جواد آزادي
نام پدر : محمد
دانشگاه : مركز تربيت معلم شهيد پاك نژاد يزد
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : معلم حرفه و فن
مكان تولد : اردكان - روستاي شريف آباد (يزد)
تاريخ تولد : 1345/06/01
تاريخ شهادت : 1365/11/11
مكان شهادت : شلمچه
عمليات : كربلاي 5
بخشي از خاطرات شهيد جواد آزادي از جبهه

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند متعال خاطرات خود را شروع می کنم. اینجانب جواد آزادی فرزند محمد در تاریخ آبان ماه سال ۱۳۶۰ برای رفتن به جبهه اسم نویسی کردم. بعد از ۲ روز ما را به آموزش بردند و آموزش ما در نیرو باغ خان بود.

ابتدا ما را به باغ خان بردند و بعد ما را به بیابان های اطراف صفائیه بردند و مدت ۱۵ روز سخت ترین آموزش ها را دیدیم و بعد از ۱۵ روز برای ۲ روز به مرخصی آمدیم و بعد به یزد رفتیم و از طرف یزد به سوسنگرد اعزام شدیم. بچه های شریف آبادی که در سوسنگرد با هم بودیم یکی من بودم و کمال مروتی و محمدحسین برخورداری که الان کمال مروتی شهید و محمدحسین برخورداری مفقودالاثر شده است. لازم به یادآوری است که هر دو در عملیات رمضان شهید و مفقود شدند.

بعد از ۲ ماه در سوسنگرد مأموریت ما تمام شد و در روز 60/11/13 به ما پایانی دادند و ما به اردکان آمدیم و بعد از روز ۲۲ بهمن به مدرسه رفتیم و باید بگویم که در کلاس دوم برق تحصیل می کردم که به جبهه آمدم و بعد از یکی دو هفته بعد کمال مروتی به باختران - سرپل ذهاب اعزام شد و من هم یک ماه و نیم بعد از آن یعنی روز 61/1/14 برای دومین بار به جبهه عازم شدم.

این بار ما را به اهواز آوردند و بچه های شریف آبادی که با هم بودیم عبارت بودند از فضل الله مروتی، عباس مروتی، رضا کارگر و هوشنگ امراللهی و باید اضافه کنم که متأسفانه من و هوشنگ در همان اوایل از بچه ها جدا شدیم و ما به تدارکات تیپ کربلا منتقل شدیم که فرمانده گردان ما برادر عاصی زاده و شهید تفکری بود.

بعد از یک ماه و یا یک ماه و نیم آموزش در پایگاه بهشتی به خط مرزی شلمچه رفتیم و به یاری خداوند در دو مرحله از عملیات رمضان شرکت کردند و باید اضافه کنم که بچه های شریف آبادی که با هم بودیم عبارت بودند از محمدحسین عزیزی، رضا کارگر، عباس مروتی، ابوالفضل رضایی که در عملیات محمدحسین عزیزی و ابوالفضل رضایی و عباس مروتی مجروح شدند و رضا کارگر مفقود الاثر شد و تنها من سالم به اردکان برگشتم و باید اضافه کنم بعد از عملیات رمضان که برگشتم تا یک سال بعد از آن موفق نشدم که به جبهه بیایم و بعد از یک سال در تاریخ 62/3/31 برای سومین بار به جبهه اعزام شدم و این بار نیز ما را به پایگاه مدنی آوردند و جزء لشکر نجف اشرفی رفتیم.

برای مدت یک ماه در پایگاه مدنی استراحت کردیم که در این مدت یک بار به رزم روزانه (برای گراگیری قطب نما و یک بار هم به رزم شبانه رفتیم).

سر دسته ها و سرتیم ها باید اضافه کنیم که بچه های شریف آبادی که با هم از اردکان اعزام شدیم ۶ نفر بودیم به اسامی: ۱. محمدعلی مروتی ۲. عباس مروتی ۳. عبدالله مروتی ۴. حسین فتاحیان ۵. جواد آزادی ۶. قاسم ره آفرین که بعد از مدت ۱۰ روز رضا مروتی و حاج علی قربان زاده نیز به ما ملحق شدند که باید اضافه کنم در پایان مأموریت، برادران رضا مروتی و عباس مروتی به افتخار شهادت نائل آمدند و بقیه سالم برگشتیم.

و اما خاطراتی که در این ۵۰ روز مأموریت داشتیم: بعد از یک ماه که در پایگاه شهید مدنی شماره ۲ اهواز ماندیم ما را مسلح کردند و بر ما گفتند که این بار عملیات در غرب است و بعد از مسلح شدن سوار اتوبوس شدیم و به حرکت درآمدیم. ابتدا مقصد را برای ما مشخص نکردند و بعد از این که به شوش رسیدیم در آن جا پیاده شدیم و نماز را خواندیم و شام را که نیز یک کنسرو لوبیا بود صرف کردیم و بعد به ما گفتند که مقصد ما کردستان است.

بعد از شوش از خرم آباد لرستان و باختران گذشتیم و بعد به سنندج رسیدیم. تقریبا ساعت ۸ الی ۹ صبح بود که به سنندج رسیدیم و ساعت ۱۰ یا 10/5 صبح بود که به ما نان برنج دادند و به علت نبودن اسکورت شب را در همان پایگاه (که درست اسم آن را نمی دانم ولی بچه ها می گفتند قرارگاه سیدالشهداء است) ماندیم و فردا صبح آن روز به سوی سقز حرکت کردیم و به ما گفتند که باید خیلی مواظب باشیم که ماشین ها کمین نخورد و هم چنین نبایست که خواب برویم.

بعد از ۴ ساعت راه و گذشتن از شهرهای دیوان دره و حسین آباد به سقز رسیدیم و ما را که دو گردان بودیم (باید اصافه کنم که گردان امام علی یک روز زودتر از ما به آن جا رسیده بود) یک گردان (گردان امام علی) را در یک دبیرستان و ما را (گردان امام حسن) در یک تالار ورزشی که مثل تالار تختی اردکان بود جای دادند و همان شب اول که به آن جا رسیدیم بچه های نگهبان با کومله درگیر شده بودند که بعد از حدود ۴ الی ۵ ساعت درگیری کومله ها فرار کردند و دیگر در مدت یک هفته ای که آن جا بودیم خبری از آن ها نشد.

در این مدت ما ۳ روز به رزم رفتیم که رزم مان عبارت بود از پیاده روی به این صورت که صبح بعد از نماز به ما می گفتند که تجهیزات خود را ببندیم و آماده شویم و بعد از آماده شدن به ستون می شدیم و حرکت می کردیم. باید برای تان بگویم که کردستان هر جا که قدم بگذارید یک چشمه آبی روان است و ما بعد از ۲ الی ۳ ساعت پیاده روی در روی تپه ها به ما استراحت ۱۰ دقیقه ای می دادند و در این صورت نمی بایست کسی آب بخورد.

بعد از این دوباره حرکت می کردیم و تا ظهر همین طور راه می رفتیم و ظهر که می شد به ما استراحت می دادند و وقت ایستادن می بایستی ۱۰ دقیقه ای نرمش کنیم تا بدن مان سرد بشود. بعد از این می توانستیم آب بخوریم و بعد از آب، نماز را می خواندیم (باید اضافه کنم که جایی که برای استراحت و نماز می ایستادیم کنار یک رودخانه زیر درختان بزرگی بود.)

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.