إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ
شهید عبدالمجید مظفری در سال ۱۳۴۴ در یکی از روستاهای روانسر در یک خانواده کشاورز و بسیار فقیر اما مذهبی دیده به جهان گشود پدر شهید مردی متدین و پرهیزگار بود که خداوند فرزندی شایسته به وی عطا
فرمود.
شهید دوران طفولیت را در دامان پاک مادر و خانواده ای روستایی و مذهبی و پر از صفا و صمیمیت سپری نمود. در همان اوان کودکی آثار بزرگواری و روشن ضمیری در چهره درخشان شهید هویدا بود.
در همین راستا در سایه الطاف الهی و سرپرستی پدر ارجمندش دوران تحصیلات ابتدایی را به اتمام رسانید و برای ادامه تحصیل عازم روانسر گردید و در آن جا مشغول به تحصیل شد. در همین دوران نیز در میان دوستان و هم کلاسی هایش از هر نظر مانند ستاره ای در شب تار می درخشید و فعالیت های درسی و دینی چشم همه را خیره کرده بود. شهید در همان دوران شروع به یادگیری قرآن و دیگر علم دینی از قبیل صرف و نحو و فراگیری احادیث و تفسیر نمود. هر روز که از عمر پربارش می گذشت بر اثر مطالعه کتاب اسلامی دانشمندان اسلامی از قبیل شهید مطهری و شهید سید قطب علیه الرحمه و دیگر علمای اسلام بر معلومات و بینش الهی ایشان افزوده می گشت و روز به روز شوریده سرتر از قبل می شد.
از خصوصیات بارز ایشان همیشه در فکر بود و کم حرف می زد و همیشه محزون بود و خیلی اندک می خندید ولی همیشه لبخندی بر لب داشت. چهره ای بشاش و اخلاقش نرم و دوست داشتنی بود و از ویژگی های خاص ایشان این بود که به واجبات و نماز خود خیلی اهمیت می داد.
شهید بعد از اتمام دوران راهنمایی با توجه به علاقه خاصی که به شغل معلمی داشت راهی دانشسرای تربیت معلم صحنه شد. و با شروع جنگ تحمیلی دشمن مزدور راهی جبهه های نور علیه ظلمت شد در جبهه هم انسانی والا و فعال بود و آن چه یاران و همرزمان شهید در این دوران از ایشان به یاد دارند ترسیم یک فضای روحانی و ملکوتی و الهی در سنگرهای رزم از شهید عبدالمجید بود تا اینکه در ۱۶ اسفند سال ۱۳۶۳ در نبرد با خصم دون در جبهه های غرب کشور به دست دشمن مزدور به شهادت رسید.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.