شهيد مجيد باقري در بيست و هشت مرداد ماه سال 1338 در خانواده اي متدين و متقي در شيراز ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در دبستان نمونه بصيري گذرانيده و سپس وارد دبيرستان ابوذر شد و توانست با نمرات عالي و معدل بالا ديپلم رياضي بگيرد و بلافاصله جهت ادامه تحصيلات در کنکور دانشگاه ها شرکت کرده و در رشته رياضي مدرسه عالي کرج قبول شد و تا سال سوم دانشگاه را سپري کرد. در حدود 100 واحد درسي را گذراند. بعد از انقلاب و بسته شدن دانشگاه ها به فعاليت در نهادهاي مختلف پرداخت که از آن جمله سپاه پاسداران بسيج سپاه جهاد سازندگي آموزش و پرورش و اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانش آموزان همکاري هميشگي داشت چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن به فعاليت در مساجد و تظاهرات و راهپيمايي ها مي پرداخت و غالباً شب ها تا صبح فعاليت داشت. وي معمولا همراه پدرش در مسجد جامع عتيق حضور مي يافت و در واقع زهد و تقوي زياد و متانت وي ناشي از حضور در درس شهيد محراب آيت اله سيد عبدالحسين دستغيب بود همچنين به واسطه داشتن خط و نقاشي بسيار خوب از اعضاي فعال گروه مقاومت مسجد شوشتري بود. بسياري از شعارهاي ديواري شهر را وي نوشته است. شهيد مجيد باقري فعاليت هاي فرهنگي زيادي داشته به طوري که مسئول کلاس هاي تابستاني مدرسه فخرالدين عراقي در تابستان 1360 بود. علاوه بر تدريس بينش ديني به عنوان مربي پرورشي در دبيرستان شهيد شهرستاني فعاليت هاي گسترده اي داشت و به تشکيل کتابخانه همت گماشت. چندين بار براي جبهه خون داد و براي دانش آموزان بي بضاعت لباس تهيه مي کرد و با ترتيب دادن اردوهاي دانش آموزان را با اسلام عزيز و احکام انسان ساز آن آشنا کرده و نماز جماعت را در آموزشگاه برقرار مي کرد. شهيد مجيد باقري پس از جنگ تحميلي سه بار عليه کفار و منافقين با شجاعت جنگيد . دفعه اول به همراه جهاد سازندگي در تاريخ 1360/12/20 به جبهه خوزستان اعزام گرديد در نوبت دوم در تاريخ 1361/2/1 پس از طي يک دوره آموزش نظامي در بسيج مستضعفين سپاه در از بين بردن اشرار در فيروزآباد فارس شرکت داشت و بار سوم در جبهه خوزستان و در مرحله دوم عمليات بيت المقدس پس از آنکه چندين کيلومتر در قلب دشمن متجاوز بعثي نفود کرد و طبق گفته همرزمانش وي بعد از آنکه با شجاعت فراوان چندين کافر صدامي را به جهنم فرستاد خود به ديدار معشوق شتافت و به فيض شهادت نايل گشت و به آرزوي خود شهادت در راه حق تعالي دست يافت . در نامه اي که آخرين بار براي والدين خود فرستاد چنين نوشته است . " شب جمعه پس از قرائت دعاي کميل از خدا خواستم تا به من اجازه دهند در خط مقدم جبهه بروم ." و فرداي آن روز اين دعا اجابت شد داوطلبانه و با افتخار و با شجاعت به خط اول جبهه شتافت و بالاخره در بعد از ظهر روز جمعه 1361/2/17 به لقاءاله شتافت.