محمدجواد اشرافي
نام پدر : اسدالله
دانشگاه : مركز تربيت معلم شهيد سيدكاظم موسوي كرج
مقطع تحصيلي : كارداني
رشته تحصيلي : ديني و عربي
مكان تولد : روستاي دستجه-فسا (فارس)
تاريخ تولد : 1343/05/17
تاريخ شهادت : 1363/12/23
مكان شهادت : شرق دجله
عمليات : بدر

محمدجواد در هفتم مرداد سال 1343 در خانواده ي متدين و مذهبي در روستاي دستجه فسا به دنيا آمد و از کودکي عشق به اسلام و به آقا ابا عبداله همراه با شير مادر درجاتش عجين شد. دوران ابتدائي را در دبستان محمدي دستجه گذراند و سپس براي ادامه تحصيلات در دوره راهنمائي به مدرسه دکتر هوشيار رفت و اين دوران مصادف با حرکت شورانگيز انقلاب اسلام امت به پا خواسته ما بود. در اين دوران جواد با همه هم سن و سالان خود در تظاهرات و راهپيمائي ها شرکت مي جست تا اينکه انقلاب به پيروزي رسيد در اولين ماه هاي پس از پيروزي انقلاب در حالي که هنوز سني از او نمي گذشت و هنوز در دوره راهنمائي بسر مي برد، براي فعاليت در جهت انقلاب خون بار اسلاميمان به حزب جمهوري اسلامي آمد و فعاليت خود را در معبد سيد مظلومش شهيد حضرت آيت اله بهشتي از همان زمان آغاز نمود فعالتي که از آن پس هر روز با شور و شعفي بيش از گذشت ادامه يافت و از اين لحظه تا آخرين لحظات حيات ديگر دمي آرام نگرفت از شرکت در برنامه هاي تئاتر گروه سرود تا کلاس هاي آموزشي جلسات تشکيلاتي برنامه هاي اردوئي و کوهنوردي همه را پشت سر گذاشت و در پي عضوگيري رسمي حزب جمهوري اسلامي جزء اولين گروه هایي بود که رسما به عضويت حزب درآمد. در جلسات هسته هاي دانش آموزي حوزه هاي حزبي جلسات مشورتي اجرائي حزب شرکتي فعال و منظم داشت. در بين همکاران خود در شاخه دانش آموزي حزب يکي از فعال ترين آنها محسوب مي شد و تلاش زيادي را در جهت شناساندن اهداف و مواضع حزب اله به دوستان و همکلاسان و تشويق آنها به عضويت در حزب نمود که همکاري عضويت بسياري از دوستان و همکلاسانش در حزب اله بر اين مدعاست. عشق و علاقه او به حضرت امام ارواحنا له الفداء و شاگردان معظم حضرت امام از جمله شهيد مظلوم حضرت آيت اله بهشتي وصف ناشدني است به طوري که نقل خانواده اش پس از شهادت شهيد مظلوم همچون مادر بچه از دست داده ضجه و ناله مي کرد با اين همه وقت گذاري در حزب از ديگر وظایف اسلامي و انقلابي خويش نيز غافل نبود در درس خواندن چيزي از همکلاسان خود کم نداشت و به موقع به وظيفه خود در سنگر مدرسه نيز مشغول بود و اين در حالي بود که اين همه او را از اصيل ترين رسالت انقلابي و مسئله کشور که همانا جنگ بي امان با متجاوزان کافر بود باز نمي داشت در آموزش هاي بسيج و گروه هاي مقاومت شرکت مي جست و در سال 1360 براي نخستين بار راهي جبهه هاي نبرد گرديد. در عمليات شکستن حصر آبادان شرکت جست و من بعد همان طور که خاصيت جبهه هاي عطرآکين کشور ماست شور و شق و معنويت موجود در آنجا آتشي در درون او به پا ساخت و بعد از هر بار که از جبهه مي آمد به فکر بازگشت مجدد و شرکت در عمليات ديگري بود و پس از آن در عمليات هاي فتح المبين و بيت المقدس همراه با برادر شهيد محمد کاظم اسماعيل زاده پسر خاله اش شرکت نمود که در اين عمليات او به فيض عظيم شهادت نائل گرديد. عشق به امام و نهادهاي انقلاب در روح قلبش به اوج کمال رسيده بود با کودکان با نرمي رفتار مي کرد. معلم خواهران و برادرانش بود با کودکان با نرمي رفتار مي کرد. عملا درس ايمان و تقوي به اعضاي خانواده مي داد او مي گفت منطق، منطق مبارزه و شهادت و ايثار و ايمان است هرگاه از جبهه بر مي گشت در فکر فرو مي رفت و مي گفت : «چه سنگين است ماندن و راه شهيدان را ادامه دادن و چه مشکل است ماندن و وارث خون شهيدان شدن» جواد مجددا راهي جبهه شد و در منطقه کردستان به مدت 4 ماه حضور داشت پس از آن به پايان تحصيلات دبيرستاني خود در آزمون تربيت معلم شرکت کرد و براي انجام رسالتي ديگر راهي مرکز تربيت معلم کرج گرديد و در آن جا نيز در کنار درس هيچکدام از مبارزات سابق را چه در جبهه نظامي رها نکرد. سعي کرد برادران تربيت معلم را دور هم جمع کرده و از طرف دفتر مرکزي حزب براي آنها کلاس دائر نمايد و پاي همين منظور چندين بار به دفتر مرکزي حزب رفته مقدمات کار را فراهم نموده که چون موفق به اتمام آن نشد در يکي از نامه هاي خود که در بهمن ماه 1363 خطاب به يکي از برادرانش نوشته مسئوليت تشکيل جلسات را به عهده يکي ديگر از هم دوره هاي خود محول نموده است و همچون دوران دبيرستان درس و فعاليت اجتماعي او را از شرکت در جبهه هاي نور عليه ظلمت باز نداشت و از قبل از عمليات خيبر تا هنگام شهادت اکثر اين مدت را در جبهه گذرند و فقط چند ماهي براي درس و امتحان به کرج بازگشت و پس از انجام آنها دوباره راهي جبهه مي شد. آخرين باري که در بهمن ماه 1363 به جبهه مي رفت همه مسائل خود را از کرج جمع آوري نموده بود، انگار که مي دانست ديگر به آنجا باز نخواهد گشت و همچنان که ذکر آن در بالا رفت کار حزبي خود را نيز طي نامه اي به برادر ديگري محول نموده بود و خود را به طور کامل براي ديدار با معبودش آماده ساخته بود. در آخرين نامه اي که روز 22 اسفند يعني يک روز قبل از شهادت خطاب به يکي از برادران خود نوشته ذکر کره که ديگر باز نخواهد گشت و سرانجام در روز 23 اسفندماه 1363 در کنار فرمانده دلاور خود شهيد جليل اسلامي جان به جان آفرين و تسليم نمود و دعوت حضرت حق را لبيک اجابت کرد، جنازه مطهرش نيز به دست نيامد تا فداکاري را به حد نهايت رساند باشد و به قول پدر مقاومش خواست که از مال دنيا همين کفن را هم حتي نبرده باشد. اکنون جواد با يک دنيا صفا و معنويت با لبان متبسم و قيافه آرام و با وقار و روحيه پر نشاط و خستگي ناپذير خود رفت و ما را تنها گذاشت. جواد روحيه اي شاد و متبسم داشت جواني فعال پر تحرک صبور و مقاوم و مهربان بخشنده مخلص و صادف و مودب بود.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.