محمد رودكي
نام پدر : علي اصغر
دانشگاه : دانشسراي عالي زاهدان
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : فيزيك
مكان تولد : روستاي ملك فاليز (البرز)
تاريخ تولد : 1342/10/10
تاريخ شهادت : 1365/10/20
مكان شهادت : شلمچه
وصيت نامه شهيد محمد رودكي

اینجانب محمد رودکی به خاطر این که نوشتن وصیت یک تکلیف دینی است در تاریخ 1365/9/9، در کمال صحت و سلامت چند جمله ای را به عنوان وصیت بر صفحه کاغذ می آورم. هر چند کوچک تر از آن هستم که برای شما امت مسلمان و‌ خصوصا خانواده ام حرفی برای نوشتن داشته باشم.

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»

جنگ جنگ است و عزت و‌ شرف ما در گرو همین مبارزات است. "امام خمینی"

قبل از هر چیز لازم می دانم بگویم که اینجانب به انتخاب خودم و فقط به خاطر دفاع از اسلام و مسلمین در مقابل کفر جهانی و به خاطر اطاعت از فرمان حضرت امام خمینی به جبهه می روم و‌ هیچ منظور دیگری جز این ها ندارم. رفتن من هم به جبهه کاملا آگاهانه بوده و تحت تاثیر هیچ گونه تبلیغات و مسائل دیگر قرار نگرفتم. باز هم‌ تاکید می کنم جبهه را کاملا آگاهانه انتخاب نمودم و رفتن به جبهه را برای کسانی که توان رفتن دارند واجب می دانم.

شما مردم مسلمان، خصوصا خانواده و فامیلم را سفارش اکید می کنم به اطاعت از حضرت امام خمینی، بدانید که ایشان نائب امام زمان هستند و اطاعت از ایشان بر هر فرد مسلمان لازم است. اگر می خواهید به دنبال حق بروید، باید پشت سر ایشان ‌حرکت کرده و دستوراتشان را اجرا کنید. در مورد حضرت امام خمینی نمی دانم چقدر به شما سفارش کنم. فقط می توانم همین قدر به شما بگویم، اگر می خواهید خدا و رسول خدا و ائمه و ‌شهیدان از شما راضی باشند، باید امام را از خود راضی نگه دارید.

از شما مردم مسلمان و ‌خانواده ام می خواهم که همیشه از انقلاب اسلامی حمایت کنید‌ زیرا که این انقلاب ثمره تمام انقلاب های اسلامی از دوران حضرت پیامبر (ص) تا امام حسین و دیگر انقلاب های اسلامی است. سخنی دیگر دارم با کسانی که هنوز از خواب غفلت بیدار نشدند و ‌خودشان را در مسیر انقلاب قرار نداده اند، می گویم: آیا برای شما ننگ نیست وقتی دشمن های قسم خورده انقلاب خصوصا سردمداران جنایتکاران آمریکا می گویند باید انقلاب اسلامی ایران را به عنوان یک واقعیت بپذیریم، شما هنوز هم باورتان نشده که در ایران انقلابی صورت گرفته و ‌هنوز هم در رفتارتان تغییری ندادید. توبه کنید و تا دیر نشده در خط انقلاب و ولایت فقیه قرار بگیرید که فردا دیر است.

امت مسلمان و قهرمان از شما می خواهم که جنگ را حتی برای لحظه ای هم فراموش نکنید. از هر نظر چه جانی و چه مالی تا آن جا که می توانید به جبهه و جنگ کمک کنید. سعی کنید تا آن جا که می توانید خودتان به جبهه بروید و نگوئید من به جبهه کمک می کنم، من برای رزمندگان دعا می کنم. این ها را باید زمانی انجام دهید که خودتان توانایی رفتن به جبهه را نداشته باشید.

بدانید که هم اکنون لشکر حسین در مقابل لشکر کفر واقع شده است و حسین ندای "هل من ناصر" سر می دهد. آیا نمی خواهید به ندای حسین علیه السلام جواب بدهید. مسلما اگر جواب مثبت به ندای او ندهید مسلمان نیستید. از پدر و مادرها می خواهم که مانع رفتن فرزندانشان به جبهه ها نشوند که این خود گناهی است بس بزرگ و نابخشودنی.

آیا شما قبول می کنید در کنار خانواده تان در کمال آرامش به سر ببرید و کفار بیایند به زنان بستان تجاوز کنن؟! در قصر شیرین حتی بر پیرمرد ما هم رحم نکنند! در خرمشهر آن فاجعه عظیم را بیافرینند و شهرهای ما را ویران کنند؟! زنان و ‌مردان ما را به اسارت برند؟! هر روز توپ و خمپاره و بمب و‌ موشک بر روی مردم بی دفاع و غیر نظامیان بریزند؟! آیا شما نام خود را مسلمان می گذارید و در عین حال این را هم می پذیرید که ائمه ما در کربلا و ‌نجف و سامرا در قربت به سر برند و بر مزار آن ها کفار حکومت کنند و حتی درهای آن ها را بر روی مشتاقان زیارتشان ببندند؟!

آیا می پذیرید که بر قدس، اولین قبله تان صهیونیست ها حاکم باشند؟! آیا شما چشم‌های در انتظار مردم مستضعف جهان را که به انقلاب اسلامی دوخته شده است را نمی بینید؟! مسلما با شناختی که از شما مردم دارم هرگز تن به ذلت و سازش نمی دهید، می جنگید تا بر تمام کفار پیروز شوید! می جنگید تا پرچم پر افتخار لااله الاالله و محمد رسول الله را بر روی کاخ های ظلم جهان به اهتزاز در آورید.

سخن آخرم با خانواده ام:

پدر و مادر خوبم و برادران و خواهر عزیزم! بدانید که در طول ۲۳ سال عمرم حتی برای لحظه ای شما را فراموش نکردم. همیشه قلبم مالامال از عشق به شما بود. اگر نسبت به شما بی حرمتی کردم منظوری نداشتم، به بزرگی خودتان مرا ببخشید.

شما ای پدر عزیز و فداکارام و شما ای مادرم، مادر خوب و مهربان و فداکارم، می دانم که برایم زحمات زیادی کشیدید و ‌لذت های زندگی را به خاطر من و دیگر افراد خانواده بر خود حرام کردید تا ما را به این جا رساندید. من به جای قدردانی از زحمات شما همیشه شما را اذیت می کردم، از شما می خواهم این فرزند حقیر و خطاکارتان را ببخشید.

بدانید که هم اکنون که دارم این جملات را می نویسم، اشک حسرت و پشیمانی از این که چرا قدر شماها را ندانستم و فرصت آن را نیافتم که جبران زحمات طاقت فرسای شما را بکنم بر گونه هایم جاری شده است. مرا ببخشید و برایم تا می توانید دعا کنید و از خدا بخواهید که من را جزء شهدا محسوب بگرداند و از کسانی که از من بدی دیدند طلب عفو نمائید.‌

از این که فرزندتان شهید شده بر خود ببالید و افتخار کنید که فرزندتان راه خطا نرفته و در راه اسلام از جان خود گذشته، بی شک این خصوصیت اخلاقی را هم مدیون شما هستم که مرا این گونه تربیت کردید تا روزی برای اسلام و مسلمین مفید واقع شوم.

می دانم از دیدن بدن قطعه قطعه ام ناراحت می شوید ولی آیا خوشحال نیستید از این که بدنم در مقابل تیری که می خواست قرآن را تکه تکه کند ایستاده و مانع از تکه تکه شدن قرآن شده و آیا خوشحال از این نیستید که فرزندتان مشمول "عند ربهم یرزقون" واقع شده و هم اکنون نزد خدای تعالی می باشد؟! آیا سعادتی از نزد خدا بودن با ارزشتر هم وجود دارد؟!

حتما دوست داشتید که من تحصیلات دانشگاه را تمام کنم و بعد زندگی راحتی را داشته باشم ولی بدانید که فرزندتان دانشگاه الهی را بر این دانشگاه ترجیح داده و مدرک بسیار بالای شهادت را از دانشگاه الهی دریافت کرده!

نمی گویم برایم گریه نکنید زیرا گریه بر شهید، شرکت در حماسه شهید و زنده نگه داشتن یاد و آرمان شهید است ولی طوری برایم عزاداری کنید که دشمنان خصوصا منافقان از آن سوء استفاده نکنند. می خواهم حسرت حتی یک آه را بر دل دشمنان خصوصا منافقان بگذارید.

از زحمات شما برادران عزیزم، علی اکبر، عابدین و احمد و خواهر عزیز و خوبم بتول هم قدردانی می کنم. هر چند فرصت آن را نیافتم که آن ها را جبران کنم ولی امیدوارم از این بابت مرا ببخشید. ‌برایم دعا کنید که در شمار شهدای اسلام قرار بگیرم و شهادتم مقبول درگاه الهی واقع شود و خداوند هم از سر تقصیراتم بگذرد و‌ گناهان مرا ببخشد.

جسدم را در کنار مزار شهدا دفن کنید باشد تا خداوند به آبروی شهیدان مرا هم مرهون الطاف خود قرار دهد و‌ گناهانم را ببخشد. جسدم را از پایگاه بسیج جایی که همیشه به آن عشق می ورزیدم تشییع کنید. دعا برای امام را هیچ گاه فراموش نکنید که: «خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.»

نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.