حسين غفاري نژاد
نام پدر : محمد
دانشگاه : دانشگاه سيستان و بلوچستان
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مديريت دولتي
مكان تولد : كرمانشاه (كرمانشاه)
تاريخ تولد : 1366
تاريخ شهادت : 1389/05/28
مكان شهادت : زاهدان

آن روز حال و هوای دیگر داشت، همه وجودش را شهادت پر کرده بود، خیلی چیز ها دیده بود که به بیان تصورش غیر ممکن بود. اما آموخته بود عاشورایی را که دیده بود، برای دیگران بیان کند. او می گفت: انسان ها را در قد و قامتشان نمی توان شناخت بلکه در کمال و نیتشان شناخته می شوند.

جبهه برایش تاریخ مصوری برای درک حقانیت امام حسین (ع) بود. محمد در جبهه ها پخته شد، زبانش ناطق و قدم هایش استوار شد تا محکم تر از همیشه به راهی که آمده بود، اعتقاد پیدا کند دیگر نمی شد از این پیوند ها دل برید. برای محمد دل کندن کار آسانی نبود، بارها و بارها هم رزمانش جلو دیدگانش شهید شدند و او خود را مجنون دریای عشق می دید. اما شهادت نصیبش نمی شد. غافل از اینکه در پس هر حادثه ای، حادثه دیگری نهفته است که مردان دفاع خود را فولادتر می کن. او در جبهه ها دیده بود که خیلی ها یک شبه این راه را پیمودند این درد جانکاه همیشه وجودش را چنگ می زد که چرا شهادت نصیب او نمی شود، شاید آن زمان نمی دانست عده ای باید باقی می ماندند که تداوم دهنده این انقلاب باشند.

آن شب ساعت ها به مرور گذشته پرداخت. هر چند یادآوری صحنه های جبهه برایش دردناک بود، اما جدا از آن مسایل، جبهه سرنوشت دیگری را برای او رقم زده بود و او در جبهه، نیمه گمشده را یافته بود، کسی که قرار بود مادر فرزندان آینده اش باشد.

زنی جسور، موقر، شجاع، که الگویی تحسین برانگیز برای دیگران بود. به یاد آورد که خیلی زود در همان جبهه با هم ازدواج کردند، چرا که به واسطه حضور دائمی هر دوی آنها در جبهه چاره ای جز این کار نداشتند.

بعد از گذشت سال ها صاحب 3 دختر شدند، تا اینکه نوبت به چهارمین و آخرین فرزندشان(حسین) رسید، کسی که در لوح محفوظ، سعادتی برایش حک شده بود که سال ها قبل آرزوی پدر و مادر رزمنده اش بود و آن ها به آن دست نیافته بودند.

آری حسین تنها پسر خانواده در جبهه متولد شد و در چنین فضایی رشد نمود تا فضائل اخلاقی اش به بهترین نحو ممکن شکل گیرد.

او اکنون جوانی رعنا و با وقار شده بود که با اخلاق و رفتارش همه را مجذوب خود می ساخت و در یافته بود که باید وفاداری خود را به پدر و مادرش ثابت کند، آن هم تک پسر خانواده ای که همه زندگی خود را وقف اسلام و انقلاب کرده بودند و این قضیه مسئولیت او را سنگین تر می کرد.

وقتی که فهمید می تواند بخواند و دوستانش بارها از صدای خوش او تعریف کردند و همه دورش حلقه زدند، او با صدای گرم و روضه های دلنشین آنها را مسافر کربلا کرد، به راستی که چه خوب می توانست صحنه های معنویت دینی را احیاء کند و آرزویی که در دل او و دیگر دوستانش موج می زد، آن روزها که پای بساط عزای امام حسین علیه السلام شنیده بود:

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

با وجود آنکه آرزوی کربلا بر دلش مانده بود ولی طوری از کربلا در روضه هایش حرف می زد که نوای گرمش شوری دیگر می آفرید و اشک ها روانه می شد و زمزمه های دلنشین او در فضا تکرار می شد.

کوچکتر که بود، آرزوهایش را یکباره به مادر انتقال داد، آرزوهایش در دنیا خلاصه نمی شد، چنانچه وقتی بعد از یک حادثه سخت در کودکی از مرگ حتمی نجات می یابد و امام رضا او را شفا می دهد با دست خط کودکانه خود می نویسد (الله، محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین و حسین غفاری نژاد (مجروحی که خوب شد).

آرزویش سرباز امام زمان (عج) شدن بود و برپایی نماز و عبادت، و این گمشده را در بسیج و سپاه می دید. گویی دنیا برایش تنگ شده بود و عمق نگاهش شهادت را می کاوید. رمز و راز ماندگاری را در احیاء ارزش های دینی می دید، او تفکر یار و غمخوارش را نیز به معرکه عاشقی کشاند و آرزوی بهشت را در دلش کاشت، دیگر خیالی نداشت همراه و همرازی داشت که او را تشویق به رفتن می کرد تا این دنیا برایش دردسر آفرین نباشد.

آری او رفت تا تاریخ وفاداری او در 89/5/28 به ثبت برسد. او دیگر خود در کربلا بود، کربلا را فهمیده بود و به عمق کرب و بلا رسیده بود و این راه را با خونش جاودانه کرد تا پدر و مادر رزمنده اش و همسر وفادارش پیام رسان خون او باشد.


نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.