شهيد بزرگوار در تاريخ 1336 در خانواده اي مستضعف و در خانه محقري ديده به جهان گشود جهاني كه از زمان تولد و رشد او حتي يك لحظه نظر او را به خود جلب نكرد جهاني كه سراسر پر از فشار و جور حاكمان آمريكايي بود. او از همان اوان كودكي سختي زندگي را به چشم ديد و به وضوح حس كرد و خود را براي مبارزه با مصائب و مشكلات زندگي كه گريبانگير مستضعفين است آماده كرد.
در همان اوائل او كار و تحصيل را در كنار هم شروع كرد در زمستان تحصيل و در تابستان كار و تلاش و خود سازي و فعاليت. در مدت كمي از تحصيل توانايي خود را در امر ادامه تحصيلات به نحو چشمگيري نشان داد. در تمام طول تحصيل با مطالعه كتاب هاي مذهبي و اسلامي و تجسس و مطالعه قرآن به تقويت روحيه و ايدئولوژي خود و همفكران همت گماشت. او داراي صفات يك مؤمن خالص و انقلابي بود و هميشه و در همه حال تفكر مي كرد. اتفاقاتي كه به وقوع مي پيوست او به سادگي از كنار آن ها رد نمي شد و در پي علل وقوع و حل آنان بود بخصوص وقايعي كه وضع نابسامان مملكت استعمار زده را تحت شعاع قرار مي داد. در زمان رشد او در ايران حاكميت و استيلاي بيگانه كاملاً نمودار بود و مزدوران و دست نشاندگان بيگانه تمـام سرنوشت مردم را قبضه كرده بودند و خودكامانه حكومت و قدرت نمايي مي كردند و آزادي ها را به بند كشيده بودند و سعي در كنار گذاشتن ملت از به دست گرفتن سرنـوشت خود داشتند و لحظه اي از آزار و اذيت ملت رنجديده دست بردار نبودند.
عظيم از اينكه مي ديد هموطنانش تحت ظلم و فشار بيگانگان هستند لحظه اي آرام و قرار نداشت و هميشه در پي فرصت بود. پس از ورود موفقيت آميز وي به دانشگاه و صحنه نسبتاً باز سياسي كه در دانشگاه وجود داشت فعاليت هايش را گسترش داد به طوري كه اعلاميه هاي امام را در سرتاسر خوزستان منتشر و پخش مي كردند. او توانست به كمك چند تن از همرزمانش تظاهرات عظيمي ضد نظام شـاهنشاهي و به طرفداري نظام اسلامي در شوشتر بر پا كند كه با درگيري ميان تظاهـركنندگان و نيروهاي پليس پـايان مي گيرد. در اين تظاهرات چند نفر مجروح و چندين نفر دستگير مي شوند. همچنين او توانست در چند شهر خوزستان تظاهراتي به مخالفت با رژيم شاهنشاهي به راه اندازد و او در به تعطيل كشاندن دانشگاه اهواز سهم بسزايي داشت.
با قيام پرشكوه خود چنان ضربه سختي به رژيم زدندكه تمام مردم ايران را به حركت واداشت. عظيم از اوجگيري سريع انقلاب فوق العاده خوشحال بود تا اينكه نقشه اي طرح كردند كه در چهلم شهداي تبريز در يك عمليات گسترده و وسيع بانك هاي اين دستگاه فساد را كه در دست سرمايه گذاران بيگانه بود و سال ها خون ملت را مكيده بودند به آتش بكشند.
در صبحگاه 57/01/09 به علت لو رفتن نقشه آنان توسط ساواك و شهرباني دستگير مي شوند و در دم او را زير شكنجه قرار مي دهند. شكنجه آنان از ساعت 6 صبح تا 10 شب يكسره ادامه داشت. در پي شكنجه، عظيم بارها به مزدوران حمله مي كند. او در زير شكنجه مقاومت كرده و كوچك ترين تقاضايي از اين مزدوران كثيف نمي كند. او هيچگونه نشاني از خود و خانواده خود نمي دهد. مزدوران تمام آلات و ابزار شكنجه را به كار مي برند ولي حتي يك كلمه مبني بر ضعف عظيم نمي شنوند. مزدوران موقعي كه عجز و ناتواني خود را مي بينند، عظيم را تا سر حد مرگ شكنجه مي كنند و عظيم هم با تلاوت قرآن و شعار دشمن شكن (لااله الا الله) مقاومت مي كند تا اينكه در ساعت 10 شب عظيم به حالت اغماء مي افتد. عظيم را به بيمارستان انتقال مي دهند و در آنجا است كه روح پر عظمت وي به ملكوت اعلي پر مي كشد و به لقاءالله مي پيوندد.