خسرو پور يوسفي كودهي
نام پدر : حسن
دانشگاه : دانشكده فني و حرفه اي انقلاب اسلامي تهران
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : راه و ساختمان
مكان تولد : هچيرود (مازندران)
تاريخ تولد : 1336/06/02
تاريخ شهادت : 1365/12/01
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5

شهید بزرگوار مهندس خسرو پوریوسفی در واپسین روزهای شهریور ماه سال1338 در روستای هچیرود دیده به جهان گشود و در دامان پدر و مادری پر مهر و دلسوز رشد و پرورش یافت.در سن شش سالگی وارد دبستان نظامی هچیرود گردید پس از پایان دوره ابتدایی وارد دبیرستان ملی وحید شده و دوره راهنمایی را در این مدرسه به پایان برد و تصمیم گرفت که در رشته صنعت ادامه تحصیل دهد ولی چون مدارس چالوس فاقد این رشته تحصیلی بودند و با توجه به اینکه رئیس مدرسه آقای وحید مصرا از وی خواست تا بماند و در همین مدرسه به تحصیلاتش ادامهدهد پذیرفت چون شهید خسرو از هوش و استعداد سرشاری برخوردار بود و در طول زمان تحصیل پیوسته در ردیف شاگردان ممتاز قرار داشت لذا رئیس مدرسه می خواست هر طوری شده او را از دست ندهد اما چون شهید خسرو علاقه وافری به رشته راه و ساختمان داشت به شهرستان رودسر رفت و مدت یک سال در هنرستان صنعتی آنجا مشغول تحصیل شد و به علت مشکلات فراوان از جمله کمبود مسکن ناچار به رشت رفت و مدت دو سال نیز در رشته صنعت راه و ساختمان هنرستان صنعتی رشت درس خوانده و سرانجام سال آخر آموزش متوسطه را در یکی از هنرستان های تهران واقع در خیابان پاستور با موفقیت به پایان رسانید و به اخذ دیپلم فنی نائل آمد و این زمان مقارن بود با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 یعنی زمانی که تهران شاهد حساس ترین لحظات انقلاب بود بنا با اظهارات خود شهید که در جریان تنگاتنگ انقلاب حضور فعال داشته و در تمامی راه پیمایی ها و تظاهرات خیابانی شهر تهران بی وقفه شرکت می کرده است و بارها تا مرز شهادت رفته ود سرانجام در کنکور سراسری سال 58 شرکت نموده و در رشته راه و ساختمان انستیتو تکنولوژی باختران پذیرش یافته و وارد دانشگاه گردید و تا زمان شروع انقلاب فرهنگی به تحصیل می پردازد و با بسته شدن دانشگاه و توقف آموزش در مراجع و مراکز آموزش عالی شهید به زادگاهش بازگشت و در نانوایی پدرش به کار پرداخت و در پشت تنور داغ بدون کمترین خستگی و ابراز نارضایتی کار می کرد و موجبات راحتی و آسایش خانواده را فراهم می ساخت اهالی هچیرود عموما و مشتریان نانوای شاید حسن خلق و برخورد دوستانه و مهربان او بوده اند شهید کار در نانوایی را تا بازگشایی دوباره دانشگاه ادامه داد.باگشایش مجدد دانشگاه های کشور و از سر گیری فعالیت های آموزشی شهید بار دیکر روانه تهران شد و به ادامه درس پرداخت اما این بر خلاف گذشته ماندن درتهران به علت گرانی و تورم که از عوارض و پی آمدهای بعد از پیروزی انقلاب بود بسیار مشکل می نمود. بطوری که گرانی مسکن و بالا بودن هزینه زندگی و تحصیل سبب شد که سال آخر تحصیلات خود را تهران آمد و در انستیتو تکنولوژی تهران در رشته راه و ساختمان فارغ التحصیل شد نیز در اواخر تحصیل خود در انستیتو تکنولوژی تهران در شرکت خانه سازی ایران وابسته به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در شاخه ی پروژه های ساختمان سازی استخدام و مشغول کار بود در مدت اقامتش در تهران عضو بسیج پایگاه امام صادق(ع)واقع در خیابان وزرا بود و شبهای زیادی برای حراست از دستاوردهای انقلاب تا صبح پاسداری می داده است تا اینکه وزارت بهداری خواست پروژه ساختمانی بیمارستان روانپزشکی .....را که متوقف مانده بود از سر گرفته و تکمیل کند. شهید از جانب شرکت مأموریت یافت که جهت نظارت بر اجرای پروژه عازم باختران شود در طول مدت مأموریت در این شهر با خانواده شریف و نجیب غفاری آشنا و با دختر این خانواده ازدواج نمود اما چون این زمان برابر بود با بمباران باختران توسط رژیم حاکم بر عراق شهید ناچارهمراه خانواده همسرش به زادگاه خود آمد و مراسم ازدواج را بر پا داشت خداوند از این پیوند خجسته فرزندی دختر به او هدیه کرد که به یادگار مانده است.

در دوران به ثمر رسیدن انقلاب که همواره در تظاهرات مردمی فعالانه شرکت داشت حتی زمانی که ملت انقلابی برای تصرف پادگان های نظامی هجوم می برند حضور داشته و در این مرحله از انقلاب بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. یک بار هم در مهاباد پس از انفجار مواد منفجره ای که داخل کیوسک تلفن جا سازی شده بود ترکش انفجار به پیشانی او اصابت کرد و زخمی نمود وچه پس از پیروزی انقلاب که دو ماه بعد از تولد تنها فرزندش جهت انجام خدمت مقدس سربازی عازم آموزش نظامی گردید پس از پایان دوره آموزشی در پادگان شهید همت روانسر به سپاه پاسداران منطقه باختران مأمور شد تا پروژه ساختمانی پادگان شهید محمد منتظری را تکمیل و آماده بهره برداری نماید نیز در همین زمان مأموریت های متعدد دیگری به او محول گردید از جمله مأموریت سه ماهه به شوشتر برای پایه گذاری یک پادگان نظامی و اجرای طرح تأسیس پادگان های ضروری در جنوب کشور نیز در همین زمان سرگرم احداث یک پل استراتژیک در حسن آباد اسلام آباد غرب بود که در جربان آماده سازی پادگان شهید منتظری نا گاه هواپیماهای دشمن سر رسیدند و جایگاه مزبور را بمباران و با خاک برابر کردند که شهید دقایقی قبل از آنجا رفته ولی دو نفر از بستگان خانم شهید در این بمباران مجروح گردیدند و با همه این امور از شروع عملیات کربلای چهار پیوسته در خطوط مقدم جبهه حضور فعال داشت بطوری که پسر خاله اش در این عملیات شهید شده است تلاشی پیگیر جهت شناسایی و یافتن وی نموده اما موفق نشد بعد از پایان أموریت سه ماهه مبادرت به دیافت یک مرخصی می نماید و در این مدت همانطور که همه شاهد و ناظر بودند سرگرم سرپرستی و اسکان دادن خانواده همسرش بود که از اقشار روز افزون میدان های وحشیانه رژیم حاکم بر عراق به ستوه آمده و به زادگاه شهید مهاجرت کرده بودند یکبار نامه ای فرستاده و در آن سفارش نگهداری و مواظبت از همسرش و خانواده ی وی کرده بود که پدر در زمان مرخصی روزی از وی پرسید: آیا به من که پدرت هستم اعتماد نداری که در نامه چنین تذکری داده بودی؟گفت: مسئله این نبود و نیست چون عازم خط مقدم بودیم برادران وصیت نامه نوشتند و من چون خیالم با بودن پدری چون از حیث و جهت آسوده بود باین کار نیازی ندیدم بلکه جهت همگامی با سایرین به نوشتن همان اکتفا کردم.

پس از پایان مرخصی اش در تاریخ 27/11/35 به باختران بازگشت و خود را به واحد رزمی مهندسی سپاه پاسداران که در آن وقت خدمت می کرد معرفی نمود.دربدو ورود متوجه می شود که برگ مأموریت آماده است تا جهت سنگر سازی و کانال کشی و باز کردن خطوط مقدم روانه مناطق جنگی جنوب کشور شود.بنا به اظهار همکار و امداد گری که در این مأموریت ویژه وی را همراهی می کردند در تاریخ28/11/95برای انجام مأموریت وحوله عازم منطقه عملیاتی کربلای 5 می شود و از آنجا روانه منطقه شلمچه و آخر نهرجاسم حدود 50 متری نیروهای عراقی مأموریتش را به پایان رسانید و در حال مراجعت بود که برادری از داخل سنگرش او را صدا کرد و تقاضا نمود تا یک بار دیگر نقشه منطقه را برایشان تشریح کند تا در زمان عملیات و اجرای دقیق نقشه دچار سهو و خطا نشوند و شهید با منائت خاص خود در زیر بارانی از گلوله توپ و خمپاره دشمن نشسته مشغول تشریح نقشه شد که در این هنگام گلوله توپ دشمن پشت سر ایشان به زمین آمده و منفجر شد پساز بر طرف شدن دود و گرد وخاک و صاف شدن فضا خسرو را دیدند که به زمین افتاده و به لقاء معبود واصل شده و به وصل ابدی رسیده است و این روز روز جمعه 1/12/65 بوده است.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.