در پنجم آبان ماه ۱۳۵۴ در خانواده ای مذهبی و شیفته ی اهل بیت (ع) فرزندی در شهرستان زابل پا به عرصه وجود گذارد که به شکرانه ی نعمت ولادتش نام نعمت الله بر او نهاده شد.
وی در دامان پر مهر مادری معتقد و پدری متعبد رشد کرد و دوران ابتدایی را در دبستان شهید چمران و تحصیلات راهنمایی را در مدرسه شهید باهنر زابل سپری نمود. آن گاه به سبب علاقه ای که با اندیشه ی دین باوری و صبغه ی ولایت گرایی در آمیخته بود وارد حوزه ی علمیه امام صادق (ع) (مرحوم آیت الله شریفی) شد تا با فراگیری علوم و بسط معارف اسلامی بتواند به تدریج به اشاعه فرهنگ و شعائر الهی بپردازد.
به همین سبب پس از اتمام دروس مقدماتی، برای ادامه ی تحصیل در سطوح عالی حوزه و گسترش معارف اهل بیت حجره نشینی در بارگاه عرشی هشتمین منظومه ی امامت و ولایت رضوی را برگزید و مدت ۸ سال در حوزه علمیه مشهدالرضا زانوی تلمذ بر زمین ادب نهاد و هم زمان با توفیق در گذراندن سطوح عالی در سال ۱۳۷۴ به دانشگاه علوم اسلامی رضوی راه یافت و موفق به اخذ درجه ی کارشناسی علوم قرآن و حدیث گردید.
در کنار تهذیب نفس و توجه به رشد فضایل معنوی، عشق به فراگیری دانش و معرفت چنان در وجودش شعله برمی کشید که لحظه ای در بستر آرامش نیاسود و در سال ۱۳۷۹ برای کسب فیض از مکتب باقرالعلوم (ع) و ادامه تحصیل در سطح خارج فقه و اصول، عزم آستان بوسی حضرت معصومه (س) را نمود.
به دارالمومنین قم عزیمت کرد و به موازات تکمیل دروس در حوزه علمیه به سال ۱۳۸۴ در مقطع کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث با گرایش کلام و عقاید در دانشکده ی علوم قرآنی شهر ری پذیرفته شد و فضیلت دانش اندوزی را زیور جان نمود.
اراده ی مبتنی بر نشر علوم و تبلیغ و ترویج فضایل اهل بیت (ع) در میان شیفتگان ائمه اطهار معصومین (ع) موجب شده بود تا روحانی وارسته و باتقوا در کسوت خادم آل عبا بارها زاد راه سفر برگیرد و با همکاری نهادهای نمایندگی ولی فقیه در سپاه و دانشگاه ها و سازمان تبلیغات اسلامی در دورترین مناطق میهن، خدمت به فرهنگ و اندیشه ی اسلام را سرلوحه ی زندگانی سراسر خلوص و ایثار خویش قرار دهد.
وی علاوه بر بیان احکام و معارف الهی، خطیبی توانا و پژوهنده ای خلاق و آفرینشگر نیز به شمار می آمد که در این راستا به درج پژوهش های ایشان در نشریات از جمله فصل نامه ی علوم سیاسی و نگارش رساله ی سطح سوم در حوزه ی علمیه می توان اشاره کرد.
ایشان چنان مغروق در توفیقات حضرت ذوالجلال بود که گویی آن رب جلیل، هجران بنده ی مخلص خود را برنتافت و در آخرین مأموریت این روحانی والامقام که به منطقه سیستان می رفت در شامگاه بیست و پنج اسفند ۸۴ در حالی که جان بی قرارش را به شهود حضرت جانان سپرده بود در شهادتگاه تاسوکی به همراه دیگر گلبرگ های خونین عاشورایی به دست عوامل صهیونیزم استکبار پرپر شد و با اهدای خون تابناک اش به آستان عاشورائیان کربلا شهادت نامه ی خونین خویش را با این جمله ی مولا و مرادش علی ابن ابیطالب (ع) که: "الحیاه فی موتکم قاهرین والموت فی حیاتکم مقهورین" امضاء کرد.