سعيد پايان
نام پدر : يحيي
دانشگاه : آموزشكده فني و حرفه اي شهيد رجايي كاشان
مقطع تحصيلي : كارداني
رشته تحصيلي : تراشكاري
مكان تولد : شهرضا (اصفهان)
تاريخ تولد : 1343/06/02
تاريخ شهادت : 1367/02/11
مكان شهادت : جزيره مجنون

در تاریخ دوم شهریور ماه 1343 متولد شد. دوران کودکی را در خانواده ای گذراند که با وجود فقر مادی از لحاظ معنوی غنی بود. او بنا به سرشت پاک خود و تعلیم و تربیت صحیح خانوادگی فردی مومن و معتقد و پایبند به اصول بارآمد.

هوش و نبوغ سرشارش به او کمک کرد تا مقاطع تحصیلی، ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را با موفقیت چشمگیری طی کند به طوری که در امتحانات سال آخر دوره متوسطه تنها دانش آموزی بود که در امتحانات خرداد ماه قبول شد. از دوران کودکی سعید تنها چیزی که به یاد دارم پایبندی به تکالیف و موازین شرعی بود بطوریکه سال ها قبل از رسیدن به سن تکلیف فرائض نماز و روزه و مستحبات را ادا میکرد. پس از طی تحصیلات متوسطه برای اولین بار در سن 19 سالگی به جبهه نبرد شتافت و به عنوان امدادگر مشغول خدمت شد و از اینجا شور و اشتیاق خود برای انجام وظیفه مقدس جهاد در راه دین و میهن را به منصه ظهور رسانید. در عملیات محرم شرکت کرد و پس از اتمام مدت ماموریت در حالیکه جراحاتی به بدنش وارد شده بود بازگشت.

در خرداد ماه 62 به طور داوطلب جهت گذراندن خدمت مقدس سربازی به سپاه رفته و در کردستان مشغول به خدمت شد. هنوز نیمی از دوره سربازی را نگذرانده بود که در درگیری با فریب خوردگان کومله از ناحیه پای راست به شدت مجروح شد و استخوان پای او متلاشی شد. معالجه او بیش از 10 ماه به طول انجامید با وجود این پس از بهبود نسبی باز به منطقه نبرد شتافت.

پس از خاتمه خدمت سربازی در کنکور سال 64 شرکت کرد و با وجود اینکه 2 سال قبل از آن را در جبهه و بیمارستان گذرانیده بود در کنکور پذیرفته شد و در دانشگاه مشغول به تحصیل شد. با این حال هرگز از جبهه و جنگ غافل نبود و بارها در زمان تحصیل به جبهه رفت و به همین جهت تحصیلات او با وجود نمرات خیلی خوب در ترم های اشتغال به تحصیل ناتمام ماند.

سعید چهار وطن برای خود اختیار کرده بود. وطن اول و اصلی او جبهه بود. از حالات و روحیات او در جبهه فقط دوستان نزدیکش آگاهند. از آن حالات عرفانی، نمازهای شب، راز و نیاز و سوز و گداز او در دعاهای کمیل و غیره، از ایثار و گذشت او، از حماسه آفرینیش ...

او مرگ را بازی گرفته بود. یکی از همسنگرانش تعریف می کرد. وقتی که انبار مهمات گردان آتش گرفته بود و احتمال آن می رفت که دامنه آتش به جاهای حساس گسترش پیدا کند او یک تنه خود را به انبار زده و مهمات را از آتش دور میکرد با اینکه هر لحظه خطر مرگ آن هم مرگی هولناک او را تهدید می کرد.

سعید در مدت حضور در جبهه بارها مجروح شد ولی از اخلاصی که در درون او نهفته بود سعی در پنهان کردن جراحات بدنش داشت. قربان اخلاص سعید جان که بدن مطهرت بارها زیر آتش دشمن مجروح شد اما راضی نبودی کسی آنها را ببیند.

وطن دوم او دانشگاه بود. با وجود شرکت مداوم در منطقه نبرد از درس و کسب دانش نیز غافل نبود و با پشتکار و جدیت به تحصیل می پرداخت.

وطن سوم او پایگاه مقاومت و شرکت در فعالیت های دسته جمعی با دوستان بود. به جز مدت ده ماهی که پای او در اثر درگیری با دشمنان شکسته و گچ گرفته بود در مواقعی که در شهر و محل حضور داشت هر شب در پایگاه به سر می برد و حتی یک شب را در منزل به صبح نرسانید.

وطن چهارم او منزل و محل بود که بیشتر آن را هم به دوستان اختصاص داده بود. او هر روز ظهر و شب برای ادای فریضه نماز جماعت به مسجد می رفت و دوستان جانباز خود را نیز به همراه خود می برد.

سعید کمتر در خانه بود ولی در این فرصت کم نیز از رسیدگی به وضع پدر و مادر و انجام کارهای منزل غافل نبود. در جای جای منزل پدری اثراتی از کارهای او باقیست. به هر گوشه منزل که می روم خاطره ای از او برایمان تداعی می شود.

هرگاه برای سرکشی اقوام به شهرهای دیگر می رفت اول از همه به دوستان مجروح و جانبازش که در آسایشگاه های معلولین بستری بودند سرکشی کرده و به آنها روحیه می داد و سپس به اقوام و خویشاوندان سر میزد. سعید از جمله معدود کسانی بود که از اوایل شروع جنگ در اکثر حمله ها شرکت داشت. هرگاه احساس می کرد حمله ای در پیش است دانشگاه و درس و زندگی و رفاه و همه وابستگی ها دنیا را رها کرده و به منطقه نبرد می شتافت و غالبا با جراحاتی که بر پیکر پاکش عارض شده بود به وطن باز می گشت و بالاخره آخرین بار در اسفند ماه 1366 به جبهه غرب شتافت. زمان تحویل سال و ایام عید را در آنجا گذراند و در عملیات والفجر 10 در منطقه سد دربندیخان شرکت داشت و این بار نیز از چند ناحیه بدن در اثر اصابت ترکش مجروح شد. بعد از عید به همراه گردان امام حسین به مرخصی آمد و این آخرین دیدار ما با او بود. در مدت 22 روز مرخصی به تمام دوستان و آشنایان سرکشی کرد. گویی خود می دانست چه سرنوشتی در انتظار اوست. و عاقبت زمانی که در تاریخ 27/1/67 زادگاهش را به مقصد میعادگاه عاشقان ترک گفت دیگر برنگشت مگر موقعی که با فرق شکافته و بدن پاره پاره و سر و روی خونین او را آوردند.

پیکر پاک این شهید عزیز به همراه سه تن دیگر از همرزمانش در تاریخ 17/2/67 مصادف با شب 21 ماه مبارک رمضان بر سر دست دوستان و بستگان و انبوه جمعیت سوگوار شهرستان شهرضا به سمت گلستان شهدا تشییع شد و در آنجا جسم خونین او در آرامگاه ابدیش به خاک سپرده شد.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.