سيدمحمدهادي نوربخش
نام پدر : سيد حمزه
دانشگاه : صنعتي شريف
مقطع تحصيلي : كارشناسي
رشته تحصيلي : مهندسي صنايع
مكان تولد : بيرجند (خراسان جنوبي)
تاريخ تولد : 1340/03/23
تاريخ شهادت : 1359/11/12
مكان شهادت : افغانستان-اناردره

در بیست و سوم خرداد ماه یک هزار و سیصد و چهل شمسی در خانه ای کارمندی معتقد و متعهد به دین مبین اسلام در شهر بیرجند نوزاد پسری پا به عرصه وجود گذاشت که او را سید محمد هادی نام نهادند.

هادی که طفلی مظلوم و ساکت بود در شش سالگی به دبستان رفت و دوران دبستان و راهنمائی را با امتیاز سپری نمود و چون علاقمند به تحصیل در رشته ی نظری ریاضی بود و در ان زمان بیرجند فاقد این رشته بود به مشهد رفت. متأسفانه برخورد و رفتار دبیران راهنمائی و دبیرستان دانش بزرگ نیا، او را از ادامه تحصیل در مشهد منصرف ساخت.

با بودن برادر بزرگش سید محمود در تهران، به تهران رفت و به علت داشتن نمرات ممتاز در خوارزمی یک تهران پذیرفته شد. سالهای دوم و سوم دبیرستان را در تهران گذرانید. در این مدت با ارشاد و راهنمائی برادرش محمود که دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود و سایر دانشجویان مسلمان با شرکت در جلسات بحث سیاسی به خیانت رژیم منحوس پهلوی پی برد و تا وقت داشت در جلسات مخفی سیاسی و مذهبی شرکت می نمود که روزی هنگام برگزاری چنین جلسه هایی در پارک لاله، ساواک به وجود چنین اجتماعی پی برد و آنان را تعقیب نمود که خوشبختانه به چنگ آنان نیافتاد.

سال چهارم که انقلاب شکوهمند اسلامی ایران شکل گرفت به بیرجند آمد و در دبیرستان آیت الله طالقانی سال آخر دبیرستان را گذرانید. او و دو سه نفر از همکلاسی هایش اغلب اوقات با ادای شعارها و تظاهرات کلاس و دبیرستان را تعطیل می کردند و به سایر مدارس می رفتند.

روزی با جمع آوری شاگردان به مشروب فروشی مجاور سینما پارس (قدس فعلی) حمله کردند که در این بین پاره آجری سر پر شورش را شکست و این روز مصادف با روز غلط کردم شاه معدوم بود که با سری پانسمان شده به منزل آمد.

او که از استعدادهای بالا برخوردار بود توانست ضمن مبارزه شبانه روزی، سال آخر دبیرستان را با موفقیت و معدل بالا قبول شود و در رشته ریاضی فیزیک که رشته درسی او بود در کنکور سراسری با رتبه خوب قبول شود و توانست در اولین انتخاب او که مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف بود ادامه تحصیل دهد.

هادی در مواقع تعطیلی دبیرستان که به زادگاهش بیرجند مسافرت می کرد نوارها و اعلامیه ها و سخنرانی های امام بزرگوار و سایر شخصیت های مبارز سیاسی را با خود می آورد که با لو رفتن یک نوبت معلوم نبود چه سرنوشتی برای او رقم می خورد. در سال اول دانشگاه هم با اینکه دروس مشکلی را انتخاب کرد مع الوصف بسیار موفق بود.

وی با اشتیاق، فرمان رهبر کبیر انقلاب را مبنی بر تعطیلی دانشگاه پذیرفت و چون امام بزرگوار امر به شرکت در جهاد سازندگی فرمودند چون استان لرستان مجاور با کردستان که آن زمان منقلب بود و جهاد گران عازم آن مناطق می بایست دوره تکامی سید هادی با علاقه وصف ناپذیر این دوره را مدت 20 روز در پارک جنگلی دید که در صفحه اول دفترچه بغلی خود که هنگام نهادن در جیبش بوده و به خون مطهرش رنگین شده چنین می نویسد: آموزش نظامی در تاریخ ۵۹/۳/۵ تا تاریخ ۵۹/۳/۲۵ بیاد کار دانشگاه در پارک جنگلی آموزش دیدم، باشد که بتوانم در خدمت به اسلام از آن ها استفاده کنم.

وی در مأموریتی که از طرف سپاه پاسداران انقللاب اسلامی بیرجند به او محول شده بود هنگامی که می خواست با فنونی که آموخته بود و از همین مین را در انار دره افغانستان خنثی نماید با انفجار مین به آرزویش رسید و عروس زیبای شهادت را در اغوش گرفت.

در هر صورت پس از دیدن دوره نظامی به همراه عده ای از دانشجویان به منظور جهادگری عازم لرستان شد. متأسفانه با کار طاقت فرسا در هوای گرم و کمبود مواد غذایی که می گفت اغلب نصف هندوانه را از آب می کردیم و نان خود را در آن خیس نموده و می خوردیم پس از چهل روز مریض و ناتوان شد و با چهره ای نحیف و اندامی بس ضعیف ناچاراً به تهران و سپس به بیرجند مراجعت نمود و بدون فوت وقت بلافاصله بنا به احساس تعهدی که داشت به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیرجند در امد که شش ماه خدمت و تلاش و انجام وظیفه صادقانه او ثمرات درخشانی به همراه داشت که ضایعه عدم حضورش را جبران ناپذیر می سازد.

هادی به قدری غرق در کار و انجام وظیفه بود که مدت شش ماه آن هم با اصرار والدین و بیش از شش، هفت مرتبه آن هم به مدت یکی دو ساعت به خانه و دیدار آنان نائل نگردید.

سرانجام هم در مأموریتی که به افغانستان داشت پس از یازده روز همکاری و دلجوئی برادران ستمدیده افغانی در مراجعت به ایران و در ولایت انار دره افغانستان مطلع می گردد اطراف محل استقرارشان بوسیله متجاوزین مین کاشته اند. چون هادی اطلاع داشت که یکی از مجاهدین افغانی به نام گل احمد در رابطه با خنثی سازی مین اطلاعات کمی دارد همراهان را به دو گروه تقسیم و خود از سمتی شروع به خنثی کردن مین می کرد و به گل احمد هم دستور می دهد شما هم با چند نفر از سمت دیگر شروع کنید تا محل را پاک سازی نماییم.

نهایتاً پس از آن که گل احمد هفت و هادی یازده مین را خنثی کردند، گل احمد به مین تله می خورد، هادی که متوجه می شود تأکید می کند که تکان نخور این مین، مین تله است و تو اطلاعی از آن نداری. آن گاه دوربین عکاسی را که از سپاه بیرجند بود به یکی از برادران می سپارد که این متعلق به بیت المال است اگر من شهید شدم آن را به سپاه پاسداران بیرجند تحویل دهید آنگاه دست ها را به دعا بلند می کند مقداری با پرودگار راز و نیاز کرد و با قرائت سوره مبارکه والعصر جلو می رود.

متأسفانه گل احمد دست و پایش خسته شده تکانی می خورد که متأسفانه همان مینی که عکس آن هم بوسیله هادی برداشته شده بود آن دو یعنی گل احمد و هادی را به لقاء الله می رساند. نه که هادی شهید، به حضرت باب الحوائج قمر بنی هاشم عشق می ورزید با تبعیت از آن حضرت دستان خویش را هم به دوست هدیه کرد.

در دومین سالروز ورود با برکت رهبر عظیم الشان به ایران سرباز کوچک روح الله در خاک مملکتی اسلامی جان خویش را در انتقال فرمان رهبرش به جان آفرین تسلیم نمود و شبانه به وسیله مجاهدین افغانی پیکر پاکش به بیرجند منتقل و چهاردهم بهمن با تشییع هزاران شیعه و سنی در حالی که همه به سر و سینه می زدند و شعار آتشین می دادند به روی دست و انگشتان امت حزب الله و عاشقان منتقل و در کنار دلدادگان شیعه به خاک سپرده شد.



نام
نام خانوادگي
نشاني پست الكترونيكي
متن

هدف اصلي اين سايت اين است كه از اين ستارگان گمنام آسمان دانشگاه ها، الگوسازي كند؛ تا جايي كه فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد و ياد و خاطر آنان را جاودانه سازد.

فرهنگ جهاد و شهادت، فرهنگي است كه بدنه دانشجويي براي رسيدن به آرمان هاي بلند به آن نيازمند است. اين فرهنگ كه از آن به مديريت جهادي تعبير مي شود، كارهاي بزرگي را به انجام رسانده و فضاي آموزش عالي نيازمند چنين نگاهي است.

زنده نگه داشتن ياد دانشجويان شهيد كه اقدامات بزرگي انجام داده اند و الگوسازي از آنها مي تواند به جريان هاي دانشجويي كشور جهت دهي كند؛ زيرا هر يك از اين شهداي دانشجو در عرصه هاي مختلف با وجود سن و سال كم آدم هاي ويژه اي بودند و سرفصل اتفاقات خوبي شده اند، به همين دليل با برگزاري اين كنگره ها سعي داريم اين شهدا را معرفي و از آنها الگوسازي كنيم.
هدف اصلي اين كنگره اين است كه از اين ستارگان آسمان گمنام دانشگاه ها الگوسازي كند؛ بايد تلاش كنيم تا اين كنگره امسال فضاي كل دانشگاه را در بر بگيرد.
وزارت علوم،تحقيقات و فناوري با همكاري ساير نهادهاي مسئول در حوزه هاي دانشگاه و دفاع مقدس با دبيري سازمان بسيج دانشجويي، كنگره ملي شهداي دانشجو را در سه سطح كشوري، استاني و دانشگاهي برگزار مي نمايد، چندان به دنبال كارهاي نمايشي نيستيم و مي خواهيم اين اتفاق در كف دانشگاه ها بيفتد و بدنه دانشجويي را درگير كند. همچنين تصميم داريم برنامه اي طراحي كنيم تا طي آن جمعيت زيادي از بدنه دانشجويي يعني حدود ۵۰۰ هزار نفر تا يك ميليون نفر به ديدار خانواده هاي شهدا بروند.

با تحقيقاتي كه انجام شده است متوجه شده ايم بانك اطلاعاتي جامعي در مورد شهداي دانشجو در كشور وجود ندارد، از اين رو سعي كرديم اين بانك اطلاعاتي را ايجاد كنيم؛ تا امروز اطلاعات نزديك به ۴۵۰۰ نفر از شهداي دانشجو گردآوري شده است.

در اين كنگره ۳۲ عنوان كتاب تدوين و چاپ مي شود، استفاده از وصيت نامه شهدا، توليد فيلم مستند شهداي دانشجو، توليد موسيقي حماسي، توليد نرم افزار چند رسانه اي درباره دانشجوياني كه فرمانده اي دفاع مقدس را برعهده داشتند و طرح «هر شهيد دانشجو يك وبلاگ» از ديگر برنامه هاي اين كنگره است.