شهید سیدجلیل حسینی زاده در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در خانواده ای مذهبی در شهرستان بهبهان چشم به جهان گشود. از همان دوران کودکی راه مسجد را در پیش گرفت و در مسجد محله مکبر نماز جماعت بود و بدین وسیله روح او با مسائل اسلامی آشنا شد.
شهید جلیل حسینی زاده دوران تحصیلات دبستان و دبیرستان را با وجود تنگناهای اقتصادی و مشکلات معیشتی خانواده بدون وقفه و با نمرات عالی به پایان رساند. ایشان با وجود تبلیغات مسموم و عوامل انحرافزای رژیم طاغوتی شاه با پاکی و سربلندی دوران نوجوانی را طی نمود.
بعد از گذراندن دوره ابتدایی و متوسطه در سال ۱۳۵۶ وارد دانشگاه علوم پزشکی اهواز شد و در رشته پزشکی به ادامه تحصیل پرداخت. این سال مصادف بود با اولین موج های انقلاب اسلامی که به رهبری امام خمینی در کشور شروع شده بود.
سیدجلیل حسینی زاده از همان ورود به دانشگاه به حرکت اسلامی پیوست و با سیاست های رژیم شاه در دانشگاه کشور به مخالفت برخاست و با اوج گیری انقلاب اسلامی فعالانه وارد صحنه مبارزه شد. در جریان اعتصابات و تعطیلی های دانشگاه فرصت هایی پیش می آمد که ایشان به زادگاهش شهرستان بهبهان برود و در آن جا نیز به مبارزه بر علیه شاه بپردازد و در همان اوان توانست به همراه دوستانش کتابخانه ای در مسجد محل تأسیس نماید که کتاب های آن در آشنایی جوانان محل با اسلام و مبارزه با طاغوت نقش به سزایی داشت.
بعد از پیروزی انقلاب و شروع مجدد فعالیت دانشگاه شهید سیدجلیل حسینی زاده به دانشگاه بازگشت و به تحصیل ادامه داد. در این موقع دانشگاه محل برخورد گرایش های مختلف سیاسی شده بود و گروهک های چپ و راست قصد داشتند دانشگاه را به کانونی بر علیه انقلاب تبدیل کنند.
روح پاک سیدجلیل حسینی زاده که با فرهنگ اسلامی عجین شده بود حق را از باطل تمیز می داد و چهره واقعی گروهک های مختلف را شناخت و به همین دلیل به انجمن اسلامی دانشجویان پیوست.
شهید جلیل حسینی زاده می گفت رهبران این گروهک ها به دنبال ذهنیت های خود هستند و واقعا به فکر دردهای مردم نیستند. او به پیروی از امام خود می خواست که دانشگاه در خط اسلام و مردم باشد نه محل تربیت متخصص غیرمتعهد که همه چیز را بر باد می دهد. آری او همان سخن شهید مظلوم بهشتی را می گفت که دانشگاه باید در خدمت نیازهای انقلاب و مردم باشد.
در همین راستا بود که در دانشگاه مسئله انقلاب فرهنگی مطرح شد و دانشگاه ها به تعطیلی کشانیده شد. بعد از توقف کار دانشگاه ایشان در هیئت واگذاری زمین به کشاورزان شهرستان بهبهان مشغول شد و هم زمان با آن به تدریس درس بینش دینی در دبیرستان پرداخت.
با شروع جنگ تحمیلی چندین بار به صورت امدادگر عازم جبهه ها شد و به کمک رزمندگان اسلام شتافت. بعد از انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۱با بازگشایی دانشکده پزشکی مجددا جهت ادامه تحصیل به دانشگاه بازگشت.
ایشان در خواندن درس بسیار کوشا بود و نمرات درسی ایشان در سطح بالا بود. شهید سیدجلیل حسینی زاده هنگامی که از کنار پادگان بسیجیان مستقر در دانشگاه می گذشت در مقابل آن ها اظهار تواضع و کوچکی همراه با عشق و همدردی می نمود.
سیدجلیل حسینی زاده همیشه نگران بود که محیط دانشگاه و علم باعث فراموشی انسان از مردم مستضعف نشود. ایشان می گفت این مکان که ما در آن درس می خوانیم در اثر پول و زحمت مردم مستضعف ساخته شده و این مردم هستند که شرایط تحصیل ما را در این دانشگاه فراهم آورده اند و خدا نکند که ما به همین مردم بخواهیم تکبر و فخرفروشی علم و تحصیلات مان را بنماییم.
با شروع عملیات بیت المقدس (عملیات آزاد سازی خرمشهر) در زمانی که جبهه به امدادگر نیاز داشت سیدجلیل به همراه تنی چند از دوستانش به خرمشهر رفت. نحوه شهادت ایشان بدین طریق بوده است که در هنگام پیشروی نیروهای رزمنده، شهید سیدجلیل حسینی زاده به همراه چند نفر وارد سنگری کوچک می شوند. شهید سیدجلیل بلافاصله بیل را برمی دارد و شروع به گود کردن سنگر می شود. یکی از برادران به وی می گوید: نیروهای ما در حال پیشروی هستند چرا سنگر را گودتر می کنی؟ ایشان در جواب می گوید: برای این که رزمندگانی که بعد از ما به این سنگر می رسند پناهگاه بهتری داشته باشند و بتوانند از تیررس دشمن در امان باشند.
در همین هنگام ترکشی به سر سیدجلیل اصابت می نماید. سیدجلیل به پشت جبهه انتقال داده می شود و چند روز در یکی از بیمارستان های تهران در حال اغما به سر می برد و سرانجام در تاریخ 1361/2/31 هنگام اذان مغرب شب مبعث حضرت رسول اکرم(ص) به فیض شهادت نائل می آید و جدش رسول خدا (ص) را در شب بعثتش در آغوش می گیرد.