اصغر عدالت
نام پدر : عباس
دانشگاه : علوم پزشكي شيراز
مقطع تحصيلي : ------------------
رشته تحصيلي : پزشكي
مكان تولد : روستاي دالكي-دشتستان (بوشهر)
تاريخ تولد : 1339/02/01
تاريخ شهادت : 1365/10/20
سمت : فرمانده گروهان
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5
بخشي از يادداشت هاي شهيد

محدوده ی فعالیت من بخش کلاله بود. در طی مدتی که در گنبد بودم گندم رسید و درو شد و بر اساس مشی و روشی که ما اجرا کردیم(سعی در عدم ایجاد جنگ در گنبد) دهقانان نفع سرشاری از برداشت گندم بردند. البته در این مورد برادران دیگر و خودم اشتباه زیادی داشتیم و شاید حتی گناهان بزرگی هم از ما سر زده باشد اما نیت ما خیر بود و شاید بعضی از اشتباهات مان عکس العمل است به روی بعضی از ارگان ها و شخصیت ها(همچون بنی صدر و بعضی از روحانیون گنبد) و عدم توجه آنان به وضعیت منطقه. طی اعمالی که ما انجام دادیم انقلاب در روستاها جا باز کرد. دهقانان ترکمن دیدند که اسلام نیز ضد استکبار و ضد استعمار ظالمانه هست. دیگر در دیوارهای خانه های ترکمن عکس امام یافت می شد، سپاه که نمی توانست از شهر گنبد خارج شود بر اثر همکاری با ما پایش تا دورترین روستاها باز شد و محبوب مردم شد. وحدت بین ترکمن و زابلی و فارس عینیت یافت. حتی جشن گندم در زادگاه توماج(یکی از چریک های فدایی، سر دسته کانون فرهنگی خلق ترکمن که اعدام شد) را برادران برگزار کردند و استقبال شدیدی هم شد. باز هم می گویم که اشتباهات و گناهانی از ما سر زد حتی از حزب اللهی ها، لیکن در نیت صداقت بود. پس از برداشت گندم با خاطری آسوده از این که توانستم مستقیما در جهاد سازندگی انقلابم نقش کوچکی ایفا کنم گنبد را پس از 5 ماه فعالیت ترک کردم. پس از این که حدود اواسط شهریور به گنبد برگشتم هنوز مدتی نگذشته بود که جنگ ایران و عراق شروع شد و این بار نیز تب جنگ مرا در خود گرفت. در این که اوضاع شهر تغییرات زیادی کرده بود دوستان گذشته ام اکثرا (حدود 90 درصد) چپ کرده بودند و یا هوادار مجاهد شده بودند، فقط بعضی سالم مانده بودند که آن ها هم در سپاه رفتند یا به جهاد سازندگی.

هنوز بسیج محله را کاملا شکل نداده بودیم که قرعه جنگ به نام من دیوانه زدند به سوی جبهه گسیل شدیم به مریوان رفتیم در حالی که آن چه پشت سر خود به جا گذاشته بودم عبارت بود از پدری که با سرعت به خط امام پیش می آمد، مادر که حزب اللهی شده بود و برادران و خواهری که روشن تر شده بودند. پس از مدتی که من برگشتم برادرانم محمد و اکبر پشت سر یکدیگر به جبهه رفتند و عبدالله نیز خود را برای رفتن آماده کرد. سرگروه ما کابلی ها، مهدی بابائیان بود که پس از بازگشت از جبهه معلوم شد آدم درستکاریی نبود.

در جبهه دوستانم عبارت بودند از مجید ذبیحی و ناصر پیراینده و مهدی فلاح(بچه محل هایم)، رسول (تهرانی) علی بردبار(نکائی)، جواد تقی زاده، محمدرضا عبدالله پور، علی اکبر مددی، محمدرضا ابوالقاسم پور، ناصری، هادی یحیی زاده، کریم یحیی زاده، حسنجان علی نسب، مجید پور علی، فیض الله کاظم نسب، محمود فلاحی، غلامعلی جباری، رمضان تقی زاده و چند نفر دیگر. همچنین در جبهه با چند برادر پاسدار آشنا شدم حسین قجه ای(زرین شهر) محمد اسماعیلی و اصغر(قم) جلال قائمی(نهاوند)

در مریوان در آخرین عملیات(60/1/15) که درگیری در روستاهای اورامات بود تیری به پایم خورد و با عصا به خانه برگشتم. دیگر اوضاع خیلی عوض شده بود. بنی صدر که از 17 شهریور سخنرانی های مفتضح خود را شروع کرده بود و برنامه 14 اسفند را به وجود آورده بود می رفت که به اعمال ضدانقلابی خود بیش تر دامن بزند، مجاهدین به فعالیت های خوشونت بار خود شدت داده بودند و مخفی و مخفی کاریشان اوج گرفته بود. در سطح محله مان هم ضد انقلاب دم می جنباندند. من که خانه نشین بودم مطالعاتی در زمینه سازمان مجاهدین خلق داشتم.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.