ببريد.

به خانواده شهدا سر می زد. همه چی را رعایت می کرد، مهربان بود، خوش برخورد، شوخ طبع بودند. پول هایش را زیارت می رفت؛ قم، مشهد. یک بار هم من را جماران برد.

12. روابط او با افراد خانواده و اطرافيان از جمله دوستان و همسايگان چگونه بود؟ نظرشان راجع به شهيد چه بود؟ چه خاطره اي در اين خصوص به ياد داريد؟

عده ای از فامیل های دور می گفتند: چرا میره جبهه؟ در جواب آن ها می گفت: آتش دوزخ کمتر از این آتش ها است.عده ای هم می گفتند: خوش به حالش که رفته.

13. بيشتر اوقات خود را در زمان نوجوانی در منزل مي گذراند يا خارج از منزل؟ اگر خارج از منزل در كجا و به چه كاري مشغول بودند؟

کاری نداشت خانه بود چون سن و سال طوری بود که مشغول به تحصیل بود.

14. از چه كساني خوشش نمي آمد و از آنها دوري مي كرد؟ چرا؟

از افرادی که سیگار می کشیدند بدش می آمد.

15. چه مواردي موجب عصبانيت وي مي گشت؟ در هنگام عصبايت چه عكس العملي از خود نشان مي داد؟

جلوگیری می کردیم از رفتنش ناراحت می شد.

16. دوست و يا دوستان صميمي وي چه كساني بودند؟ وجوه مشترك آنها با شهيد چه بود؟

حاج اکبر غلامان، اصغر قلیچ خانی، حجت صنیعی

17.در صورتيكه در حين تحصيل دانشگاهی شاغل بودند؟ عنوان شغل شان را ذكر نماييد.

بله شاغل بود. در کارگزینی.

18. فعاليت هاي ايشان در زمان تحصيل:

در مسجد نقاشی می کرد. در بسیج فعالیت میکرد.از طریق بسیج در بیت امام جماران خدمت می کرد. والیبال هم بازی میکرد.

19. آيا خدمت سربازي را گذرانده بودند؟ زمان شروع و خاتمه و نام يگان خدمتي را ذكر نماييد.

جبهه بود.

20.آيا در مورد آرزوهايش با شما صحبت مي كرد؟ چه آرزو خواسته هايي داشت؟ بزرگترين آرزوي وي چه بود؟

پیروزی در جنگ. می گفت: همه چی بعد از جنگ.

21. چه زماني تصميم گرفت به جبهه برود؟ آن را چگونه مطرح كرد؟ شما چه واكنشي داشتيد؟

از 16 سالگی جبهه رفت. هیچکداممان راضی نبودیم. می گفت: دکتر مهندسا شهید شدن. چند بار در را قفل کردیم ولی باز می دیدیم اصرار دارد، آخرش گفتیم خدا پشت و پناهش.

22.شهيد به ازدواج هم فكر مي كرد؟ ديدگاه او نسبت به ازدواج چه بود؟

18 ساله که شد گفتم: من یه دختر برات در نظر دارم.گفت: این حرفا بعد از جبهه.. ناراحت شد.


* اینقدر علاقه داشت که در بیت رهبری فعالیت داشته باشد. همیشه هر عملیاتی که می رفت زنده برمی گشت خودش را می زد می گفت: خدایا، این دفعه هم شهید نشدم. یک روز آمد گفت: من یکی از دوستانم شهید شده. 1 سال قبل از شهادتش ( عبدالمتین مسعودی: دانشجوی بود و پزشکی می خواند. )

خیلی بی قرار شده بود. از پایگاه مقداد رفته بودند، عملیات کربلای 5 شلمچه سال 65. در عملیات بودند حاج محمد کوثری گفت: بچه ها، کار عملیاتیشون تموم شده. محمد گفت: من تا جان دارم، فشنگ دارم تموم می کنم میام. وقتی بلند میشود ترکش خمپاره به اومی خورد و از ناحیه سر زخمی میشود. بی سیم چی بود. وقتی او را آوردند دیگر نشستند، کفن نکردند با همان لباس دفن کردند.

* موقع دفن کردن کسی به نام حاج اکبر به محمد گفت: یک سال دیگه منم پیشت خوابیدم. که همینطور هم شد. * با ما در تماس بود و از خودش خبر می داد. آقای عسگری یک روز در میان می آمد می گفت: حاج خانم تلگراف زده آقا محمد.

* یک روز آمد گفت: مامان نوبت گرفتم بریم جماران، فقط زود آماده شو. بچه رو هم بردار بیار ( بچه ی کوچکم ). بدو بدو رفتیم اتوبوس سوار شدیم رفتیم . من محمد را گم کردم آخرش دیدمش خیلی خوب بود.

* دوستش محمد حسینی نامه می داد و تلگراف می زد گفته بود: خواب دیدم محمد دستاشو و سرش رو حنا گذاشته گفتم: حنا شادیه محمد می خواد برگرده. ولی یکی از همسایه ها به آن یکی گفت: فکر کنم پسرشون شهید شده. بعد از یک هفته خبر شهادتش آمد.

* محمد یک روز آمد گفت: این لباسو بیا دکمه بزن بالای بدنم معلومه. گفتم: خوب معلوم باشه .گفت: نه مامان بیا.

* یک شب برق رفت کرسی داشتیم گفت: مامان پیک نیک روشن می کنی؟ گفت؟ یه شب اومدم درس بخونم برق رفت نگو درس نمی خوند داشت وصیت نامه می نوشت. گفتم: یعنی دیگه جبهه نمی ری؟ گفت: چرا هم جبهه میرم هم دانشگاه می رم.

* یک هفته قبل از عید به شهادت رسید. در کانال ماهی شهید شد. روزه هم بود

* وقتی برمی گشت می گفتیم: کی بر می گردی؟ گفت: بذار برسم.همه اش به من می گید نرو گناه می کنید که

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.